چون ما در اجتماع زندگی می کنیم این امر ابعاد گسترده تری پیدا می کند.و به نوعی ما را در آنچه در جریان است دخیل می کند. مثلا ما دوستی داریم که به خطایی می کند و ما هم به جای پیشگیری راه نشانش می دهیم ،یا عده ای گناه می کنند منکر خدا می شوند،ترویحج فحشا می کنند و ما خوشمان می آید ،این تأیید ما زمینه را برای تکرار آن عمل آماده می کند.
«الراض بفعل قوم کالداخل فیه معم و على کل داخل فى باطل أثمان اثم العمل به و اثم الرض به »؛هر کس که به کار گروهى از مردم خرسند باشد، مانند آن است که در آن کار، با آنها همراهى کرده است، هر کس در کار نادرست همراهى کند، براى او دو گناه خواهد بود: گناه همکارى در آن کار نادرست، و گناه رضایت دادن به انجام آن.
شرح:
اسلام، دینى است که پیرامون خود را، همواره از زندگى کردن و حصارهاى خلوت و تنهائى و سر بردن در چهار دیواریهاى در بسته، باز میدارد. و در مقابل، همه را به زندگى اجتماعى دعوت میکند. براى یک چنین زندگى اجتماعى برادرانهایى، که در آن همه نسب به یکدیگر وظایف و مسئولیتهایى دارند قوانین کاملى نیز قرار داده، که جلوههاى گوناگون آن، در تعالیم درخشان اسلامى دیده مىشود.
بر اساس این قوانین، خوب بودن و خوب زیستن، تنها این نیست که ما، خود را از همه کنار بکشیم، و در خلوت و تنهایى مشغول عبادت شویم و کارى به کار دیگران و سایر افراد جامعه نداشته باشیم. چه، در این صورت، حتى اگر هیچ گناهى از ما سر نزند، باز در گناهى که دیگران، در کنار ما و مقابل چشمان ما انجام میدهند، شریک و سهیم خواهیم بود.
مثلا شما در نظر بگیرید که اسلام گفته است لهو و لعب حرام است اما در جمعی هستید که کسی می نوازد و دیگری می رقصد و شما خوشتان می آید و تشویق می کنید این کار سبب دلگرمى و تشویق گناهکاران مىشود، وقتى یک انسان گناهکار در مجلسى مىرقصد، اگر دو نفر تماشا کنند تا یکصد نفر، خیلى تفاوت مىکند. خواننده و نوازنده گناهکار وقتى دور خود را شلوغ ببیند تشویق مىشود
به بیان دیگر، یک مسلمان مۆمن واقعى، نباید در برابر کارهاى باطل و نادرست دیگران نیز، ساکت بنشیند و هیچ اقدامى نکند.چون این سکوت، دلیل آن است که او، با انجام آن کارهاى باطل مخالفتى ندارد و کسى که مخالف امرى نباشد، بطور طبیعى، به انجام آن امر، رضایت داده است. و راضى بودن به انجام کار دیگران نیز مانند آن است که خود او هم در آن کار، شرکت و دخالت داشته است.
از این روست که امام علیهالسلام میفرماید: مسلمانان مۆمن حق ندارد ساکت بنشیند و شاهد و تماشاگر کارهاى باطل دیگران باشد.چون در آنصورت، از او دو گناه سرزده است. یک گناه همان رضایت دادن به انجام آن کار است، و گناه دیگر آن است که با چنین رضایتى، خود او نیز، در آن کار نادرست بصورت همکار و همراه در آمده و در حقیقت مثل آن است که خود نیز، در انجام آن گناه، شرکت و همکارى داشته است.
مام علی علیه السلام در خطبه ۲۰۱ نهجالبلاغه در توضیح این مطلب میفرماید: «ایها الناس انما یجمع الناس الرضا و السخط ؛ ای مردم، چیزی که گروه های گوناگون را گرد هم می آورد پسند و ناپسندهاست». (هرگاه مردمی به صورت جمعی به کاری که واقع میشود – ولو به وسیله فرد واحد – خشنود یا نا خشنود باشند، همه یک حکم و یک سرنوشت پیدا میکنند) «و انما عقر ناقه ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لما عموه بالرضا : ” ، فقال سبحانه ” فعقروها فأصبحوا نادمین؛ شتر (صالح، پیامبر قوم) ثمود را تنها یک مرد پی کرد اما خداوند همه را گرفتار عذاب کرد. زیرا همگی بدان رضایت دادند و کار او را پسندیدند. خدای سبحان فرمود: «پس آن شتر را پی کردند، سپس پشیمان شدند» (نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۱).
مسلمانان مۆمن حق ندارد ساکت بنشیند و شاهد و تماشاگر کارهاى باطل دیگران باشد.چون در آنصورت، از او دو گناه سرزده است. یک گناه همان رضایت دادن به انجام آن کار است، و گناه دیگر آن است که با چنین رضایتى، خود او نیز، در آن کار نادرست بصورت همکار و همراه در آمده و در حقیقت مثل آن است که خود نیز، در انجام آن گناه، شرکت و همکارى داشته است
مثلا شما در نظر بگیرید که اسلام گفته است لهو و لعب حرام است اما در جمعی هستید که کسی می نوازد و دیگری می رقصد و شما خوشتان می آید و تشویق می کنید این کار سبب دلگرمى و تشویق گناهکاران مىشود، وقتى یک انسان گناهکار در مجلسى مىرقصد، اگر دو نفر تماشا کنند تا یکصد نفر، خیلى تفاوت مىکند. خواننده و نوازنده گناهکار وقتى دور خود را شلوغ ببیند تشویق مىشود. در حدیثى که پیرامون آیه شریفه ۳۰ سوره حج «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» وارد شده، مىخوانیم: «همین که به یک خواننده أحْسَن بگویى قول زور محسوب مىشود».
پس باید در برخورد با فعل گناه در جامعه حواسمان را خوب جمع کنیم ،بی تفاوت نباشیم اگر آن ها گناه کنند و ما در دل شاد باشیم تفاوت ما با آن ها در چیست؟ چرا با سکوت و تأیید و تساهل و تسامح خود را در عقوبت دیگران شریک کنیم. ما نمی تانیم خوشحالیمان از یک عمل زشت را از خداوند متعال مخفی کنیم ،مثلا می بینیم به عالمی توهین می شود و ما چون آرای او را قبول نداریم در دل جشن بگیریم و طرف را تحسین کنیم.
تبیان