شخصی بر سفره یکی از اغنیا برآمد. بره بریانی در پیش او نهاد. آن شخص بی درنگ به دریدن و خوردن آن پرداخت.
صاحب مجلس که مردی لئیم بود، گفت: چنان آن را از هم می دری که گویی پدرش تو را شاخ زده است.
گفت: تو هم چنان از او حمایت می کنی که گویی مادرش تو را شیر داده است.
جوامع الحکایات، عوفی
جام