مشرق– چند روز گذشته خبر درگذشت مارگارت تاچر، نخست وزیر اسبق بریتانیا منتشر شد که سبب برپایی پایکوبیهایی خودجوش در شمال بریتانیا از جمله گلاسکو در اسکاتلند و بلفاست در ایرلند شمالی شد.
منشا اصلی بغض مردم نسبت به «مارگارت تاچر» که ملقب به «بانوی آهنین» بود؛ به ضربههایی مربوط می شد که به طبقه کارگر بریتانیا زده شد.
تاچر در دهه هشتاد میلادی از پذیرش عنوان «زندانی سیاسی» برای مخالفان محبوس خود در سرزمینهای شمالی بریتانیا خودداری میکرد و در واکنش با اعتصاب غذای این زندانیان رو به رو شد.
بابی ساندز، یکی از مبارزان استقلال ایرلند شمالی از بریتانیا که به جرم حمل سلاح گرم و عضویت در سازمان نظامی ارتش آزادیخواه ایرلند بازداشت شده بود، پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا در ماه مه ۱۹۸۱ میلادی در زندان بلفاست جان باخت و به یکی از قهرمانان این جنبش جداییطلبی بدل شد. مرگ بابی ساندز بر نفرت مردم از تاجر افزود.
مرگ بابی ساندز بهانهای شد تا بار دیگر نگاهی دوباره به اقدامات خصمانه مقامات بریتانیا بیاندازیم.
دولت انگلستان یکی از داعیهداران برقراری حقوق بشر در جهان است و در صورت اقتضای منافع خود از حقوق بشر به عنوان عاملی برای اعمال فشار بر ملل جهان استفاده مینماید. این در حالی است که در داخل مرزهای بریتانیای کبیر شاهد موارد متعدد نقض حقوق اولیه بشری هستیم. یکی از نمونههای این امر جنبش استقلال طلبانه ایرلند شمالی میتواند باشد که تاکنون تلاشهای نظامی و سیاسی زیادی را برای رهایی از بند یوغ استیلای پادشاهی متحده انجام داده است. در گزارش حاضر نگاهی خواهیم داشت به زندگی و فعالیت سیاسی بابی ساندز، از فعالین جنبش استقلال ایرلند که در نهایت جان خود را در زندانهای رژیم استعماری انگلستان از دست داد.
روبرت جرارد بابی ساندز، نماد آزادیخواهی و مبارزه مردم ایرلند علیه استعمار انگلستان
روبرت جرارد بابی ساندز (Robert Gerard “Bobby” Sands) یکی از اعضای داوطلب ارتش مشروط جمهوری ایرلند و نیز عضو پارلمان بریتانیا بود که در در زندان “اچام پریون میز” (HM Prison Maze) در پی اعتصاب غذای طولانیمدت درگذشت.
وی رهبر جنبش اعتصاب غذا در سال ۱۹۸۱ بود و پس از مرگ وی موج جدیدی در میان جوانان ایرلندی برای کسب استقلال از بریتانیا آغاز گردید.[۱]
کودکی، جوانی و پیوستن به ارتش مشروط جمهوری ایرلند
بابی در ۹ مارس ۱۹۵۴ در یک خانواده کاتولیک در “ابوتز کراس” (Abbots Cross) ایرلند شمالی متولد گشت. وی فرزند بزرگ جان و رزالین بود که علاوه بر وی یک دختر و پسر دیگر نیز داشتند. خانواده وی بعدها مجبور به مهاجرت به “راتکول” (Rathcoole) شدند. وی پس از ترک دبیرستان به عنوان شاگر مکانیک مشغول به کار شد اما به زور اسلحه وفاداران به تاج و تخت انگلستان مجبور به ترک کار خود شد.[۲] بابی در ژوئن ۱۹۷۲ و در سن ۱۸ سالگی به خاطر تهدید وفاداران شهر راتکول را ترک نموده و به نزد خانوادهاش در غرب بلفاست رفت.[۳]
گروه موسوم به وفاداران، با حمایت دولت انگلیس و با ایجاد ترس و ترور در ایرلند شمالی سعی دارند تا اتحاد این سرزمین با انگلستان حفظ گردد.
تهدیدهای این گروه بابی ساندز جوان را در ابتدا مجبور به ترک شغل و سپس محل سکونتش نمود.
فعالیت در ارتش مشروط جمهوری ایرلند
ساندز در سال ۱۹۷۲ به ارتش مشروط جمهوری ایرلند (Provisional IRA) پیوست. این ارتش در سال ۱۹۶۹ از ارتش جمهوری ایرلند و متعاقب برخی اختلافات ایدئولوژیکی و تاکتیکی شکل گرفته بود و هدف آن کسب استقلال ایرلند شمالی از انگلستان بود. در ۲۸ جولای ۲۰۰۵، این گروه سلاحها را کنار گذارده و اعلام نمود که از این پس با ابزار کاملا سیاسی و صلحآمیز در راستای دستیابی به اهدافش تلاش خواهد نمود. برخی گروههای منشعب از این ارتش هنوز به خطمشی نظامی خود پایبند هستند.[۴]
ارتش ایرلند جنوبی و اعضای آن چندین دهه برای کسب استقلال ایرلند شمالی از انگلستان مبارزه نمودند
ساندز در اکتبر ۱۹۷۲ بازداشت شده و متهم به مالکیت چهار سلاح سبک شد که در خانه محل سکونت وی کشف شده بودند. وی در آوریل ۱۹۷۳ به چهار سال زندان محکوم شده و در آوریل ۱۹۷۶ از زندان آزاد گشت.[۵] وی پس از آزادی از زندان فعالیت خود را در جنبش استقلالطلبی ایرلند شمالی ادامه داده و چند بار دیگر نیز محاکمه گشت تا اینکه در سال ۱۹۷۷ به جرم حمل سلاح گرم به ۱۴ سال زندان محکوم شد.[۶] وی این دوره ۱۴ ساله را باید در زندان “اچام پریون میز” که با نام “لانگکش” (Long Kesh) نیز خوانده میشد سپری میکرد.
سالهای حبس در زندان لانگکش
ساندز در زندان به نوشتن مطالب برای روزنامه و سرودن شعر روی آورد – اشعار وی در روزنامه “فوبلاخت” (An Phoblacht) جمهوری ایرلند منتشر میگشتند. وی در اواخر سال ۱۹۸۰ به عنوان افسر فرمانده زندانیان ارتش مشروط جمهوری ایرلند منصوب گشت پس از او برندن هاگز (Brendan Hughes) که در اولین اعتصاب غذا حضور داشت، فرماندهی جمهوریخواهان را بر عهده گرفت.
زندان لانگکش، جایی که ساندز باید دوران محکومیت ۱۴ ساله خود را در آنجا سپری میکرد
این زندان از اواسط دهه ۱۹۷۰۱ تا اواسط دهه ۲۰۰۰ برای حبس زندانیان جنبش استقلال ایرلند شمالی به کار می رفت
زندانیان جمهوریخواه اعتراضاتی را برپا داشتند تا بار دیگر از “وضعیت ویژه” برخوردار شده و با آنها به مانند زندانیان عادی برخورد نشود. این مبارزات در سال ۱۹۷۶ و با “اعتراض پتو” آغاز شد که طی آن زندانیها از پوشیدن لباس زندان اجتناب ورزیده و به جای آن پتو به دور خود میپیچیدند.[۷]
انتخاب به عنوان نماینده پارلمان و جلوگیری دولت بریتانیا از این امر
اندکی پس از آغاز اعتصاب، فرانک ماگوئر (Frank Maguire)، یکی از نمایندگان محلی ایرلند، به صورت ناگهانی بر اثر سکته قلبی درگذشت. بدین ترتیب انتخابات محلی برای انتصاب جایگزین وی در آوریل ۱۹۸۱ انجام گرفت. پدید آمدن این کرسی خالی در منطقهای که ملیگرایان دارای اکثریتی با حاشیه پنج هزار نفری بودند فرصت مناسبی را برای حامیان ساندز پدید آورد تا جامعه ملیگرا را پشت سر وی متحد نمایند.[۸] ساندز در یک انتخابات بسیار رقابتی و نزدیک توانست نامزد حزب اتحادگرای اولستر (Ulster Unionist Party) را با ۳۰/۴۳۹ رأی در برابر ۲۹/۰۴۶ رأی شکست دهد.[۹]
دولت انگلستان، داعیه دار نظام مردمسالاری و
پارلمانتیسم با تصویب قانونی از ورود بابی ساندز به مجلس این کشور جلوگیری مینماید
پس از موفقیت ساندز، حکومت بریتانیا با تصویب قانونی با عنوان “قانون نمایندگی مردم” (۱۹۸۱) اعلام داشت که زندانیانی که محکوم به حبسهایی بیش از یک سال در زندانهای انگلستان و یا ایرلند شدهاند نمیتوانند در انتخابات بریتانیا شرکت نمایند. تصویب این قانون به منظور جلوگیری از ورود اعتصاب غذا کنندگان به پارلمان انگلستان انجام گرفت.[۱۰]
اعتصاب غذا در اعتراض به شرایط زندان
اعتصاب غذای سال ۱۹۸۱ ایرلند (دومین اعتصاب غذای زندانیان ایرلندی) با امتناع ساندز از غذا خوردن در ۱ مارس ۱۹۸۱ آغاز گردید. ساندز تصمیم گرفت که دیگر زندانیان نیز باید با فاصله زمانی از یکدیگر به اعتصاب بپیوندند تا با بدتر شدن حال زندانیان در چندین ماه متوالی این جنبش در میان افکار عمومی اهمیت یابد.
تصویری از بابی ساندز بر یکی از دیوارهای شهر بلفاست در ایرلند شمالی
تنها خواسته وی در زندان این بود که با وی به عنوان یک زندانی سیاسی رفتار شود، خواستهای که در نهایت جان خود را بر سر آن گذارد.
اعصاب غذا حول پنج خواسته مطرح گردید:
۱٫ حق نپوشیدن لباس زندان؛
۲٫ حق کار نکردن در زندان؛
۳٫ حق ارتباط آزاد با دیگر زندانیان و انجام فعالیتهای آموزشی و سرگرمی؛
۴٫ حق یک ملاقات، یک نامه و یک بسته در هر هفته؛
۵٫ احیای تمام عفوهایی که به علت اعتراضات لغو شده بودند.[۱۱]
زندانیان میخواستند که به عنوان زندانیان سیاسی (و یا اسرای جنگی) قلمداد گردند نه مجرمان عادی.
آزادیخواهان محبوس در زندان بریتانیا که جان خود را در اعتصاب غذای سال ۱۹۸۱ ایرلند از دست دادند
از چپ به راست و در جهت عقربههای ساعت:
بابی ساندز؛ فرانسیس هاگز (Francis Hughes)؛ ری مککریش (Ray McCreesh)؛ پاتسی اوهارا (Patsy O’Hara)؛ جو مکدانل (Joe McDonnell)؛
مارتین هورسون (Martin Hurson)؛ کوین لینچ (Kevin Lynch)؛ کیران دورتی (Kieran Doherty)؛ توماس مکالوی (Thomas McElwee)؛ مایکل دیوین (Michael Devine).
مرگ بابی ساندز و نه نفر از یارانش بر اثر اعتصاب غذا
ساندز در ۵ می ۱۹۸۱ پس از ۶۶ روز گرسنگی در سن ۲۷ سالگی در بیمارستان زندان لانگکش درگذشت. در گزارش اولیه پزشکی قانونی اعلام شد که دلیل مرگ ساندز و دیگر اعتصاب کنندگان “گرسنگی خود تحمیلی” بوده است. اعتراضات خانوادههای اعتصاب کنندگان باعث شد که این عبارت به “گرسنگی” تغییر یابد. [۱۲] ساندز اولین نفر از مجموع ده نفری بود که جان خود را برای کسب حقوق زندانیان سیاسی از دست دادند.
مزار ساندز و دورتی (به ترتیب راست و چپ) و سنگنوشته یادبود ده نفر حماسهآفرین زندان لانگکش
اعلام خبر مرگ بابی ساندز باعث بروز ناآرامی در مناطق ملیگرای ایرلند شد. بیش از ۱۰۰/۰۰۰ نفر در مراسم خاکسپاری وی شرکت نمودند. سامدز در زمان مرگ به مدت ۲۵ روز عضو پارلمان انگلستان بود اگرچه هنوز ادای سوگند نکرده و بر کرسی خود تکیه نزده بود.
رویدادهای پس از مرگ بابی ساندز در ایرلند شمالی
مادر بابی ساندز: “بابی از من خواسته بود که اگر به کما رود اجازه ندهم که او را بوسیله سرم تغذیه کنند. و من نیز این اجازه را نمیدادم.”
مارگارت تاچر، نخستوزیر وقت انگلستان، در پاسخ به سؤالی در مجلس عوام (۵ می ۱۹۸۱) اعلام داشت که، “آقای ساندز یک مجرم محکوم شده بود. وی تصمیم گرفت که جان خود را از دست بدهد.”[۱۳] واقعا در صورتی که یک زندانی در کشوری دیگر چنین اقدامی انجام دهد آیا پاسخ مقامات انگلیسی به همین منوال خواهد بود؟ مجلس بریتانیا نیز در بیانیه رسمی اعلام مرگ ساندز حتی از ابراز تسلیت و همدردی عرفی به خانواده وی امتناع نمود.
تصاویری از مراسم خاکسپاری بابی ساندز
واکنشهای جهانی به خبر فوت بابی ساندز
اروپا
در اروپا، اعتراضات وسیعی به مرگ ساندز صورت پذیرفت. پنج هزار دانشجو در شهر میلان ایتالیا پرچم “اتحادیه” را به اتش کشیده و فراد “آزادی اولستر” را سر دادند. کنسولگری انگلستان در شهر گنت بلژیک مورد حمله معترضین خشمگین قرار گرفت. هزاران نفر در پاریس و با شعار “ارتش جمهوری ایرلند پیروز خواهد شد” دست به راهپیمایی زدند. در پارلمان پرتقال، نمایندگان مخالف دولت به احترام بابی سندز ایستادند. در اسلو، تظاهرات کنندگان یک گوجه فرنگی را به سوی الیابت دوم، ملکه پادشاهی متحده بریتانیا، پرتاب کردند که البته به وی اصابت نکرد.[۱۴]
مادر، خواهر و پسر بابی ساندز در مراسم خاکسپاری وی
آفریقا
اخبار مرگ بابی ساندز بر نحوه فعالیت زندانیان سیاسی و کنگره ملی آفریقا در آفریقای جنوبی نیز تأثیر گذاردو الهامبخش نوع جدیدی از مقاومت گردید. گفته میشود که نلسون ماندلا تحت تإثیر اقدام بابی ساندز یک اعتصاب غذای موفق در جزیره روبن (Robben Island) آغاز نمود.
گفته میشود که اعتصاب غذای موفق نلسون ماندلا در زمان حبس در زندان رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی متأثر از اقدامات ساندز بود
ایران
دولت وقت ایران با ارسال پیامی درگذشت بابی ساندز را به خانواده وی تسلیت گفت. دولت خیابان وینستون چرچیل، محل استقرار سفارت انگلیس، را به خیابان بابی ساندز تغییر داد. بدین ترتیب انگلیسیها مجبور بودند در زمان درج آدرس محل سفارت در نامههای خود به نام بابی ساندز نیز اشاره نمایند. این امر باعث گردید که سفارت انگلیس بعدها درب ورودی را به خیابان فردوسی تغییر دهد.[۱۵] در منطقه الهیه نیز خیابانی به نام بابی ساندز نامگذاری گردید.
خیابان بابی ساندز (چرچیل سابق)، محل استقرار سفارت انگلیس در تهران
در مورد ساندز کتابها و اشعار زیادی نوشته شده و فیلمهایی نیز در ستایش از حماسه وی ساخته شده است. وی یک شاعر، انقلابی و آزادیخواه بود که در کنار نه تن دیگر از یارانش نشان داد استعمار پیر هنوز سعی دارد سلطه خود بر باقیمانده امپراطوریاش را به هر قیمت ممکن حفظ نماید. وی در جمله معروفی و با پیشبینی پیروزی جنبش استقلال ارلند در آینده چنین گفت: “انتقام ما خنده کودکانمان خواهد بود!” با گذر زمان وی در صفحات تاریخ محو نشد بلکه هماینک روح مبارز وی در تلاشها و جنبش جوانان ایرلندی برای کسب استقلال از بند استعمارگران انگلیسی تلألو یافته است.
سرودی حماسی به یاد بابی ساندز و یاران آزادیخواهش که جانشان را در راه استقال میهنشان ایثار کردند
منابع و مآخذ:
[۸] David Beresford (1987). Ten Men Dead: The Story of the 1981 Irish Hunger Strike. London: Harper Collins Publishers. ISBN 0-586-06533-4.
[۱۵] Bobby Sands: Nothing But An Unfinished Song by Denis O’Hearn (ISBN 9-7453-2572-6), page 377