دیدن بعضی از تصاویر و خواندن خاطره آن بعضی اوقات آنچنان انسان را به فکر فرو میبرد که دیگر به روزمرگی فکر نمیکند. وبلاگ الوارثین یکی از این تصاویر را جدیدا منتشر کرده است:
این جمله را از شهید ضیایی وقت رفتن برای عملیات به خاطر دارم که گفت: ما رفتیم تا دنیا بمونه برای دنیا دوست ها. یادم نمیره شب عملیات نصر۴ پشت وانت با «شهید حمید رضا دادو» سوار بودیم و به سمت ارتفاعات ماووت میرفتیم و شهید حمید با همه وجودش این حدیث رو برای من خوند که دنیا محل گذر است نه محل استقرار. صدها از این دست جملات کلیدی، برای بیدار شدن وجدانهای به خواب رفته وجود دارد.
درست است از روزهای جبهه ۲۵ سال میگذره اما بعضیها هنوز جبهه رو ترک نکردند. باز یادم میاد روحانی گردان ما و خیلی از روحانی ها توی جبهه این حدیث رو از پیامبر نقل میکردند که خوشا به حال قومی که جهاد اصغر رو انجام دادند و جهاد اکبر در پیش دارند و خوش به حال اونهایی که در جهاد اکبر که مبارزه با نفسه روفوزه نشوند.
بعضی ها بعد از سال ۶۷ که سفره جبهه های جنوب و غرب جمع شد لباس خاکی ها را در آوردند و رفتند دنبال جبران مافات. یعنی رفتن دنبال دنیا دوستی.
هرچی پیام شهدا را به آنها رسوندیم که مواظب لقمه حرام باشید، اما مثل اینکه پنبه توی گوش چپونده بودند. وقتی به خود آمدند که دیگه کار از کار گذشته بود و توی سراشیبی عمر افتاده بودند.
بعضی ها هم حتی بند پوتین رو هم باز نکردند و هنوز هم پشت خاکریز در حال دفاع مقدس هستند. چون امام به ما یاد داد که، جنگ جنگ تا رفع کل فتنه. خیلی ها داد میزدند جنگ جنگ تا پیروزی و یا یک پیروزی؛ اما امام افق رو نشون داد و فرمودند: تا جهانخواران هستند، ما هستیم. پس نهضت ادامه داره. یادمون نره که ما سر سفره میراث چه کسانی نشسته ایم.
بعضی ها ایراد میگیرند که چرا بعضی از عکس های دفاع مقدس رو منتشر میکنید. اینها خاطر بینندگان و در کل جامعه رو مکدر میکنه. مردم تصاویر دلخراش رو میبینند و روانشون…
شاید به ظاهر این حرف درست باشه اما چرا کسی اعتراض نمیکنه؟ ماشین مچاله شده و اون هم بالای سکوی بلند در ورودی خروجی جاده ها و بزرگراهها چه توجیهی داره. این خاطرها رو مکدر و اعصابها رو خورد و روانها را پریشان نمیکنه. اما میگن، برای اینه که راننده ها به عاقبت کار فکر کنند و احتیاط رو فراموش نکنند.
میخوام یک تصویر دفاع مقدس رو منتشر کنم برای اونهایی که فکر میکنند به یک میراث مفت رسیدند. نمیدونن این میراث گرانبها حاصل خون هزاران شهید است که یکی از اونها صاحب تصویر زیر است.
این عکس مربوط است به عملیات کربلای یک (در عملیات کربلای۱ شهر مهران آزاد شد) و خاطره آن بدین ترتیب است که:
راوی:جعفر طهماسبی