اگر به انقلابهای ۴۰ سال گذشته نگاه کنیم؛ به نتایج جالبتوجهی دست پیدا خواهیم کرد. برای مثال تلاش کردیم با بیان چگونگی شکلگیری انقلابهای ایران و مصر به گوشهای از این نکات اشاره کنیم.
پرده اول؛ مصر
ملک فاروق آخرین پادشاه سلسله خدیوی مصر بود. او زمانی متولد میشود که پدرش احمد فؤاد پاشا، با نام« فؤاد اول» در مصر سلطنت میکرد. در آن زمان حکومت مصر تحتالحمایه انگلیس بود. فاروق در پی مرگ پدرش در سال ۱۹۳۶ میلادی در سن شانزده سالگی جانشین وی شد، البته چون به سن قانونی نرسیده بود اداره امور مملکت تا مدتی به شورای نیابت سلطنت محول میشود.
وی در ۱۹۴۸ میلادی همگام با سایر کشورهای عربی، مصر را درگیر جنگ با رژیم صهیونیستی میکند. جنگ توأم با شکست، مردم این کشور را نسبت به ملک فاروق به شدت بدبین می سازد. این بدبینی در کنار فساد رایج در دستگاه رهبری فاروق، زمینه کودتای آرام ۱۹۵۲ را در مصر به وجود می آورد.
در روز ۲۵ ژانویه سال ۱۹۵۲ میلادی ژنرال انگلیسی جرج ارسکین، قیام یک هزار مامور پلیس مصر را بی رحمانه سرکوب می کند و کشور در مرز انفجار قرار می گیرد.
در آن زمان دو گروه عمده علیه حکومت سلطنتی فعالیت میکردند. گروه اخوانالمسلمین و گروه افسران آزاد. گروه «افسران آزاد» یک گروه از افسران میهنپرست و ناسیونالیست مصری بودند که توسط یک سرهنگ ۳۳ساله به نام “جمال عبدالناصر” تأسیس شده بود. این گروه در شب ۲۲ و روز ۲۳ ژوییه به فرماندهی عبدالناصر و و دوست صمیمیاش ژنرال “محمد نجیب” دست به کودتا میزنند و پس از سرنگونکردن سلطنت ملک فاروق، قدرت را در این کشور به دست میگیرند.
روز سالگرد سرنگونی سلطنت ملک فاروق اول، روز جشن ملی مصر محسوب میشود.
فاروق و خانوادهاش نیز از مصر اخراج و به ایتالیا تبعید میشوند. او سرانجام در ۱۸ مارس ۱۹۶۵ میلادی در رم بر اثر عارضه قلبی در سن ۴۵سالگی در غربت و تنهایی از دنیا میرود. خواهر او ملکه فوزیه، همسر اول محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع رژیم پهلوی بود که بعدها طلاق گرفت. با به قدرترسیدن عبدالناصر، دوران جدیدی برای مصر آغاز میشود.
جمال عبدالناصر در ۲۸ سپتامبر ۱۹۷۰ میلادی پس از پایان نشست اضطراری سران اتحادیه عرب و چند ساعت پس از آنکه شیخ صباح سوم امیر کویت آخرین مهمان اجلاس را تا فرودگاه بدرقه میکند دچار سکته قلبی میشود و پس از انتقال به منزل شخصیاش در سن ۵۲ سالگی از دنیا میرود.
مرگ ناگهانی ناصر، مصر و جهان عرب را شوکه میکند. مراسم تشییع جنازه او با حضور دستکم پنج میلیون عزادار و حضور تمامی رهبران کشورهای عربی برگزار میشود. جسد عبدالناصر در مسجد نصر که به مسجد عبدالناصر تغییر نام داده شد منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
پس از عبدالناصر، محمد انورالسادات از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۱ میلادی رئیسجمهور مصر شد. انور سادات در سال ۱۹۷۳ میلادی با رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگید، ولی این جنگ مانند سه جنگ پیشین اعراب و رژیم اسرائیل برای اعراب ثمری در بر نداشت.
انور سادات بعدها خط مشی خود در مقابل رژیم اسرائیل را تغییر داد و بـا سفـر تاریخی خـود به اسرائیل در سال ۱۹۷۷ اقدام به برقراری ارتباط بین کشورهای عربی و اسرائیل نمود و به همین مناسبت در سال ۱۹۷۸ میلادی به دریافت جایزه صلح نوبل نائل گردید. سادات در سال ۱۹۸۱ به دست خالد اسلامبولی به قتل رسید . وی هنگام مرگ ۶۳ سال داشت.
پس از وی نیز حسنی مبارک بر مسند ریاست جمهوری مصر تکیه زد؛ رابطه گرم حسنی مبارک با آمریکا و اسرائیل و همچنین پیادهکردن نظام پادشاهی در این کشور خشم مردم مصر را روز به روز افزایش داد؛ تا جایی که در سال ۲۰۱۱ میلادی مردم به حکومت ۳۰ ساله حسنی مبارک در این کشور پایان داد و قانون اساسی جدیدی در این کشور تدوین شد. پس از استعفای حسنی مبارک قدرت در اختیار شورای عالی نظامی مصر به رهبری فرمانده ارتش محمد حسین طنطاوی بود و دولت منتخب این شورا اداره کشور را برعهده داشت، اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری مصر در ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ میلادی محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
پرده دوم؛ ایران
پس از افشای فساد دستگاه حاکم پهلوی و تبعیضهای روز افزون در جامعه، مردم ایران در سال ۵۷ به قیام امام خمینی(ره) لبیک گفته و پس از تلاشها و جاننثاریها توانستند حکومت پهلوی را با تمام کشوقوسهایی که داشت سرنگون ساخته و یک حکومت اسلامی را بر سر کار بیاورند.
حال مصر کجاست؛ ایران کجاست؟
حال اگر نگاه کلی به آینده این دو انقلاب بیندازیم؛ به نتایج جالبی دست خواهیم یافت.
همانطور که گفتیم روابط گرم انور سادات و حسنی مبارک با آمریکا و رژیم اسرائیل، مصر را به عنوان یک یار تمام عیار منطقهای برای این دو حکومت معرفی کرد و پس از این خوشخدمتیها بود که سرمایههای عظیم مالی سالیانه به سمت این کشور سرازیر میشدند و از هیچگونه تحریم و فشاری نیز خبر نبود.
تاجایی که طبق آمار رسمی تنها آمریکاییها سالانه یک تا چهار و نیم میلیارد دلار به حکومت مبارک کمک مالی میکردند و حتی یک روز نیز سایه تحریم را بر سرشان حس نکردند.
در آن طرف کشوری قرار دارد به نام “ایران” که نهتنها کمک مالی به آن نشد، بلکه بیش از نیمی از کشورهای دنیا به پا خاستند تا در یک جنگ تمامعیار در همان سالهای ابتدایی این انقلاب را نابود سازند؛ البته نباید نقش حمایت آنان از گروهکهای منافقین و مجاهدین خلق نیز در بحران سازی هرچه بیشتر کشور را نیز فراموش کرد.
پس از ناکامی در جنگ نیز دست از دشمنی برنداشته و به اقدامات ضد ایرانی خود ادامه داده و هر روز بر دامنه اعمال تحریمهای خود افزودند تا شاید این انقلاب را تضعیف کنند و در نهایت این انقلاب را نابود سازند.
اکنون؛ ایران مستقل و تحت تحریم کجاست؟ مصر وابسته و غربگرا کجاست؟
حال بنگرید مصر کجاست و ایران کجاست؟ در هر زمینهای که ایران و مصر را مقایسه کنید در مییابید که مصر در هیچ زمینهای از ایران برتری ندارد.
رشد علمی ایران و مصر را مقایسه کنید؛ کدام برترند؟ در صنعت خودروسازی ایران به چه سطحی از فناوری دست یافته؛ با مصر مقایسه کنید؟ در صنعت نانو ایران جزء چندمین کشور دنیاست و مصر چندمین؟ اقتصاد ایران وضعیت بهتری دارد یا مصر؟ شاید بگوید وضعیت اقتصادی ایران نیز چندان مطلوب نیست اما وقتی وضعیت اقتصادی مردم مصر را بررسی کنید به تفاوت این دو پی خواهید برد.
وضعیت اقتصادی مصر به حدی رسیده که رسانههای دنیا به انتشار گزارشهای متعددی درمورد سوءاستفاده کشورهای منطقه و غربی از وضعیت نامطلوب اقتصادی مصر پرداختهاند. که این دست از اخبار خشم مردم مصر را نیز در پی داشته و به تظاهرات گسترده پرداخته اند. برای مثال قطر بیشترین کمک مالی را به دولت مرسی کرده است تا بتواند بیشترین امتیاز را از حکومت مصر بگیرد اما مردم مصر در تظاهرات گسترده پرچم قطر و عکس امیر این کشور را به آتش کشیدند.
از طرفی دیگر اگر به تیترهای رسانههای مصر توجه کنید متوجه خواهید شد که وضعیت معیشتی مصریها در چه وضعی است::
* مصر و گرسنههایی که نان میخواهند
* اجاره اهرام و آثار باستانی این کشور
* صف بنزین، کمبود و گرانی نصیب مصری ها شد
* نیویورک تایمز: مصر با بحران سوخت و مواد غذایی مواجه است
* مردم مصر نگران افزایش قیمت مواد غذایی هستند
* کمبود مواد غذایی در مصر
* شورش گرسنگان در مصر
* افزایش صفهای طولانی نان در مصر
آمارها نشان میدهد یک و نیم میلیون نفر از مصریها در قبرستانها زندگی میکنند که یکسوم آنها در قبرستانهای قاهره هستند. به گزارش شبکه تلویزیونی المیادین، قاهره پایتخت مصر از دهه هشتاد قرن گذشته با بحران شدید مسکن روبروست. قبرستانها در مصر به محل اقامت فقرای بی خانمان تبدیل شده است. اداره مرکزی آمار مصر در سال ۲۰۱۱ میلادی در گزارشی اعلام کرد شمار ساکنان قبرستانها در قاهره به تنهایی به ۵۰۰ هزار نفر رسیده است.
نخستین آماری که از ساکنان قبرستانها تهیه شده است نشان می دهد تعداد آنها در سال ۱۸۹۸ میلادی که این پدیده در مصر ظهور کرد حدود ۳۵ هزار نفر بود اما این تعداد به سبب بحران مسکن در این کشور روز به روز گستردهتر شد.
مرکز مطالعاتی پژوهشی مصر در یک تحقیقی پنج مشکل بزرگ مصریان را با عنوان «شاخصههای فقر اجتماعی در مصر» بدینترتیب بیان میکند:
۱٫ شاخصهای بیسوادی و جهل
۲٫ شاخصهای بیماری و نبود بهداشت
۳٫ شاخصهای فساد
۴٫ شاخصهای بیهویتی
۵٫ شاخصهای تبعیت از بیگانگان
بر اساس این تحقیق این شاخصها هر کدام به صورت جدی بر روی فقر تأثیر میگذارد و همچنین تأثیر میپذیرد. بر اساس گزارشی که سال ۲۰۱۱ میلادی در مورد مصر صورت گرفته است یک چهارم مصریان زیر خط فقر زندگی میکنند؛ بدین خاطر است که شعار مردم مصر در قبل و حین پیروزی انقلاب ۲۵ ژانویه، علاوه بر اسلامخواهی، «زندگی، آزادی و عدالت اجتماعی» است.
البته مصر دارای جایگاه مهم از نظر شاخصهای اقتصادی میان کشورهای خاورمیانه عربی و شمال آفریقاست.
از آنجا که مصر یکی از مراکز قدیمی تمدن و دارای جاذبههای فراوان برای گردشگران است صنعت گردشگری در این کشور از اهمیت زیادی برخوردار است. با وقوع شرایط بیثباتی در کشور مصر، صنعت گردشگری دچار لطمات بیشماری شده که پیشبینی میشود پس از پایان یافتن تحولات سیاسی و بازگشت ثبات امنیتی، این کشور بتواند بیش از پیش گردشگر به خود جذب کند. ثبات سیاسی، کاهش خشونت و تبلیغات مجدد جهت جلب اعتماد گردشگران از راهکارهای مطرح برای بازگشت این صنعت به حالت عادی خود محسوب میشود.
مردم مصر امیدوارند با روی کار آمدن حکومت اسلامی و تلاشهای دولت مرسی وضعیت معیشتی مردم مصر نیز بهبود یابد.
حال خود قضاوت کنید کشوری که بیش از ۳۰ سال تحت حمایت کامل آمریکا بوده و لحظهای سایه تحریم را حس نکرده الآن در چه وضعیتی است و کشوری که بیش از ۳۰ سال نه حمایتی شده و نه ثانیهای تحریمش قطع نشده در کجا قرار دارند.