تشدید بحران اقتصادی در اروپا از ابتدای سال ۲۰۱۳ میلادی تا کنون سبب شده است تا اکثر شهروندان اروپایی نسبت به عملکرد بانک مرکزی اروپا در حل و فصل بحران مالی معترض باشند. تا کنون در تظاهراتها و اعتراضهایی که در کشورهای مختلف اروپایی صورت گرفته است، مدیریت بانک مرکزی اروپا در حل بحران یورو به طور کامل زیر سوال رفته است. ادامه اعتراضها نسبت به عملکرد بانک مرکزی اروپا سبب شده است تا مقامات ارشد این مجموعه به فکر دفاع از خود برآیند. یکی از این افراد ماریو دراگی رئیس بانک مرکزی اروپاست. اظهارات اخیر دراگی در خصوص بحران مالی اروپا و نحوه مدیریت بانک مرکزی نشان میدهد که وی اساسا نسبت به بحران یورو و وضعیتی که اتحادیه اروپا در آن قرار دارد درک صحیحی ندارد.
دفاع تمام قد دراگی از مدیریت بحران مالی اروپا
رئیس بانک مرکزی اروپا نه تنها اتهامات وارده به بانک مرکزی اروپا در خصوص اهمالکاری در حل بحرانی یورو را تایید نمیکند، بلکه از مدیریت بحران توسط خود و بانک مرکزی اروپا دفاع میکند. رئیس بانک مرکزی اروپا اخیرا ادعا کرده است که سبب اجرای این برنامه منطقه یورو با ثباتتر و در مقایسه با یک سال قبل به مکانی بهتر برای سرمایه گذاری تبدیل شده است. به راستی این ادعای دراگی چگونه قابل توجیه است؟ واقعیت امر این است که از ابتدای سال ۲۰۱۳ میلادی تا کنون شاهد رشد چشمگیر شاخصههای فقر و بیکاری در اروپا هستیم. در چنین شرایطی دولتهای عضو منطقه یورو سیاستهای ریاضتی را تشدید کرده و ناامیدانه خواستار همراهی شهروندان خود با طرحهای ریاضتی هستند. این در حالیست که شهروندان کشورهای مختلف اروپایی نسبت به وضعیت فعلی منطقه یورو معترض هستند. دراگی در حالی از وضعیت بهتر اروپا (نسبت به سال قبل) دفاع میکند که رشد اقتصادی کشورهای بزرگ اروپایی مانند فرانسه نیز تحت تاثیر بحران اقتصادی کاهش یافته و هر روز بر تعداد کانونهای بحران در منطقه یورو و اتحادیه اروپا افزوده میشود.
طی هفتههای اخیر بحران اقتصادی در کشورهایی مانند یونان، بلغارستان، پرتغال، ایتالیا و اسپانیا شدت گرفته است. در چنین شرایطی ادعای دراگی در خصوص با ثباتتر شدن وضعیت اقتصادی اتحادیه اروپا کمترین انطباقی با واقعیات جاری در غرب ندارد. به نظر میرسد اصلی ترین هدف دراگی در برهه فعلی توجیه اقدامات شکست خورده اتحادیه اروپا در مقابله با بحران اقتصادی است. در این میان بانک مرکزی اروپا یک بازنده و متهم تمام عیار محسوب میشود. در حال حاضر دراگی باید در خصوص تشدید بحران بانکی در کشورهای مختلف اروپایی پاسخگو باشد. بحرانهای بانکی و اعتباری همه کشورهای اروپایی را فرا گرفته است. حتی کشورهای مرفهی مانند سوئیس و سوئد نیز از این بحران در امان نماندهاند. با این وجود دراگی ترجیح میدهد در قبال این بحران مزمن و سخت سکوت کند. همچنین بانک مرکزی اروپا در قبال حل معضلات اقتصادی دو کشور اسپانیا و قبرس بدترین نقش ممکن را ایفا کرده است. اقدامات بانک مرکزی اروپا در مصاف با معضلات کشورهای قبرس و اسپانیا (به عنوان دو کشور بحران زده منطقه یورو) منجر به تشدید سیاستهای ریاضتی در این دو کشور و افزایش نارضایتیهای عمومی شده است.
نقش بانک مرکزی اروپا در مقابله با بحران اقتصادی
ماریو دراگی در حالی به تازگی از مدیریت بحران اقتصادی توسط بانک مرکزی اروپا دفاع کرده است که وی چندی پیش نسبت به نقش آفرینی محدود نهاد متبوع خود در حل بحران اقتصادی اذعان کرده بود. رئیس بانک مرکزی اروپا قبلا اعلام کرده بود که این بانک در مورد مسائل مربوط به ریاضت اقتصادی حرف آخر را نمیزند. به عبارت بهتر، قبلا دراگی در صدد سلب مسئولیت از خود و بانک مرکزی اروپا در قبال بحران اقتصادی بود. با این وجود چنین فرمولی با شکست مواجه شد. دراگی چه بخواهد یا نخواهد مسئولیت هدایت بحران اقتصادی اروپا را به صورتی رسمی بر عهده دارد. از آن مهمتر، مسئولیت تشدید و استمرار بحران بانکی اروپا به صورت مستقیم بر عهده بانک مرکزی اروپاست.
در حال حاضر دراگی در صدد توجیه وضعیت بحرانی اروپا برآمده است. رئیس بانک مرکزی اروپا بدترین دفاع ممکن را از اقدامات مجموعه تحت نفوذ خود کرده است. دراگی در صدد است فضای ابهام و دوگانگی را در برهه حساس فعلی تشدید کند. وی چندی پیش در خصوص بحران مالی اروپا گفته بود:
“کشورهای اروپایی نباید پیشرفتهای خود را در بخش اقتصادی از بین ببرند. اگر این کشورها برای رشد اقتصادی به زمان نیاز دارند، بدست آوردن زمان بیشتر نباید باعث مصالحه بر سر اهداف نهایی شود، که کمیسیون اروپا تدوین کرده است.
ما شاهد بهبودهایی در بازارهای مالی هستیم. به نظر ما بازارهای مالی تنها مجرا و ضروری ترین مجرا برای اجرای سیاستهای مالی است.”
دراگی هیچ گاه مشخص نکرده است که منظور دقیق وی از پیشرفتهای مالی کشورهای عضو منطقه یورو چیست! وی همچنین مصادیق بهبود بازارهای مالی اروپا را مشخص نکرده است. سخن گفتن در فضای توهم و ابهام سبب شده است تا بانک مرکزی اروپا هر روز در حل بحران اقتصادی اروپا ناتوان تر از گذشته ظاهر شود. در حال حاضر دراگی بخش عمده انرژی و توان خود را به جای حل بحران اقتصادی اروپا، صرف توجیه مدیریت خود و مجموعهاش میکند. مدیریتی که اساسا قابل دفاع نیست!
ناتوانی باک مرکزی در حل بحران اقتصادی اروپا
اگر دراگی بخواهد واقع بینانه به اوضاع اقتصادی اروپا بنگرد، متوجه خواهد شد که بحران فعلی حداقل در آیندهای نزدیک قابل حل نیست! با این وجود رئیس بانک مرکزی اروپا تصمیم گرفته است نشانههای بحران اقتصادی را حداقل در ذهن خود محو کند! شاید دراگی تصور میکند که در صورت انکار معضلات اقتصادی موجود در اروپا وی قادر به اعمال مدیریت بهتر در فضای بحرانی خواهد بود. این تصور رئیس بانک مرکزی اروپا کاملا نادرست و معلول محاسبات ساده انگارانه وی است. دراگی بدون اینکه بخواهد به یکی از نمادهای بحران مدیریت در منطقه یورو و اتحادیه اروپا تبدیل شده است. اکثر شهروندان اروپایی نسبت به نقش آفرینی بانک مرکزی اروپا در قبال بحران مالی دید مثبتی ندارند.
بانک مرکزی اروپا اساسا راهکاری برای غلبه بر بحران مالی فعلی در نظر ندارد. چندی پیش رئیس بانک مرکزی اروپا از سران کشورهای حوزه یورو خواست مشکلات اقتصادی این حوزه را با روی آوردن به رقابت پذیری حل کنند! این در حالیست که مفهوم رقابت اقتصادی و رقابت پذیری در اروپای امروز عملا قابل مصداق یابی است. این مفاهیم باید در فضایی با ثبات (به لحاظ اقتصادی و سیاسی) تعریف شود. در شرایطی که هر روز شاهد تعدد کانونهای بحران اقتصادی در اروپا هستیم عملا نمیتوان از واژگان و مفاهیمی مانند سرمایه گذاری و رقابت پذیری سخن به میان آورد. این حقیقتی است که دراگی و همکارانش در بانک مرکزی اروپا نسبت به آن توجهی ندارند.
دراگی از لزوم عزم و تلاش اروپا برای ایجاد اصلاحات ساختاری سخن به میان آورده است. از دید رئیس بانک مرکزی اروپا،چنین برنامههایی شامل تدابیری ملی برای ایجاد بازاری آزاد است که در آن نظارتی واحد نیز وجود دارد. شاید این دیدگاه دراگی در نگاه نخست عاقلانه و منطقی به نظر برسد اما نباید فراموش کرد که تحقق این پیشنهاد در فضای بحران زده اروپا عملا امکان پذیر نیست. به عبارت بهتر، طرح دراگی در خصوص ایجاد اصلاحات ساختاری ، در فضای اتحادیه اروپا و منطقه یورو به طرحی ایده آل گرایانه تبدیل شده است. رئیس بانک مرکزی اروپا مانند سیاستمدارانی مانند آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان بیشتر طرحها و پیشنهادات خود را در فضای انتزاعی و ذهنی ارائه میکند. دراگی اساسا توجهی به این نکته ندارد که جهت عملیاتی شدن یک طرح اقتصادی باید زیرساختها، پیش شرطها و بسترهای مناسب را فراهم کرد. تا زمانی که این موارد وجود ندارد یک طرح اقتصادی (هر اندازه نیز کارآمد و منطقی باشد) نمیتواند به طرحی کاربردی و موثر تبدیل شود.
فارس