وبلاگ یکی بود یکی نبود نوشت:
تا حالا شده یه حرفی بخواهید بزنید یا یه چیزی بنویسید اما بترسید؟
البته نه از کسی… شاید از خدا … نمیدونم شایدم ترس نیست!
اما یه حالتی مثل اینکه نفس درست بالا نمییاد… بدن میلرزه یا…
حتماً شنیدید دوباره به یک آمر به معروف حمله شده؛ نه؟!
خبر جالبیه!
جالبیش اینه که این دفعه ناموس من و شما رو زدند!
یه دختر۳۰ ساله
میتونست خواهر من یا شما باشه!
غیرتیا کجایید؟ خوابید؟ دنبال آب یخ و گرمی نونید؟
وسط روز روشن دختری یه امر به معروف ساده میکنه، اون هم با روی خوش و قول معروف؛ فرد بیحجاب هم به او حمله میکنه!
جالبه مردمی هم که اونجا بودند، موافق این کار نبودند، اما نمیدونم ترسه یا نون به نرخ روز خوردنه یا… که باعث میشه دفاع نکنند؟
گفتند دوره این کارها گذشته، یعنی دین دوره داره؟ دوره نماز و روزه کی میگذره؟
زنگ خطر از این بلندتر هم میشه؟ داره گوش عالمو پاره میکنه صداش! اما نمیدونم چرا آقایان نمیشنوند؟
راستی سمعکی هم اختراع شده که گوش وجدان آدمو تقویت کنه؟
اگر در دورههای آموزشی برای این مأموران زحمتکش نیروی انتظامی، ۲ واحد دینی و قرآن هم بگذارند بد نمیشهها!
آخه میدونی مأمور انتظامی گفته: ما فقط دزد میگیریم!
نه! انصافاً قضیه دردآور نیست؟ شایدم کمدیه!
یعنی اینها تاحالا امر به معروف نشنیدند؟
حالا سربازها هیچ! آخه تقصیری هم ندارند؛ باید دستور باشه؛ ممکنه توبیخ بشن، رؤساشون چی؟
آقای … اصلاً عمومی حرف میزنم! آقایان، یه کاری بکنید… آزاد مردا، روشنفکرا، مسلمونا… اگر کسی بمیره حق داره!
لازمه هممون ماجرای خلخال کشیدن از پای اون زن در زمان امیرالمومنین (ع) توی بصره را بخونیم! توی نهج البلاغه است؛ حضرت امیر (ع) میگه اگر بمیرید حقه!
نمیدونم؛ بالاخره یکی باید یه کاری بکنه؛ اصلاً مسئولان ازشون آبی گرم نمیشه «قل إنما أعظکم بواحده أن تقوموا لله مثنى و فرادى» بیاید خودمون یکی کاری بکنیم…
بنویسیم، شعر بگیم، آهنگ بسازیم، فیلم بسازیم…
قلم به دستها، هنرمندا، بجنبید
سایتها، مؤسسات، مراکز فرهنگی، خبرگزاریها… فراخوان وبلاگی، مقاله، شعر و فیلمنامه
هر کسی که میتونه توی دانشگاه کار کنه؛ دیر شده که همچین اتفاقایی میاوفته! حوزه چرا ساکته؟ بیانیهای، امر به معروف دستور دینه! حوزه تخصوصیتون!
من که صدایم به جایی نمیرسه، هرکی میرسه و میتونه بسم الله.