5

علی حسین زمان که بود؟

  • کد خبر : 98784
  • ۱۲ شهریور ۱۳۹۲ - ۴:۲۹

دشتی عالمان، دانشمندان، قلم زنان و جنگاوران فراوانی داشته، که متاسفانه حق آنها ادا نشده است و ناگفته‌های فراوان و نانوشته‌های بسیار دارند.

خبرگزاری فارس: یاران رئیسعلی دلواری از خطه دشتی/ علی حسین زمان که بود؟

دشتی عالمان، دانشمندان، قلم زنان و جنگاوران فراوانی داشته که متاسفانه حق آنان ادا نشده است و ناگفته‌های فراوان و نانوشته‌های بسیار دارند و حقیقت‌های زیادی کتمان مانده و به همراه بزرگان به سینه خاک رفته است.

به گزارش فارس:شهرستان دشتی از شمال به شهرستان تنگستان و دشتستان، از جنوب به شهرستان کنگان و دیر، از شرق به استان فارس و از مغرب به خلیج فارس محدود می‌شود.

لازم به یادآوری است که این منطقه قبلا خیلی وسیعتر از موقعیت کنونی بوده است که حتی بحرین را که در قدیم جزیی از ایران بوده، جزو منطقه دشتی می‌دانسته‌اند.

دشتی در زمان هجمه استعمار پیر انگلیس به جنوب ایران از پهنه بسیار وسیعی برخوردار بود و برای اینکه این منطقه که همیشه در برابر نابرابری‌ها و ظلم و ستم‌ها قیام می‌نمود، از سرکوبی دشمنان دین در بحرین گرفته تا حمایت از کریم خان زند در برابر دولت مرکزی و … نتواند در جنگ جدید ابراز وجود کند، در ابتدا به تقسیم و جزء به جزء کردن آن از منطقه جنوب کردند که این جز دسیسه استعمار پیر انگلیس بود.

از منطقه‌ای می‌گوییم که در کنار میر مهنا ایستاد و از او حمایت کرد و به‌دست وکیل الرعایا تمام خانه‌ها و کپرهایش به آتش کشیده شد؛  از قیام عشایر قشقایی علیه پلیس جنوب تا پای جان مقاومت و پشتیبانی کرد؛ از دیار تاریخ نویسانی مثل حقایق نگار که با تحریر و تقریر حقایق الاخبار ناصری توطئه قتل امیر کبیر را افشا کرد و از جایگاهی که مردمش پوزه  استعمارگر پیر انگلیس را به خاک مذلت کشیدند؛ آن زمانی که دست طمع بر جنوب ایران عزیز و آبهای گرم همیشه خلیج فارس داشت و مردم این دیار در کنار دلیران تنگستان و دشتستان و بوشهر دست به دست هم مانع از تحقق نیات شوم اشغالگران شدند.

از دیاری می‌گوییم که شهید شهریاری‌ها برخاسته و در صف مقدم نثار خون و جان با شهید بهشتی و همرزمانش دژ تسخیر ناپذیر دفاع از انفلاب و جمهوری اسلامی برپا کردند.

از زادگاه شهید مهدوی و شهید توسلی که مبارز و مقاوم در مقابل استکبار جهانخوار آمریکا مردانه ایستادند و چنان درسی به دنیای زر و زور داد که تا ابد چشم طمع به آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس نداشته باشند.

از دشت دویست و بیست لاله سرخ و قهرمان که به ما آموختند

«بچ دشتی اگه دستش تفنگن        همش آماده میدون جنگن»

از مهد خالو حسین دشتی که نام او در کنار دلیر مردان تنگستان و رئیسعلی دلواری، هماره بر تن دشمنان لرزه می‌انداخت و یاد او برای مبارزان و مردم منطقه همواره سکینه و آرامش به ارمغان می‌آورد.  از سرزمین فایز دوبیتی و شروه سرای جنوب ایران که تا ابد نام و یادش در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد.

از دشتی و عالمان و دانشمندان و قلم زنان و جنگاوران کم و بیش صحبت به میان رفته، ولی هنوز ناگفته‌های فراوان و نانوشته‌های بسیارند و حقیقت‌های زیادی کتمان مانده و به همراه بزرگان به سینه خاک رفته است.

از دشتی سخن می‌رانیم و از دلیر مردان و شیر زنان و علما و فضلا و مجاهدان و مبارزان و شاعران و نویسندگانی که حق بزرگی بر حیات این آب و خاک و کشور عزیزمان دارند.

«دشتی» پهنه وسیعی از این سرزمین که خواستگاه عالمان و مجتهدان و استعمار ستیزان در طول تاریخ بوده است.

در این مجال پرداختن به اهمیت نقش علماء و بزرگان دشتی در مبارزه با استعمار انگلیس و قیام دلیر مردان جنوب نیست و فقط اشاره‌ای شد که «آب دریا را گر نتوان کشید     هم به قدر تشنگی باید چشید»

نقش مردم دشتی در حمایت از رئیسعلی دلواری

حاج حسین زارعی محقق دشتی در نشستی صمیمی با خبرنگار خبرگزاری فارس به نقش مردم عالم پرور دشتی در کنار شهید رئیسعلی دلواری در مبارزه با پیر استعمار یعنی انگلیس خائن و خون آشام پرداخته است که به گوشه‌ای از این مبازرات می‌پردازیم.

در مورد نقش بعضی از علمای منطقه دشتی در مبارزه با استعمار انگلیس می‌توان به ۱- مرحوم شیخ عبدالنبی بحرانی، ۲-  میرزا باقر گزدرازی، ۳-  حاج سید علی نقی میانخره ای دشتی ۴- سید مصطفی ابن سیدحسین حسینی(بهزادی) ۵- میرزا ابراهیم صدیق (مزارعی) ۶-  آخوند ملا حسن گنخکی ۷-  حضرت آیه الله حاج سید غلامحسین مجتهد دشتی ساکن درازی ۸- سید محمد صادق نبوی، ۹ – سید حسن ابن سید حسین کرگی از روستای چاووشی ۱۰- سید هاشم ابن سید بهرام روحانی اعزامی به جبهه‌های جنگ و چند جریان از دلیر مردی‌های دشتی‌ها در صحنه جنگ اشاره کرد.

رئیس سابق آموزش و پرورش دشتی افزود: یک سند تاریخی از تهران از یادداشت‌ها و کاغذهای مرحوم ملاعباس مزارعی(روحانی) از روحانیون دشتی که خواهر زاده مرحوم میرزا ابراهیم صدیق است با قلم شیوای استاد معظم حاج علی مرادی برداشته‌ام که شعارهای مردم دشتی هنگام اعزام اردو به جبهه‌های جنگ شامل: الف_دشتی‌های چوکه  غزال        کد بسته پای کتار و شال / پا واسنین ری و شمال  رئیسعلی خ وردار/ اردو امه وا سردار، ب_دشتی های شیر شکر/  فرنگی اندن بندر / جهازش اش بسن لنگر / رئیسعلی خوردار  /  اردوامه واسردار و…

ج_دشتی یای کله بلی / پاوردارین سی رئیسعلی / رئیسعلی خوردار  / اردوامه واسردار، مورد بررسی قرار گرفته است.

وی به افراد و نیرو های اعزامی به جبهه‌های جنگ بر علیه استعمار انگلیس که در اذهان یا اسناد تاریخی نامی و یادی از آنها شده، اشاره کرد.

وضعیت دشتی در زمان قیام مردم جنوب علیه استعمار

وی گفت: دشتی در زمان هجمه استعمار پیر انگلیس به جنوب ایران از پهنه بسیار وسیعی برخوردار بود و برای اینکه این منطقه که همیشه در برابر نابرابری‌ها و ظلم و ستم‌ها قیام می‌کرد، از سرکوبی دشمنان دین در بحرین گرفته تا حمایت از کریم خان زند در برابر دولت مرکزی و … نتواند در جنگ جدید ابراز وجود کند در ابتدا به تقسیم و جزء به جزء کردن آن از منطقه جنوب کردند که این جز دسیسه استعمار پیر انگلیس بود.

زایر محمد عبدی از روستای مسیله عبدی از توابع بخش کاکی شهرستان دشتی در شعری که سروده، چنین بیان داشته است:

کنم با تو بیان از وضع خاکی   سر دشتی است خورموج قلب کاکی …

سر انگشتش بودی خور زیارت         سوی بحرین نمودی هم اشارت.

گذشته دشتی بسیار وسیع‌تر از منطقه کنونی بوده، چنانکه بعضی از بنادر در جنوب کنگان و نیز قسمت‌هایی از نواحی پشت کوه دشتستان بوده اما به مرور ایام قسمت‌هایی از آن جدا شده است.

رودخانه مند پس از عبور از دره‌های کوهستانی وارد دشت شده و در حوالی بندر بردخون به دریا می‌ریزد. در امتداد مسیر کوهستانی مند در روزگاران پیش راه‌های کاروان رو از نواحی داخلی فارس به سواحل خلیج فارس دسترسی می‌یافتند.

مسیر دره کوهستانی سنا و شنبه در روزگار شورش میر مهنای بندر ریگی، راه ارتباطی فارس محسوب می‌شد و در اوایل قرن بیستم انگلیس‌ها طرح‌هایی برای عبور راه آهن از طریق این دره برای مرتبط ساختن بوشهر با شیراز داشته، و وسعت قلمرو و میزان جمعیت در دوره زندیه حکمرانان دشتی را در عرصه جنگ و سیاست فعال ساخت. در جریان مقابله با نیروهای بریتانیا در سال ۱۲۷۳ (ه ق) نیز نیروهای دشتی در میدان جنگ حضور داشته‌اند.

این زمان که مقارن با حکمرانی محمد خان دشتی بود خورموج مرکز دشتی را در اوج رونق اقتصادی و فرهنگی می‌توان دید.

محمدخان که شخصی شاعر و نویسنده بود، خورموج را مرکزی برای فضلا و اهل ادب قرار داد.

اما با خارج شدن بنادر عسلویه، نخل تقی، نایبند، برکو، تامین و عماریه از اطاعت حکمران دشتی و پیوستن آن به حکومت بنادر، در سال ۱۹۰۶ میلادی و نیز توسعه و ترقی راه تجاری بوشهر، برازجان، شیراز اوضاع اقتصادی دشتی دگرگون شد خشکی شد هوا و طبیعت ناسازگار نیز مزید بر علت شد بنابراین موقعیت گذشته دشتی تنزل کرد.

در همان حال تجزیه قدرت سیاسی و تفرقه داخلی که همراه با کاهش نفوذ و اعتبار آنان در مراکزی مانند شیراز و بوشهر بود نیز موقعیت سیاسی دشتی را کاهش داد.

به همین جهت حکمرانان دشتی در اوایل نهضت استعماری مردم جنوب فرصت حضوری فعال نیافتند.

فاصله داشتن از مراکز اصلی درگیری و دور بودن از مسیر عمومی شیراز- بوشهر امکان این انزوا را فراهم می‌ساخت در عین حال، آنان ممانعتی در برابر سیل داوطلبان دشتی برای مشارکت در امر مبارزه ایجاد نکردند.

به همین جهت با وجود عدم حضور حکمرانان، داوطلبان همراهی لازم را با قیام مبذول می‌داشتند.

به خصوص از منطقه ساحلی دشتی یعنی بندر بردخون و حوالی آن که با خاک تنگستان ساحلی و دلوار متصل و مجاور است، داوطلبان به ریاست خالو حسین بردخونی کمک‌های ذینفعی به رئیسعلی دلواری کردند.

خالو حسین با همراهی رئیسعلی در نبرد علیه قوای بیگانه عملا مظهر اندیشه ضد استعماری مردم دشتی شد؛ او پس از شهادت رئیسعلی نیز در مبارزات حاضر گشته و سرانجام اسیر شد و مدت‌ها در خارج از وطن در تبعید و اسارت بود.

قیام عشایر قشقایی علیه پلیس جنوب

در سال‌هایی که قیام عشایر قشقایی علیه پلیس جنوب در جریان بود، صحنه‌های نبرد میان طرفین به خاک دشتی نزدیک شد.

بدین معنی که صولت الدوله که از سوی نیروهای حریف و رقبای ایلی در فشار قرار گرفته به نواحی جنوب فارس که با ناحیه شمال دشتی همسایه بود عقب نشست، در شرایط سختی که ادامه مقاومت عشایر به مخاطره افتاده بود، کمک سریع و به‌موقع حکمرانان دشتی و حضور داوطلبان به سردار عشایر، امکان حفظ موقعیت خود را داد.

در نتیجه پس از غلبه انگلیسی‌ها بر مبارزان خطه جنوب دشتی مورد تعرض قرار گرفت.

این امر صرف نظر از اینکه بخاطر انتقام از شرکت داوطلبان دشتی در قیام ضد استعماری بود، برای ریشه کن ساختن مقاومت بالقوه دشتی و تبدیل آن به پایگاه ایستادگی مردم جنوب نیز بود.

زیرا در سال ۱۳۳۸ ه .ق پس از درهم شکستن دشتستان، تنگستان و چاهکوتاه تنها دشتی باقی مانده بود که باید سرکوب می‌شد.

نقش علمای منطقه دشتی در مبارزه با استعمار انگلیس

۱- مرحوم شیخ عبدالنبی بحرانی

چگونگی آمدن اجداد شیخ عبد النبی به منطقه دشتی، به نقل قول از حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد امامی حجتی چنین است: «مرحوم شیخ عبدالعلی در زمانی که قضیه سخت گیری نسبت به شیعه در بحرین به اوج خود رسید از آنجا با برادران مهاجرت می‌کند و می‌آید کنگان. (آنها سه برادر بوده اند.) بنا به درخواست رئیس فولاد، معظم له برای یک نفر عالم برای کردوان، ایشان پسرِ برادرِ خود، به نام حجت‌الاسلام و المسلمین موسس و پایه گذار علم در منطقه به نام حاج شیخ محمد را به کردوان می‌فرستد، و در آنجا مشغول تبلیغ و ارشاد و درس و بحث می‌شوند.

نامبرده دارای فرزندانی نیز بوده به نام‌های حجت‌الاسلام آقای شیخ عبدالنبی بحرانی که سیطره فضل و کمال ایشان تمام منطقه را گرفته بوده است.

هم دارای علم و فضل و هم در امر به معروف و نهی از منکر جدی بوده است.

ایشان در کردوان حوزه علمیه تشکیل می‌دهند، که از اطراف می‌آیند و در آنجا درس می‌خواندند مدت‌ها این حوزه در کردوان و بعد به حیدری و  سپس به بردخون انتقال یافت.

فرزند دوم، مرحوم شیخ حسین که ایشان نیز اهل فضل و کمال بوده است و در کردوان سکونت داشته و ایشان دارای فرزندانی بوده، از جمله مرحوم حجت‌الاسلام شیخ احمد بحرانی که سلمان زمان و حاکم و قاضی علی الاطلاق منطقه دشتی بوده است.

برادر شیخ احمد، مرحوم حجه الاسلام شیخ محمد بحرانی نیز تحصیل کرده نجف بوده است، که خیلی با فضل و اهل جود و سخاوت بوده است و بسیار گریه کننده در مصائب اهل بیت(س).

وی پدر حضرت حجت‌الاسلام حاج شیخ حسن امامی حجتی است. فرزند سوم شیخ حسین، مرحوم حجه الاسلام شیخ عبدالله بوده است و دارای دو فرزند دیگر به نام‌های شیخ عبدالحسین و شیخ سلیمان بوده است که آنها مصلح و خدمتگزار مردم بوده‌اند.

اما خود مرحوم شیخ عبدالنبی نیز دارای فرزندانی بوده است که همه اهل علم و بعضی آنها اهل اجتهاد بوده‌اند، مانند آیه الله شیخ علی، آیه الله شیخ عبدالله، حجت الاسلام شیخ عبدالرضا، حجه الاسلام یوسف، حجه الاسلام شیخ عبدالعلی و …»

شیخ عبدالنبی بحرانی پس از تدریس در حوزه‌های کردوان و حیدری، در اواخر عمر خود در بردخون ساکن و حوزه علمیه‌ای را بنا نهاد.

وی که معاصر محمد خان دشتی، ملا حسن کبگانی و … بوده است. عرب بوده و آباء او از بحرین به منطقه کنگان و سپس به دشتی آمده است. ملاحسن کبگانی در ذوق سکر احتمالاً خطاب به ایشان به طنز گفته باشد:

«…یک چند عرب بودم، مستور و عزب بودم

چندی به طلب بودم، وزتاب به تب بودم

یک چند چو شب بودم، وز خود به عجب بودم     بی شور و شغب بودم، با هول و هرب بودم

در نخل رطب بودم، با ذوق و طرب بودم

از روم نسب بودم، وز زنگ حسب بودم

وز روز غضب بودم، ترکی بشدم لؤلؤ …»

زنگویی در جلد پنجم شعر دشتی و دشتستان نیز در باره شخصیت شیخ عبدالنبی بحرانی و حوزه علمیه بردخون چنین تحریر فرموده است: «شیخ عبدالنبی بحرانی از مجتهدین طراز اول بوده، که در زمان محمد خان دشتی در بردخون دشتی سکونت داشته است و در آنجا حوزه علمیه دایر کرده بود که حدود دویست نفر در آن مدرسه به تحصیل علوم دینی اشتغال داشتند و عمده مخارج حوزه و هزینه طلبه‌ها از طرف محمد خان دشتی(شاعر) ضابط خورموج که خود یکی از ضابطین با نفوذ و تحصیل کرده نجف اشرف بوده، تامین می‌شده است.

وی اعلام کرد که هر کس در حوزه علمیه شیخ عبدالنبی بحرانی تحصیل کند از پرداخت هر گونه مالیات و عوارض معاف خواهد بود.»

وی در جنگ دلیرلن دشتی و تنگستان با استعمار انگلیس نقش اساسی داشته است.

شیخ حکم جهاد صادر کرده و خالو حسین دشتی و همراهان به فتوای ایشان راهی میدان نبرد در تنگستان شده‌اند.

میرزا باقر گزدرازی

یکی از بزرگان خطه دشتی که در کسوت لباس روحانیت در کنار مبارزان و دلیر مردان تنگستان تا پایان ایستاد و با لباس روحانیت در کنار جنگاوران نبرد کرد، میرزا باقر گزدرازی است.

میرزا باقر گزدرازی فرزند شیخ ابوالقاسم متولد چاه شیرین گزدراز و یکی از روحانیون با تقوی منطقه دشتی است که در زمان جنگ جهانی اول نقش بسزایی داشته و خود رهبری مجاهدین را در اعزام به دلوار به عهده داشته است و با لباس روحانیت در جنگ حضور یافته و جنگیده است.

پدرش شیخ ابوالقاسم نیز امورات دینی و شرعی مردم را در گزدراز انجام می‌داده است و در اواخر عمر در کاکی به تدریس دختران در شمال قلعه حسین خان مشغول بود که نخستین اقدام رسمی برای تحصیلات دختران در منطقه دشتی به صورت رسمی است.

رشادت و دلاور مردی‌های شیر مردان و دلیرزنان در جنوب کشور بوی‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه در استان‌های بوشهر و خوزستان در مبارزه  با استعمار انگلیس هیچوقت از حادثه تاریخ به فراموشی نخواهد گرایید.

از اینکه در برهه‌ای از زمان شهید  رئیسعلی دلواری با مجاهدت و جانفشانی رهبری این قیام را عهده دار بودند، بر هیچ کسی پوشیده نیست؛ اما اگر نبودند دلیرانی از دشتی و دشتستان و تنگستان که این مرد بزرگ را همراهی کنند هیچ وقت این مبارزه به نتیجه نمی‌رسید.

قهرمان و شهید نبرد با انگلیس از روستای درازی شهرستان دشتی

علی حسین زمان قهرمان شهید مبارزه با انگلیس که زادگاهش روستای درازی در حاشیه شرقی کوه مند ۱۳ کیلومتری غرب خورموج بود.

وی یکی از جنگجویان خطه دشتی بود که در کنار کشاورزی ودامداری به شکار نیز می‌پرداخت؛ اسلحه‌ای ابتدایی و قدیمی داشت که به نام گولی کش یا سرپر معروف بود.

در کوه‌های مند تپه‌ای را برای شکار انتخاب کرده بود و همیشه آنجا را جایگاه اختصاصی قرار داده بود که کلاتی به نام وی معروف شد و تا کنون آن منطقه کوهستانی را به« کلات علی حسین زمان» می‌شناسند.

زندگی در کوه ودشت از او انسانی آزاده ساخته بود توان تجاوز به آب و خاکش را تحمل  نمی‌کرد تفنگش را برای دفاع از این وطن وآب خاک و ناموس همیشه آماده نگه می‌داشت .

رئیسعلی دلواری تا اینکه شنید دولت بریتانیا قصد حمله به سواحل جنوب دارد؛ برای استمداد از مردم  دشتی، از چاوشی و درازی عبور کرده و به سمت میانخره  به نزد عالم ومجتهد بزرگ حضرت آیت الله حاج سید علی نقی دشتی میانخره‌ای رفته و از او برای  پیوستن مبارزان وسلحشوران دشتی در جبهه مبارزه با استعمارانگلیس کمک خواسته است.

در پی این اعلام او به همراه سلحشوران دشتی از فقیه حسنان ، چارک، چاوشی ، چهله ،کلل و دیگر نقاط این خطه قهرمان خیز به سمت دلوار حرکت کرد.

او جنگجویی مبارز و سرداری قهرمان بود با حضورش دلیران تنگستان روحیه‌ای تازه گرفتند و عزمشان برای نبرد جدی‌تر شد.

در یکی از روزها  نبردی سهمگین در نخلستان‌های اطراف دلوار رخ داد که همرزم دلیرش از روستای کلل بنام علی زایر محمد در جنگ به شهادت رسید خون مبارزان دشتی  و تنگستان بجوش آمده و هرکس به فکر انتقام بود.

کشتی‌های انگلیسی در آبهای بوشهر وتنگستان لنگر انداخته و خود را برای گـــلوله باران دلوار و روستاهای اطراف و سواحل آماده می‌کردند.

مردم، روستا  را تخلیه کرده و به کوه  کلات بجیر شرق دلوار پناه برده بودند تنها تنی چند از مبارزان در نخلستان‌ها و تپه‌های اطراف برای جلوگیری از پیاده شدن سربازان هندی و فرماندهان انگلیسی به مقاومت می‌پرداختند.

شلیک گلوله‌های آتشین توپ آغاز شد و گویا سواحل دلوار را به یکباره شخم میزد.

گاه ماندن و استقامت بود و هر کس به هر وسیله‌ای باید برای ماندن زیر آتش سهمگین دشمن برای خود عهدی می‌بست.

رئیسعلی دلواری و علی حسین زمان از درازی و سید محمود گلدانو (گلستانه)از روستای مقاتل از سرداران این جنگ نابرابر، هم قسم شدند که تا آخرین قطره خون سنگر را رها نکرده و مقاومت کنند.

در بارش بی امان توپ‌های دور برد گلوله‌ای به نزدیکی سنگر آنها اصابت کرد ترکش به درون سنگر رفته و گوش سید محمود گلدانو را برد و یکی از  سرداران  زخمی  شد.

وی به‌ناچارسنگر را ترک کرد تا در جای امنی به مداوای خود بپردازد و رئیسعلی نیز بنا به ضرورت سنگر را رها کرد.

اما علی حسین زمان سردار نبرد بر قسم خود در سنگر ماند گلوله‌ای آتشین غرش کنان مستقیم به سنگر خورد.

مبارزانی که از دور شاهد وناظر صحنه بودند دیدند که وی به هوا پرتاب شد و چون لباس‌های قدیمی عبا مانند بود روایت می‌کنند که او پروازکنان به آسمان رفت.

به علت اصابت مستقیم گلوله توپ هیچ اثری از وی باقی نماند.

شهادت وی ضربه‌ای سنگین به مبارزان جنوب وارد ساخت ولی خون او وهمرزمان شهیدش بساط استعمار را برای همیشه از آبهای نیلگون خلیج فارس برکند از او سه پسرو چهار دختر به یادگار مانده است.

جا دارد برای او یادمانی که نماد پایداری مردم جنوب در مبارزه با استعمارگران است در کنار گلزار شهداء زادگاهش روستای درازی ساخته شود تا نسل‌های آینده به آن افتخار کنند.

**********************

اسماعیل حاجیانی – خورموج

 

**********************

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=98784

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]