پرونده جعل پرسپولیس در کمیته انضباطی/ رد MRI ازسوی نظام پزشکی اعلام همبستگی مجلس با مردم لبنان و فلسطین قیمت طلا امروز یکشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ قرعهکشی لیگ برتر فوتبال زنان برگزار شد هم عاشق مادری هستم هم عکاسی پایان ظلم اسرائیل و آمریکا نزدیک است اینستاگرام تصاویر شهید نصرالله را حذف میکند واکاوی مشکلات کنونی استقلال؛ آبیها به دنبال مثلث موفقیت
راستی جای زندگی کجاست؟ آن جای کوچک بینهایت بزرگی که عشق میخواهد، کجاست؟
برادر شهید طاهرزاده گفت: پدر شهید محمدتقی طاهرزاده که ۱۸ سال از فرزندش مراقبت و نگهداری کرد، یک عمل جراحی بر ناحیه گردن و کمر انجام داد که به دلیل مشکلات تنفسی و گوارشی از سطح هوشیاری کمی برخوردار است.
چنان جاذبه و اخلاق شهید رویش اثر گذاشته بود که نتوانست تحمل کند؛ در لحظه ای سرنوشت ساز به فرزند استاد زنگ زد، گفت تا دقایقی دیگر ساواک برای دستگیری او به محل سکونتش می ریزد، فرار کنید…
یک روز که بهنام رفت برای دریافت سهمیه ی صبحانه، مقداری هم گردو تحویلش دادند که آورد.پایش را که داخل چادر گذاشت و چشم «میر یعقوب» افتاد به گردوها، گفت: «آخ جون بچه ها! امروز تیله بازی می کنیم».
شهید محمودوند میگفت: در گرمای طاقتفرسای منطقه فکه، ناگهان دیدم یک کبوتر سفید و زیبا، بال و پر زنان آمد و روی چنگک بیل نشست. بعد هم شروع کرد به نوک زدن به بیل. همه با تعجب به این صحنه نگاه میکردیم.
کملطفی و حتی خیانتهایی به نیروهای ستاد و شخص دکتر چمران میشد که البته ایشان به هیچوجه درمیان بچهها به کسی یا ارگانی اعتراض نمیکردند و روششان در برخورد با دیگران بر مبنای اصل حسننیت شکل میگرفت.
مادر شهیدان حسن، عباس و حسین صابری گفت: عباس آقا در دوران تفحص شهدا به عراقیها هدیه میداد تا آنها در روند این کار با گروه همکاری کنند؛ با آنها با مهربانی رفتار میکرد؛ بعد از شهادتش هم عراقیها ۵۰ هزار تومان خرج کردند و برای پسرم مراسم ختم گرفتند.
عکسی که می بینید، در اسفند ماه، در خوزستان گرفته شده است.جوانان غیور اصفهانی، مسئول محبوب خود را برای آخرین بار درمیان گرفته و با اندوه از او خداحافظی می کنند.
در عکسی که می بینید، یک بسیجی، با یک قبضه آر.پی.جی بر دوش، ظرف آبی به دست گرفته و گام برمی دارد.