مدافعان؛ ستارگان تیم منتخب هفته «یک – صفر» های لیگ برتر ترور شهید نصرالله با حمایت دولتهای غربی انجام شد رقم دقیق حقوق بازنشستگان پس از همسانسازی تلنگر به مدیران غیر «اصولی» در روز دلتنگی مرد پرتغالی برای تراکتوریها درخشش نام ۲۴ پرستار ایرانی در فهرست نخبگان علمی جهان تعداد پروازهای عمره ۲ برابر میشود پنجمین نمایشگاه تخصصی «لیزر، فوتونیک و کوانتوم ایران» تشخیص کرونا از روی اشک چشم در کمتر از دو دقیقه
همان جوانانی که ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ سفارت آمریکا را فتح کردند با شنیدن ناقوس جنگی که صدام به صدا در آمده بود اولین نفراتی بودند که خود را به جبهه های نبرد رساندند. جمعی از همان دانشجویان در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به شهادت رسیدند
و ما پس از چند ساعت درگیری سنگین، بالاخره موفق شدیم حلقه محاصره را که دشمن اطراف بروجردی و بچه هایشان بسته بود، بشکنیم. وارد مقر شدیم.
۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با حمله هوایی عراق به چند فرودگاه ایران و تعرض زمینی همزمان ارتش بعث به شهرهای غرب و جنوب ایران، جنگ ۸ ساله حکومت صدام حسین علیه ایران اسلامی و با حمایتهای همه جانبه شرق و غرب و بسیاری از کشورهای عربی منطقه آغاز شد.
به شوخی گفتم، میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟
لبخندی زد و گفت: با التماس!
این تصویر مربوط به جشن تولد یکی از فرزندان شهداست که فرزندان شهدای دیگر نیز در آن حضور دارند. این تصویر در تاریخ آبان ۶۳ گرفته شده است.
سردار احمد کاظمی گفت: میخواهم مراسم افتتاحیه هواپیمای سوخو توی مشهد باشد. پایگاه هوایی مشهد کوچک بود. کفاف چنین برنامهای را نمیداد. بعضیها همین موضوع را به سردار گفتند. سردار ولی اصرار داشت مراسم در مشهد باشد.
مهین عزیزم، نامه را در تاریکی شب مینویسم، بچهها خوابیدهاند، ساعت ۱۰:۴۵ دقیقه است؛ امیدوارم که زیاد از دوری من ناراحت نباشی؛ اگرچه من کوچکترین لحظهای را نمیگذرانم مگر اینکه به یاد تو هستم.
فکه روایتهایی ناتمام دارد و روایت میکند از کسانی که بر روی رملها تشنه جان دادند و آنهایی که با دست و پای بسته به شهادت نائل آمدند.
دید ما نمی فهمیم، بغل دست قبر این شهید با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید، روش نوشت: شهید عبدالمطلب اکبری. بعد به ما نگاه کرد و گفت: نگاه کنید! خندید، ما هم خندیدیم. گفتیم شوخیش گرفته.