بازیکن نساجی از حضور در تمرینات منع شد رایزنی سفیر جدید ایران در فنلاند با عراقچی ملوان و ذوبآهن برنده نبرد لیگ برتریها/ صعود نساجی با طلسمشکنی قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود چشم اسرائیل برای فرار از حکم بازداشت نتانیاهو به ترامپ است فاز۲ طرح ۵۵۰ هزار هکتاری ایلام و خوزستان نیازمند منابع ویژه رُم با رانیری هم باخت؛ ناپولی صدرنشین ماند صبح دوشنبه؛ پخش زنده سخنرانی امام خامنهای در دیدار بسیجیان
کرونا همچنان در حال گسترش است و روز به روز بر تعداد کسانی که بر اثر آن میمیرند، افزوده میشود. در واقع دولت کار خودش را میکند و کرونا هم کار خودش را.
مسأله اصلی این است: «ما کرونا را جدی نگرفته ایم ولی او ما را جدی گرفته است.» نشان به آن نشان که او همچنان ما را می کشد و ما همچنان «دچار ترددهای غیر ضرور» هستیم. نشان به آن نشان که وقتی دولت محدودیتهای کسب و کارها و ترددها را برداشت، متوهم شدیم که کار کرونا تمام است و ریختیم توی خیابان ها و پارک ها و جاده ها. نشان به آن نشان که وقتی چند روز محدود، گفتند که تعداد فوتی ها کم شده، کمتر ماسک زدیم و بیشتر به یکدیگر نزدیک شدیم.
با عادی سازی تعاملات عمومی در حضور کرونا، آنچه پیش روی ماست، گسترش بیماری است و کار طاقت فرسای کادرهای درمانی و کارگران گورستان های سراسر کشور و آسیب های اقتصادی بسیار بزرگ و پیامدهای خسارت بار اجتماعی و حتی سیاسی.
اگر از بین کارمندانی که امروز بی هیچ نیاز واقعی کشور، مجبور شدند سر کار بروند، حتی یک نفرشان مبتلا به کرونا شده باشد و بمیرد، چه پاسخی در دادگاه الهی خواهید داشت؟!
تا وقتی که مشکلات و مسائل کشور با یکدیگر تطابق نداشته باشند، اطمینان داشته باشید که جامعه ایران، نه تنها در جا خواهد زد بلکه پسرفت هم خواهد داشت.
در روزهای اخیر که تجمعات اعتراضی در تهران و شهرستان ها شکل گرفته و بعضاً به خشونت و تخریب اموال عمومی هم کشیده شده، شاه بیت اصلی سخنان مسؤولان این است که اولاً باید صدای مردم را شنید و ثانیاً معترضان، مطالبات خود را از راه های قانونی پیگیری کنند.
پرسش اینجاست که چرا چنین شد و شخصیتی که ابتدا در عرصه سیاسی “گمنام” بود، سپس “مورد تمسخر” قرار گرفت و بعد “منفور” شد، چگونه در مرحله آخر توانست “رئیس جمهور” شود؟!
دلواپسان، ایستگاه به ایستگاه در تعقیب “برجام” هستند تا بلکه بتوانند در جایی آن را شکار کنند و از پا بیندازد.
در ایران هم بسیاری به حال آیلان گریستند ، بی آن که بدانند صدها هزار آیلان در کشورشان زندگی می کنند، با این تفاوت که آیلان سوری، در دریا غرق شد و آیلان های ایرانی در دریای فقر و بی غذایی.
بزرگ ترین بحران کشور که همانند آتشی زیر خاکستر در کمین تمدن و موجودیت ایران نشسته،”کمبود آب” است.