حضور ۴ ملیپوش بوکس نوجوانان در تورنمنت روسیه دانشجویان خواستار اقدام قاطع اسلامی نسبت به آژانس اتمی شدند بازی دولت با انتظارات خودرویی مردم/ فقط کارکرده برقی و هیبریدی بیاورید، بنزینی را فراموش کنید گزارش آژانس اتمی در خصوص فعالیت جدید ایران در فردو ثبتنام در سامانه اسکان شرط صدور بیمه نامه می شود بازگشت رحمتی به تمرینات هوادار قتل حداقل ۱۰۰۰ شهروند آمریکایی توسط پلیس در ۲۰۲۳ عالیشاه: سختترین لحظات را پشت سر گذاشتم/ ممنون که به یاد من بودید
پیروزی در نبرد روحیهها بخش نادیدنی ولی موثر نبرد خندق یا جنگ احزاب بود. روحیه بالای لشکر اسلام در برابر روحیه ضعیف لشکر کفر که با نبرد فرسایشی لشکر اسلام و فقدان برنامه آنها در برابر نوآوری (خندق) شدیدا تشدید شده بود؛ نقطه مهم برتری بود. ضربه نهایی به روحیه دشمن را علی (ع) با شکست دادن قهرمانان اصلی لشگر دشمن وارد آورد. بعد از این حرکت بود که دشمن دچار از هم گسیختگی روانی شد و بهیکباره روحیه خود را از دست داد.
بعضیها گمان میکنند وقتی از لزوم بیاعتمادی به آمریکا یاد میشود؛ این خصلت پارانوییایی مسئولان ایران است که به هیچکس اعتماد نمیکنند؛ اما واقعیت غیر از این است. عدم اتکاء و اعتماد به ایالات متحده، نتیجه تجربهای است که در طول تاریخ دیپلماسی آن کشور برای همه طرفهای مذاکره با آمریکا بهدست آمده است. این تجربه نیز محصول نگرش ضد آمریکایی معارضان با آمریکا در عرصه دیپلماسی نیست. این واقعیتی است که خود اندیشمندان آمریکایی نه تنها بدان اذعان دارند بلکه آن را به حق میدانند. در این نوشتار قصد بر آن است که مستند و مبتنی بر منبعی آمریکایی آنهم از منابع معتبرشان استدلال کنیم. منابعی که بیگمان شائبه ضدیت با آمریکا یا دستنشاندگی کشورهای دیگر را همراه ندارند. از این رو؛ بر اساس قاعده «إقرار العقلاء علی أنفسهم جائز» میتوان به سخنان آنان استدلال نمود.
امضای سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین که در واقع «برنامه همکاریهای جامع ایران و چین» است؛با بعضی فضاسازیها در داخل و خارج به موضوع چالشبرانگیزی در فضای سیاسی ایران مبدل شد. علیرغم این که نهایتا سند در هفتم فروردین ۱۴۰۰ توسط محمدجواد ظریف و وانگ یی وزرای امور خارجه ایران و چین امضاء شد؛ اما طیف کاملا متنوع معترضان به امضاء قرارداد، قابل تحلیل و تامل است. بعضی معترضان داخلی سعی کردند از مخالفت با این قرارداد، سکویی برای طرح خود در فضای سیاسی کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بسازند تا ولو به ضرر منافع ملی، تصویر کاذبی از خود به عنوان مدافع استقلال بسازند؛ از طرف دیگر، اپوزیسیون هم کوشید دقیقا از موضع همسو با ایالات متحده و اسراییل علیه این برنامه همکاری موضع بگیرد.
انقلابی بودن صفتی مرتبط با منش و زیست اجتماعی فرد است. در جوامع غربی، با فرهنگی که القاء و ایجاد شده است «انقلابی بودن» نوعی نگرش آنارشیستی و ضداجتماعی را تداعی میکند؛ در حالی که در جامعه و فرهنگ اسلامی ما بهویژه پس از انقلاب اسلامی انقلابی بودن ارزشی است که باید مورد تاکید و البته در شرایط جدید کشور مورد تعریف دقیق قرار گیرد تا از سوءفهمها و سوءاستفادهها در امان بماند. به همین دلیل در این مقاله میکوشیم بهویژه با اتکاء بر رهنمودهای مقام معظم رهبری بازتعریفی مجدد از «انقلابی بودن» در دو سطح فردی و اجتماعی بهویژه به عنوان شاخصههای شخصیتی انقلابی که در مقام ریاست جمهوری قرار میگیرد؛ ولو به اجمال ارائه نماییم.
عدالت از مفاهیم و ارزشهای بنیادین انسانی و الهی است که در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمود دارد. عدالت از طرفی در رابطه فرد با خود، با خدا، با دیگران و در روابط بین مردم و حکومت مطرح میشود. این مفهوم هم در نهضتهای بشری در طول تاریخ جهان و هم در نهضتهای کشور ما شدیدا برجسته است. مروری حتی اجمالی بر تاریخ ایران بر اهمیت این مفهوم صحه میگذارد.
مشارکت در انتخابات در یک نظام مردمسالار دینی صرفا یک حق نیست بلکه فراتر از آن یک تکلیف است. تفاوت این دو چیست؟ چرا ارزش اهمیت به آرای مردم در مردمسالاری دینی از ژرفای بیشتری به نسبت جوامع غربی برخوردار است؟ معنای «تکلیف بودن» رای دادن برای شهروندان انقلابی و مومن چیست؟ اینها پرسشهایی است که در این نوشتار به آنها پاسخ خواهیم داد و خواهیم کوشید به اجمال آن را تبیین نماییم.