تقیزاده در خاطرات خود به ماجرای فرار احمدشاه با الاغ برای دیدار با پدر و مادر خود اشاره میکند.
به گزارش نامه، محمد علی شاه به علت علاقه مفرطی که به پسر دوازده ساله خود داشت راضی به تسلیم او نبود و میگفت که او باید تا حد بلوغ با من باشد و اگر این کار ممکن نیست پسر دیگرم محمد حسن میرزا را انتخاب نمایند. اما آزادیخواهان حاضر نبودند پادشاهشان در خارج تربیت شود.
احمد شاه نیز متقابلا به پدر و مادر علاقه داشت و حاضر به جدایی از آن دو نبود . اما مقاومت بیفایده بود و در نتیجه طرفین در حالی که به شدت میگریستند یکدیگر را وداع گفتند. شاه در کالسکه مخصوص نشست و به دستور نماینده سفارت روس اشک از چشمان خود پاک کرده به راه افتاد .
قشون ملی در اطراف کالسکه حلقه زدند و رهسپار سلطنت آباد شدند. چند تن از سفارت روس و انگلیس شاه را تا سلطنت آباد بدرقه کردند. روز دوم رجب ۱۳۲۷ در حالیکه شهر را آذین بسته بودند شاه را با شکوه فراوان از سلطنت آباد به کاخ گلستان منتقل ساختند.
تقیزاده میگوید: احمد شاه حتی پس از آنکه به شهر آمده و جلوس کرد آرام نداشت و میخواست در برود. یک روز سوار الاغی شده و به راه افتاد که پیش پدر و مادرش «که در سفارت روس بودند» برود مراقبین او مطلع شده «شاه الاغ سوار فراری را گرفتند و به تخت و تاج شاهی » بر گرداندند!!