وی در دیدار با آنگلا مرکل که به عنوان اولین زن در تاریخ برای دریافت جایزه ویژه ریاست جمهوری آمریکا به کاخ سفید پای گذاشته بود، بار دیگر از فرصت برای حمله به ایران استفاده کرد و گفت: “ما چارهای نخواهیم داشت جز آنکه اقدامات بیشتری در نظر بگیریم، از جمله تحریمهای احتمالی بیشتر تا فشار را بر نظام سیاسی ایران تشدید کنیم.”
کوبیدن بر طبل پوسیده تحریم که از ابتدای انقلاب اسلامی بر ضد ایران کم و بیش اعمال شده است، آنقدر نخنما است که به نظر میرسد حتی تحلیلگران سیاسی آمریکایی نیز از آن خسته شده باشند. “سیمور هرش”، روزنامهنگار محقق آمریکایی چند روز پیش تصریح کرده بود که این تحریمها به واقع علیه یک توهم اعمال میشوند چرا که ایران برنامهای برای تولید سلاح هستهای ندارد.
اما آنچه اوباما نمیداند و یا مشاورانش به غلط عکس آن را به وی گفتهاند این است که نسل جوان ایرانی به خوبی میداند که سالهاست که تحریم شده است و فهمیده است که باید روی پای خودش بایستد. چیز دیگری که این نسل به خوبی فهمیده و اوباما هرگز نخواهد فهمید این است که دانسته است ایران، کشوری با سابقه درخشان فرهنگ و تمدن است و ایرانی و مسلمان بودن برای داشتن حس غرور کافی است. پس جوان ایرانی غرور ملیاش را فدای تحریمهای آمریکایی نخواهد کرد، سر به پیش داشته و با تمام قوا به سمت پیشرفت حرکت میکند، موانع را یکی پس از دیگری از سر راه برمیدارد و اوباما که هیچ، بزرگتر از اوباما نیز جلودار او نیست.
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه با وجود رفتارهای نابه خردش مطلبی را فهمید که دیگر رهبران غربی کمتر توان فهمیدن آن را دارند و چندی پیش اذعان کرد: غرب خوب حرف میزند، اما سانتریفوژهای ایرانی هم خوب میچرخند!
با این حساب آقای اوباما که ظاهرا از سارکوزی هم بی خردتر است میتواند همچنان به تحریمهای نخنمای خود ادامه دهد و پس از مدتی از خود بپرسد که این ملت با وجود تحریم، چگونه با بدینجا پیش رفته است، سوالی که کارتر، ریگان، بوش پدر، کلینتون و بوش پسر نیز مجبور شدند از خود بپرسند!
اما جا دارد سوالی را از آقای اوباما بپرسیم: “آقای اوباما، به عنوان یک رئیسجمهور بالاخره چه زمانی میخواهی غرور ملی ایرانیان را بشناسی؟”
علیرضا کریمی