در چنین شرایطی، رسانه ملی در برابر شبکه های رسانه ای ایستاد که تلاش داشتند از طریق گسترش شایعات، بر گسست سیاسی شکل گرفته در کشور بیفزایند. شبکه ای که یک سوی آن از آن سوی آب ها هدایت می شد و سوی دیگرش را برخی فریب خوردگان داخلی مدیریت می کردند. هرچند بصیرت افزایی در این محیط آشفته که مرزهای حق و باطل به سبب برخاستن غبار فتنه در هم آمیخته بود، کاری بود بس طاقت فرسا، اما سرانجام توانست راه را از بیراهه جداکرده و زمینه های حماسه ای را بیافریند که هشت ماه پس از اغتشاشات خیابانی، نمادی شد از دفاع تمام قد ملت از ولایت.
اکنون چهار سال پس از آن حماسه ماندگار در ۹دی ۸۸، عزت الله ضرغامی در گفت وگویی با نشریه ۹دی از مدیریت رسانه ملی در آن شرایط حساس سخن گفته و به تحلیل فضای سیاسی کشور پرداخته است. رئیس سازمان صدا و سیما در گفت وگوی خود ضمن بیان خاطراتی خواندنی از وقایع پس از انتخابات، به ارزیابی رفتار سیاسی برخی خواص سیاسی پرداخته و نگاهی به راهبردهای رسانه ای برای فرونشاندن فتنه دارد. او که خود سابقه حضور در واقعه ۱۳ آبان ۵۸ و تسخیر لانه جاسوسی دارد، با اشاره به نامگذاری این رویداد به نام «انقلاب دوم»، حماسه نهم دی ۸۸ را «انقلاب سوم» می خواند؛ انقلابی که توانست آرامش را به کشور بازگرداند. گزیده بخش های مهم این مصاحبه را با هم مرور می کنیم.
** تحلیل شما به عنوان رئیس بزرگ ترین رسانه کشور از حماسه عظیم ۹ دی چیست؟
سازمان صداوسیما هم به دلیل برگزاری برنامه های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری و همچنین بعد از انتخابات به دلیل نقش موثری که در کنترل و مدیریت فضای کشور و جامعه و حفاظت از انقلاب بر عهده داشت و هم به دلیل روشنگری هایی که نسبت به آشوب های جریان فتنه انجام داد حرف های گفتنی زیادی دارد.
به اعتقاد من ۹ دی انقلاب سوم است. اگر اشغال لانه جاسوسی که دست رد ملت ایران به آمریکا بود و از آستین دانشجویان پیرو خط امام بیرون آمد انقلاب دوم بود، ۹ دی هم انقلاب سوم است.
انقلاب سوم یعنی ۹دی هم با حضور مردم و اراده مردم شکل گرفت و شاید در ابتدا اعتراضی به حرمت شکنی های عصر عاشورا بود ولی حرکت مردم با تأیید رهبری پایانی بر فتنه گری فتنه گران شد.
شباهت های انقلاب دوم و انقلاب سوم بسیار زیاد است. روز ۹ دی یک جوشش و خروش مردمی به معنای واقعی کلمه بود؛ ۹دی هنرنمایی ملت بود.
در اوج تبلیغات و آتش فتنه که استکبار با همه قدرتش به میدان آمد و از همه عوامل داخلی بهره برد و همه دستگاه های تبلیغی و رسانه هایشان بخصوص دستگاه های ماهواره ای تمام سرمایه گذاری شان را به این مسأله معطوف کردند و متاسفانه خواص مملکت چه آنهایی که برداشت درستی از حوادث نداشتند و لاجرم عملکردشان در آن راستا تحلیل شد و تاثیرگذار بود و آنهایی که سکوت کردند و آنهایی که به هر دلیلی یک دلخوری ای از نظام داشتند، اینها هم افزایی های خیلی سنگینی کردند و فتنه شکل گرفت.
اما ملت احساس خطر کرد، با اراده تصمیم گرفت و آمد در میدان؛ ابتدا شهرستان ها در ۸ دی و روز بعدش هم روز ۹ دی در تهران. در واقع مسئولان دستگاه های برگزارکننده مثل ماها، دنبال مردم راه افتادیم و مسیر مردم را رفتیم. خود مردم مدیریت کردند.
** پیش بینی این جمعیت را می کردید؟ صداوسیما تصور این جمعیت را داشت؟
واقعاً در مورد روز ۹ دی پیش بینی چنین جمعیتی را نداشتیم البته خیلی اوقات وقتی می خواهیم بالگرد تدارک ببینیم گرفتار می شویم؛ می دانید هماهنگی پرواز با دستگاه های امنیتی است و بعضی اوقات مردم خیال می کنند این بهترین تصویری بود که می شد گرفت. در حالی که اینجور نیست. آن روز چون احساس کردیم که جمعیت در حدی خواهد بود که بالگرد نیاز است بالاخره تدارک دیدیم و آن تصاویر به یاد ماندنی خلق شد.
اگر تصویر از بالا نبود که شما را زیر سؤال می بردند و آن جمعیت را انکار می کردند که البته مهاجرانی در بی بی سی انکارکرد.
آن وزیر فراری این را گفت ولی دقت نکرد که این تصاویر هوایی از کجا دارد گرفته می شود. شاید خود را به ندیدن زد.
** پس شما خودتان روز راهپیمایی بودید؟ بین جمعیت بودید؟
من معمولا راهپیمایی های مهم در محل کار هستم. اتفاقاً آن تاسوعا و عاشورای سال ۸۸ و وقایع عصر عاشورا و صحنه های هتاکی به امام حسین (ع) را از شبکه های مختلف می دیدم. اصلا جرقه پخش تلویزیونی هتاکی فتنه گران آن موقعی زده شد که من در اتاقم بودم و چون چهل مانیتور تلویزیونی را همزمان رصد می کردم از یک طرف می دیدم که شبکه های جمهوری اسلامی جمعیت های چند صدهزار نفره و میلیونی مردم را نشان می دادند از آن طرف چند تا شبکه خارجی تصویر جماعت قلیلی را که تکیه عزاداری را آتش زدند (البته زنده پخش نمی شد ولی تصویر به دستشان رسیده بود) پخش می کردند. من این دو تا را که دیدم باید تصمیم می گرفتم که چه باید کرد. آیا هردو را با هم انعکاس دهیم؟ وقتی با یکی دو نفر از بزرگان که آدم های خیلی معتقدی هستند و مسئولیت های خیلی موجهی دارند مشورت کردیم، آنها توصیه شان این بود که وقتی این همه جمعیت در روز عاشورا آمده و این همه جمعیت های چندصدهزار نفری در عزاداری هستند، شما چرا می خواهید این وحدت و انسجام مردم را خراب کنید و چند تصویر را که دارد اهانت می کند پخش کنید؟ اصل این کاردرست نیست. آنها مخالف پخش صحنه های هتاکی عصر عاشورا بودند.
** چه کسانی و از چه لایه هایی بودند؟ امنیتی بودند یا سیاسی؟ از علما بودند؟
آدم های بسیار موجهی بودند، یعنی الان من براحتی پشت سرشان نماز می خوانم و شما هم آنها را قبول دارید.
** شما خودتان اجتهاد کردید که این تصاویر پخش شود؟ فکر می کردید که این اجتهاد رسانه ای منشأ حماسه عظیمی چون ۹دی شود؟
بله. خوب است که اینجا گریزی بزنیم راجع به اهمیت رسانه و اجتهاد رسانه، واقعا اجتهاد چیست؟ اجتهاد همین است که یک آدمی که همه جوانب و اطلاعات را دارد بتواند در نهایت جمع بندی درستی کند، یک موقع این اجتهاد در فقه است یک موقع هم در یک حوزه دیگر مثل رسانه است و باید درست تصمیم بگیریم و اجتهاد کنیم؛ خیلی هم سخت است و نیاز به مشورت و اشراف دارد.
لذا وقتی آنجا خودم دیدم که این همه جمعیت بزرگ در خیابان هاست و یک عده ای دارند این طوری در شبکه های خارجی آشوب می کنند … برداشت ما این بود که این فتنه ای که شروع شده و به خاطر پشتیبانی بعضی از خواص و به خاطر غفلت بعضی دیگر از خواص، ایجاد شبهات جدید توسط خواص، سکوت و همراهی بعضی خواص، عقده بازکردن بعضی از خواص که علاقه مند نبودند این فتنه خاموش شود، دارد به جای خطرناکی می رسد. من احساسم این بود که اوج جسارت اینها و بی اعتقادی این جمعیت فتنه گر که دارند میدان داری می کنند و هیچکس هم اعلام برائت نمی کند رخ داده و همانطور که می دانید بعد از این حادثه بیانیه ای که صادر شد از سوی سران فتنه باز اینها حمایت کردند و باز از این جسارت وقیحانه حمایت شد. ما جمع بندی و اجتهاد کردیم که باید به مردم آگاهی داد و به مردم گفت همان هایی که در عصر عاشورای سال ۶۱ هجری هلهله کردند و مقابل امام حسین (ع) ایستادند، موقعیت پیدا کنند و پایش بیفتد امروز هم عصر عاشورا ابایی ندارند، آتش می زنند، شادی می کنند، هلهله می کنند و آن چند جسارت و کار خلاف اخلاقی که آدم شرمش می آید به زبان بیاورد را اینها انجام دادند، لذا ما اینها را کنار هم گذاشتیم و نشان دادیم تا مردم خودشان مقایسه کنند.
لذا خوشبختانه چند کار کوتاهی که انجام گرفت و مصاحبه های مردمی پخش شد مردم اصلا دیگر با کسی کاری نداشتند و خودشان به میدان آمدند و رابطه امام و امت را نشان دادند و هیچ عکس دیگری بین مردم نبود و فقط عشق به ولایت بود. آنچه بود رابطه زیبای بین امام و امت بود فقط باید دنبال مردم می دویدیم که بتوانیم تصویرشان را نشان دهیم.
** در بازنمایی خود ۹ دی در تلویزیون بخش هایی از شعارهای مردم سانسور شد یا پخش نشد چرا؟
وظیفه ای که رسانه ملی به عهده دارد، فرق می کند با رسانه هایی که مخاطب محدودی دارند، … یک مثال روشن تر برای شما بزنم، در روز یکشنبه ۲۴ خرداد یعنی قبل از تجمع ۲۵ خرداد، آقای احمدی نژاد در میدان ولیعصر سخنرانی کردند، از جمله شعارهایی که مردم دادند شعار علیه یکی از مسئولان رده بالای کشوری بود.
** که در اخبار عذرخواهی شد.
بله. در پخش زنده علیرغم دقتی که همکاران داشتند بخشی از این شعارها پخش شد؛ رهبر معظم انقلاب پیام دادند در خبر عذرخواهی شود. و من همان موقع که خبر ۲۱ بود، چند سطر عذرخواهی نوشتم و دادم آقای حیاتی که رأس ساعت خواند و از طرف رسانه ملی عذرخواهی کرد.
** رفتار اخلاقی آقا خیلی جالب است.
بله. شاید ما در این مصاحبه بتوانیم مظلومیت رهبری را هم تشریح کنیم. ما یک رهبر شجاع، بصیر و حاضر در صحنه داریم و این نعمت، نعمت بزرگی است، اگر یک ملت، ملت شجاع و سلحشوری است رهبر شجاع آن را به منزل می رساند، رهبری شجاع شایسته این ملت است، این رهبر و این ملت الان برازنده هم هستند که در ۹ دی تجلی پیدا کرد. در عین حال رهبر مظلوم است و ابعاد مختلف شخصیت ایشان گفته نمی شود. ایشان دقت های خاص دینی و اخلاقی دارند که خیلی هایش مکتوم می ماند، یکی همین است به محض این که ایشان خودشان شنیده بودند آن هم شعار مردم بود فرمودند ما عذرخواهی کنیم.
** به لحاظ اخلاقی بود یا مصلحت سنجی کردند؟
هر چه که بود علاقه مند نبودند این شعارها علیه یک شخصیت برجسته در صداوسیما پخش شود.
** نکته ای اینجاست که در اتفاقاتی مثل فتنه که از انتخابات شروع شد تا ۲۵ بهمن. ما که از بیرون نگاه می کنیم مشخص است که صداو سیما سرگیجه ندارد؛ یعنی کشتی سیاسی صداوسیما قطب نما دارد، دور خودش دور نمی زند، گیج نیست، این مشخص است که صداوسیما هوشمند این کار را کرده؛ مثلا تصویر امام که در ۱۶ آذر پخش شد و بی احترامی ای که به حضرت امام شد و سران فتنه مغالطه کردند که چرا صدا وسیما به امام بی احترامی حالا بحث اینجاست که مدیریت سیاسی سازمان در این بحران ها مثل فتنه چطور بود؟…سوالاتی وجود دارد مثلاً آقای موسوی تا روز انتخابات در صداوسیما هست یکدفعه از روز انتخاب دیگر نیست،یا نامه آقای هاشمی که فشارهم می آورد پخش نمی شود …
صداوسیما اولاً به دلیل جایگاهی که دارد نگاهش نگاه ملی است و ثانیاً نگاه متعهدانه دارد و وابستگی به گروه های سیاسی ندارد. اگر غیر از این باشد اصلا ارتباط مردم با آن برقرار نمی شود، باورپذیری وجود ندارد. باید ملی و متعهدانه تصمیم بگیرد. ما بعد از این که انتخابات را آن طورکه شایسته بود اجرا کردیم و یک انتخابات بی نظیر بود و اگر فرصت شود باید گفت که اگر این فتنه آغاز نمی شد و انجام نمی شد چقدر به لحاظ بین المللی قدرت و اقتدار نظام و شرایط مان بعد از آن انتخابات و آن درصد بالای شرکت کننده از همیشه قوی تر و موفق تر می شد و این انقلاب با پشتوانه بیشتری پیش می رفت.
خب حالا این فتنه صورت گرفت، ما تحلیل مان این بود که بالاخره فتنه یکی از برنامه ها و طرح های استکبار بود و مدلی بود که آماده شده بود البته مدل اصلاح شده مطابق ایران، چون جمهوری اسلامی یک کشور قدرتمندی است، با بعضی از کشورهایی که در آنها به راحتی انقلاب رنگی و مخملی به نتیجه رسید فرق می کند، محور فتنه همان طرح ها بود اما چون جمهوری اسلامی اقتدارش خیلی بیشتر از آن کشورهاست این فتنه با این سیستم توانمند ما کاملا هماهنگ شده بود یعنی اگر حادثه ای مثل ندا آقاسلطان پیش می آید این کاملا معلوم است به لحاظ تبلیغاتی آنقدر هماهنگ است که وقتی که این تصویر آن هم با آن حالت که دارند واقع نمایی می کنند به ظاهر موبایل است اما از لحظه جان دادن یک دختر دارد فیلمبرداری می کند، آن هم فیلم به آن واضحی از صورت و خونی که دارد جاری می شود و از پا و اندام فیلم می گیرد که بلافاصله ظرف چند دقیقه در سرتاسر دنیا منتشر می شود و تصویر آقاسلطان پس زمینه بسیاری از شبکه های استکباری می شود.
بلافاصله اوباما می آید موضع می گیرد و بسیاری از شخصیت های جهانی موضع می گیرند و این تصویر ظرف چند ساعت یک تصویر جهانی می شود، بنابراین آنها مدل را آماده کرده بودند و بعد متناسب آن مدل با ما اقدام کردند. این نبرد رسانه ای نشان می دهد فتنه طراحی خارجی و استکباری و آمریکایی داشته است. اما این که می گویید صداوسیما چطور این را راهبری کرد و نگاهش تا چه اندازه راهبردی بود بله، ما برای مقابله درست با این فتنه چند راهبرد داشتیم، ممکن است حتی بعضی همفکران ما به این راهبردها توجه نداشته باشند؛ یک راهبرد این بود که این جمعیتی که در راهپیمایی ۲۵ خرداد آمد را تحلیل درست کنیم و درست بشناسیم و همه را یک جور نبینیم.
بالاخره کسانی که در سطح ملی به مهندس موسوی رأی دادند ۱۳ میلیون بودند و می شود گفت این جمعیتی هم که در تهران آمد اکثراً کسانی بودند که اعتقاد به موسوی داشتند و به نتیجه انتخابات اعتراض داشتند و با تبلیغات غلط و القای رسانه ای تصور می کردند که انتخابات سالم نبوده، ما اولین وظیفه مان این بود که این مردم را از فتنه ای که طراحی شده جدا کرده و آنها را با استدلال و منطق و توضیح عقلانی از سران فتنه جداکنیم. این یک مسئولیت رسانه ملی است، ثانیاً ما در کنار بصیرت افزایی و آگاهی بخشی به مردم باید نشان دهیم که زندگی جاری مردم هم ادامه دارد، چون اینها مدام دنبال این بودند که بگویند همه ایران را آشوب فرا گرفت و کشور مختل شده در حالی که این حرکت فقط در چند خیابان تهران بود، این را فراموش نکنیم، بله کم و بیش در یکی دو شهر دیگر هم خواستند این کار را بکنند ولی موفق نشدند. خب وقتی تصاویر از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می شود باید معلوم شود که این فتنه گری حدش همین مقدار است و روال زندگی مردم ادامه دارد، در این صورت است که دیگران به درستی قضاوت می کنند که در ایران چه خبر است.
من نکته جالبی بگویم در سفری که اخیراً به عمان داشتم نفر دوم عمان که معاون سلطان محسوب می شود گفت که وقتی انتخابات شما را دیدم خیلی از مردم شما تعجب کردم، اگر خیلی هم باهم اختلاف داشته باشید وقتی دشمن خارجی پیدا می کنید، همه تان باهم متحد می شوید. او به عنوان ناظر بی طرف داشت قضاوت می کرد، می گفت اخباری که رسانه های خارجی از شما نقل می کنند خیلی اخبار درگیری و اختلاف و اینهاست، ولی دیدیم که شما یک انتخاباتی برگزار کردید با حضور گسترده مردمی و فهمیدیم شما مردمی هستید که در خطر با هم هستید.
این پیام مهم است، رسانه باید این پیام را به دنیا برساند… باز هم ممکن است بعضی همفکرهای ما هم متوجه نشوند مسیرش چگونه است، این بصیرت افزایی دو بال دارد؛ یک بال آن است که شما بیایید خیلی صریح و روشن و با گزارش های واضح مردم را آگاه کنید، تبیین کنید و توطئه را توضیح دهید، ابعاد پشت صحنه را بگویید که خوشبختانه این کار خیلی زود در سازمان شکل گرفت و ما به هر حال ممکن بود در یکی دو روز اول مراعات این آقایانی که در انتخابات کاندیدا بودند را می کردیم تا جایگاه هایشان حفظ شود و همان طور که می دانید تا دو روز قبل اینها همه کاندیدا بودند، حرف می زدند و مورد احترام بودند، ولی حالا داشت اتفاق دیگری می افتاد؛ پس این یک فاصله زمانی هر چند خیلی کوتاه لازم داشت و بعد از اتمام حجت که اینها مشغول القای تقلب در کشور هستند افشاگری کردیم. یک بال دیگر بصیرت افزایی هم این است که ما بیاییم بحث دو طرفه در تلویزیون انجام دهیم، طرفین منازعه را دعوت و گفت وگوهای دوطرفه کنیم، ما در مورد این هم مشکلی نداشتیم و آماده اجرای گفت وگوهای طرفین در تلویزیون بودیم.
** حاضر بودید موسوی و کروبی بیایند و بیانیه بخوانند. آنها گفت وگو را قبول نکردند و می خواستند رو در رو با مردم حرف بزنند. خب این فرصت به ایشان داده می شد اشکالی داشت؟
وقتی شعله های فتنه در حال شعله ور شدن است و برنامه ریزی هایی که دشمن کرده در جهت آشوب و برهم زدن فضای کشور است، این که یک فردی بیاید و تحریک کند و بیانیه بخواند چه موقع چنین چیزی سابقه داشته. هیچ وقت نبوده، در هیچ جای دنیا هم نیست.
اصلا مثل این می ماند که آقای ناطق نوری بعد از انتخابات ۷۶ بیاید در تریبون صداوسیما صحبت کند و بگوید مردم! این رأیی که آقای خاتمی دارد تقلبی است! اصلا چنین چیزی به ذهن می آید؟ خب ما بیاییم بگوییم که کاندیدای شکست خورده آن هم با این فاصله ۱۱ میلیون اختلاف که شب قبلش هم خبرنگاران خارجی را دعوت کرده و گفته من برنده این انتخاباتم و ادعای تقلب گسترده کرده، بیاید و در تلویزیون علیه نظام و رأی مردم حرف بزند؟ این بدعت خطرناکی بود. آیا در انتخابات ۹۲ کسی تصور می کند که بیاید تلویزیون علیه رأی آقای روحانی حرف بزند؟ این که معقول نیست و سابقه هم نداشته است.
** شما آماده بحث دو طرفه بودید؟ طرفین پیش بینی شده بود که چه کسانی باشند؟ پیشنهاد سازمان چه بود؟
بله بودند شخصیت هایی که در آن مقطع آماده بحث بودند از آقای دکتر حداد عادل که آمد و تشریح کرد و خیلی صریح هم اعلام کردند که ما آماده ایم با طرف مقابل گفت وگو کنیم، دیگران هم به ما اعلام آمادگی کردند ولی طرف مقابل حاضر به گفت وگو نبود بخصوص من در ملاقاتی که شب بعد از انتخابات با خود آقای موسوی داشتم ـ که حالا نکاتی هم می گویم از این ملاقات ها، هم با ایشان و هم با آقای کروبی ـ اصلا در این حال و هوا نبودند که بیایند در یک فضای منطقی و استدلالی حرفشان را به مردم بگویند و بگویند مردم ما الان باهم صحبت می کنیم، ولی شما خودتان انتخاب کنید؛ اصلا این طور نبود. یعنی یک فضایی بود که طرف فکر کرد رئیس جمهور است و مردم همه منتظرند بگویند تو حقت را بگیر و نامه ای که موسوی به مراجع نوشت و شخصیت های دیگر که بیایید در خیابان همین توهّم را نشان می داد. ۲۵ خرداد که آن اتفاقات افتاد و چند نفر در تهران شهید شدند، وقتی که آقای محسنی اژه ای وزیر اطلاعات تماسی می گیرد که با آقای موسوی صحبت کند و از ایشان دعوت می کند به محل سومی جهت جلسه ـ چون نه ایشان می خواست بیاید وزارت نه آقای اژه ای برود منزل ایشان ـ وقتی که موسوی را دعوت می کند که در جایی بیاید آن طور که آقای اژه ای نقل می کنند به آقای اژه ای می گویند که ایشان فرصت ندارند یا خواب هستند یا موقع خوابشان است، که وزیر اطلاعات با ناراحتی می گویند الان چه موقع خوابیدن است، تعدادی از مردم کشته شدند و این فتنه ادامه دارد، من هر طور هست باید شما را ببینم و بالاخره ملاقات صورت می گیرد و این مطالب به آقای موسوی منتقل می شود.
می بینید آنقدر توهّم رئیس جمهورشدن داشت که به وزیر اطلاعات می گوید وقت خوابم است! من دیدم فضای ذهنی اینها فضای بیانیه خواندن است و قصد تحریک بیشتر مردم را دارند و حتماً صداوسیما نباید و نمی توانست به این کار کمک کند، چون بعداً اتفاقات دیگری که می افتاد و کشته ها و تلفات بیشتر می شد عامل اصلی اش صداوسیما می شد.
صداوسیما، هم به آن ۲۴ میلیون نفر تعلق داشت هم به آن ۱۳ میلیون نفر،در عین حال که باید از رأی آن ۲۴ میلیون نفر صیانت می کرد، باید به آن ۱۳ میلیون نفر آگاهی و بصیرت و معرفت می داد.
** شما ظاهراً دو ملاقات هم با موسوی و کروبی داشتید و از موضع رئیس سازمان به آنها پیشنهاداتی دادید و دوستانه تذکراتی دادید. شاید الان مناسب باشد ناگفته های آن ملاقات ها را با مردم در میان بگذارید.
بله خوب است. آقای موسوی با رفتارش نشان داد مرکز ثقل فتنه است، البته بدون تردید اصل طراحی و مدیریت فتنه دست استکبار جهانی بود، اما ثقل فتنه یا راس فتنه در داخل آقای موسوی بود و من آن شب که با موسوی صحبت کردم شنبه شب بود یعنی یک روز بعد از انتخابات و فردای آن روز آقای کروبی را دیدم، تعدادی از خانم ها که خانم های معروف بودند و شخصیت های سیاسی که بعد از فتنه دستگیر و محکوم شدند اینها با من آمدند در اتاق نشستند.
من اینها را که دیدم حس کردم بعضی مسائل را که نمی شود در حضور این افراد نااهل مطرح کرد، با این حال آنچه که وظیفه ام بود مطرح کردم و دو مطلب را برای موسوی تشریح کردم؛ اول این که به هر حال شما بعد از ۲۰ سال دوری از مسئولیت اجرایی و سیاسی در جامعه و در حالی که نسل های جدید شما را نمی شناسند، توانستی با چند جلسه تبلیغات توسط صداوسیما ۱۳ میلیون رأی بیاوری، و شما می توانید این رأی را حفظ کنید، حزب تشکیل دهید و ادامه فعالیت سیاسی کنید و در دوره های بعد چه بسا موفق شوید که برتری پیدا کنید؛ من این را برایشان تشریح کردم و امکانی که صداوسیما برایشان قرار می دهد و به ایشان گفتم: صداوسیما به شما کمک می کند که این رأی و این تشکیلات را حفظ و توسعه دهید. این یک بحثم بود برای ایشان، و دیگر این که اگر شما می خواهید گفت وگو کنید مشکلی نیست و صداوسیما فرصت گفت وگو را فراهم می کند اما یکطرفه نمی توانید با مردم حرف بزنید و این کار منطقی نیست، به موسوی گفتم بیایید در این فضا طراحی کنیم که گفت وگوها دوطرفه باشد و حتی می تواند دستگاه های اداره کننده انتخابات مثل وزارت کشور و شورای نگهبان باشند، نه فقط شخصیت های سیاسی. ما این را قبول کردیم در حالی که هیچ عرف نیست که شخصی که در چنین شرایطی که فضا را متشنج کرده، حالا بخواهد بیاید در یک گفت وگو نظام را هم متهم کند ولی بالاخره وظیفه رسانه ملی این بود. اگر طرف دیگری آمد و توضیح داد می تواند این مباحثه یا مناظره قابل انجام باشد.
من معتقدم که آقای موسوی نقطه ثقل و سر فتنه داخلی بود، در مورد آقای کروبی من معتقدم که آقای کروبی دنباله رو آقای موسوی شد، لذا می خواهم بین آقای موسوی و آقای کروبی از این منظر فرق بگذارم.
** در ملاقات با کروبی چه بحث هایی مطرح شد؟ او قبول کرد که بیاید در تلویزیون مباحثه کند؟ استدلال برای تقلب داشت؟
وقتی که روز بعد پیش آقای کروبی رفتم، اولا وارد منزل ایشان که شدم ـ افرادی که نمی خواهم اسم بیاورم ـ افراد زیادی را دیدم که آنجا جلسه تشکیل داده بودند و مثل اتاق فکر در اتاق کناری مشغول گفت وگو بودند، با بعضی ها سلام و علیک کردم بعضی از آنها تا من را دیدند خیلی تعجب کردند که اصلا من چطور راه پیدا کردم و چطور آمدم در این خانه.
خوشبختانه به خاطر رابطه نزدیک و صمیمی که بنده با آقای کروبی داشتم توانستیم بنشینیم در یک اتاق خصوصی، در را ببندیم و دو تایی حرف بزنیم.
** این صمیمیت مربوط به دوره ای است که شما معاون پارلمانی آقای لاریجانی بودید و کروبی رئیس مجلس بود؟
بله در دوره ای که ایشان رئیس مجلس ششم بود و بنده معاون پارلمانی سازمان بودم، ایشان حامی جدی ما بود، آدم نمی تواند تاریخ را منکر شود، ایشان بارها با جریان تندروی مشارکت و مجلس ششم به خاطر صداوسیما درگیر شد.
تا آنجا که این جریان رادیکال عزم جزم کردند که بودجه تولیدی سازمان را کلا قطع کنند و متاسفانه امثال آقای پورنجاتی که رئیس کمیسیون فرهنگی بود و تندروهای مشارکتی به طور جدی دنبال این ماموریت بودند که بودجه صداوسیما را قطع کنند…چون روند و مدیریت صداوسیما را نقطه مقابل خود می دانستند. … اما یکی از کسانی که در همان کمیسیون به شدت مقابل ایشان ایستاد و درگیر شد و در حضور من فحش های خیلی رکیک خورد آقای مجید انصاری بود که ایشان به آنها می گفت که اگر درگیری های سیاسی با صداوسیما دارید نباید بودجه یک دستگاه ملی را قطع کنید.
در آن مقطع آقای کروبی با این بی قانونی ها و تندروی ها مخالفت می کردند و با ایشان در آن مقطع رفاقت داشتیم. شخصیت آقای کروبی یک چنین شخصیتی بود.
** روند استحاله و ریزش کروبی چه بود؟ علت آن همه جهالت و لجاجت کروبی چه بود؟
به نظر من آقای کروبی از طراحان فتنه رودست خورد، می دانید در انتخابات قبلی ایشان رأی خوبی آورده بود ولی در این انتخابات اطرافیان وی با برنامه ریزی از رفاقت ایشان سوء استفاده کردند و ایشان در مسیری دیگر افتاد و به خاطر فیلم های مستندی که ساخت و حرف هایی که در انتخابات زد که اتفاقاً همین باعث شد ایشان اصلا رأی نیاورد، در واقع کروبی اصلا رأیی نیاورد. من در آن ملاقات، از همین جا با ایشان شروع کردم و به وی گفتم که آقای کروبی! آنجایی که سعی کردی خودت باشی یک رأی قابل توجه داشتی، ایندفعه شما کار را واگذار کردی به این افراد و رأی نیاوردی.
خاطره دیگری از مقام معظم رهبری را اینجا می گویم؛ می دانید که فیلم ها و مستنداتی که اینها تولید کردند بسیار هنجارشکن و غیرقانونی بود و از نظر قانونی پخش آن مستندها امکان پذیر نبود، آن شورای سه نفره قانوناً قبول نکرده بودند و ضمنا آن آقایان و از جمله خود من با آقای کروبی صحبت کردم که مستند اصلاح شود، ایشان گفت یا عینش را باید پخش کنید یا اگر ذره ای از آن را کم کنید من می گویم که فیلم سانسور شده و نمی خواهم پخش کنید، و ما چاره ای نداشتیم جز این که متوسل به رهبری شویم. حالا آیا واقعا مسائلی که در کشور قانون دارد همه را باید متوسل به رهبری شد؟ نه.
ولی موضوع حساس بود و ما دو ساعت مانده به پخش فیلم آقای کروبی، از رهبری استفتا کردیم که چه کنیم؟ آقای حجازی به ما خبر دادند که ایشان فرمودند که سختگیری نکنید، برداشت ما از پاسخ این بود که مستند پخش شود. لذا ما کل آن نوار را که به خاطر همه تخلفاتشان قابل پخش نبود پخش کردیم، دلیلش هم این بود که رهبری فرموده بودند ما می خواهیم اعتماد حاکم باشد و انتخابات زیر سوال نرود، این دوستان قهر نکنند و کسی دلخور نشود. واقعا در این فضاها حضرت آقا مماشات فرمودند و به خاطر این مصلحت بالای سیاسی و اجازه ایشان، ما پخش کردیم.
در صحبت هایی که با آقای کروبی کردم یک مطلبی به ایشان گفتم. گفتم که آقای کروبی شما همیشه ویژگی تان این بوده که آدم مستقلی بودید، بارها با خود من درد دل کردید و خصوصی گفتید که این آقایان تندرو در مجلس فلانی و فلانی خیال کردند هر چه در این مجلس تصمیم گرفتند کروبی باید مطیع آنها باشد، من همان کروبی ای هستم که کذا و کذا یعنی آقای کروبی با اینها درگیر بود و جایگاهی برای ایشان قائل نبود و مقابل اینها می ایستاد. من به او گفتم به نظرم در این ماجرا خودت نیستی، شما دنباله رو موسوی شده ای. این برازنده آقای کروبی نیست. احساس کردم اخبار غلطی هم به ایشان گفته اند و حرف های غلطی راجع به انتخابات می زد. مثلا ایشان گفت این صندوق ها را که می روند می شمارند برخی دیده اند صندوق ها یک قیف هایی دارند که اطرافش رأی های مردم است ولی آن قیفش رأی هایی است که قبلا آماده کردند و در آن صندوق می ریزند و کسی نمی فهمد، بعد اینها را می آورند بیرون و می شمارند! گفتم آقای کروبی تعجب می کنم از شما! چطور در هزاران صندوق کسی قیف درست کند و این همه آدم ناظر نبیند، چرا چشم ها را می بندید؟ کدام ناظر شما این قیف ها را دیده؟ البته ما بعدها فیلم هایی نشان دادیم که سر صندوق ها شمارش شده و همه نمایندگان کاندیداها امضا کردند آنها را آوردیم و نشان دادیم و این هم جزو برنامه های آگاهی بخش سازمان بود.
یکی از حلقه های آگاهی بخش ما این بود که آمدیم همان فیلم هایی که نشان می داد امضا کرده بودند و نماینده های آنها هم بودند را پخش کردیم. بنابراین من نتیجه می گیرم که آقای کروبی دنباله رو آقای موسوی شد، من موسوی را رأس فتنه می دانم و نقطه ثقل فتنه می دانم و آقای کروبی ناخودآگاه به دنبال جوی که ایجاد شد بازی او را خورد البته نمی خواهم بگویم آقای کروبی کلاً اطلاعی نداشت و او را مبرّا کنم و از نظر ما این دو نفر سران فتنه محسوب می شوند، ولی محور لجاجت، انحراف و خیانت موسوی بود.
** به نظرتان در موضع کروبی و موسوی الان تفاوتی وجود دارد؟ یا همان دیدگاه است؟
من الان که سال هاست هیچ ارتباطی با ایشان ندارم نمی توانم قضاوت کنم، نمی دانم ولی در حد اطلاعی که از گذشته دارم معتقدم که اصولا کروبی نمی تواند موسوی باشد و کروبی دنبال جریانی که موسوی راه انداخت، رفت حالا به هر دلیلی فریب او را خورد.
من محوریت فتنه و طراحی آن را از خارج از کشور می دانم، الان که دیگر واضح شده است که دشمن از فتنه حمایت و آن را برنامه ریزی کرد. آقای موسوی نمی تواند بگوید من این را نمی دانم، حتما بخش زیادی از اقدامات آقای موسوی آگاهانه بوده، نمی تواند ناآگاهانه باشد، چون کسی که می خواهد با این رأی رئیس جمهور شود بالاخره حساب می کند که رفتارش به کجا می رسد! آن همه ضایعاتی که نظام از این رفتارها خورد، مقصر آن ضایعات این سران فتنه هستند.
من سرداخلی فتنه را آقای موسوی می دانم و معتقدم آقای کروبی فریب خورد و در راهی افتاد که نتوانست برگردد.
** یک اتفاق هوشمندانه صداوسیما در انتخابات امسال آن بود که تبعیت همه کاندیداها به شورای نگهبان و قوانین کشور و تبعیت از رهبر معظم انقلاب را طی گفت وگوهایی با کاندیداها از آنها سوال می کرد! خود شما برنامه های انتخاباتی امسال را چطور ارزیابی می کنید و چه میزان موفق می دانید؟
خوشبختانه ما از انتخابات قبل درسی گرفتیم که در انتخابات امسال صداوسیما این بحث قانونی را قبل از انتخابات، به اجرا و گفت وگو گذاشت و دیدید که همه کاندیداها سعی می کردند حرف غیرقانونی نزنند، یعنی حتی قبل از تایید صلاحیت ها هر مصاحبه ای می کردیم آنها می گفتند شورای نگهبان نهاد قانونی کشور است.
** جلسه شما با کاندیداهای احتمالی قبل از احراز صلاحیت ها توسط شورای نگهبان خلاف قانون نبود؟
نه، اتفاقا بعضی ها یک مقدار موضع گرفتند که چرا ما قبل از انتخابات با آنهایی که نامزد احتمالی بودند نشستی داشتیم، نوارش هم موجود و محفوظ است. جلسه خوبی بود و در واقع حرف ما به این آقایان این بود که اگر شما آمدید در انتخابات، ما از الان با شما شرط کنیم که چارچوب قانونی این است و مسیر ما قانون است، ضمن این که ما به شما این امکانات را خواهیم داد تا نروید دنبال خیلی از کارهای دیگر و سرمایه گذاری و تبلیغات، لازم نیست شما حتی یک ریال خرج کنید،.
اینجا دیگر افراد سرمایه دار موثر نیستند، افراد پر نفوذ تعیین کننده نیستند، آقای روحانی قبل از انتخابات در نظرسنجی ها کمتر از یک درصد رأی داشت، یعنی دو دهم یا سه دهم درصد قبل از تبلیغات رأی داشت؛ من خودم بعضی نظرسنجی ها را اگر بعضی از نامزدها می خواستند استنکاف نمی کردم و به آنها می گفتم؛ مثلا آقای فلاحیان یک بار سوال کردند که من چقدر در نظرسنجی ها رای دارم، به ایشان گفته شد یک دهم درصد، ایشان گفت ده درصد گفتیم نه یک دهم درصد، یعنی شاید تصورش این بود که ده درصد است ولی واقعیتش را می گفتیم و برای آقای روحانی هم یکی دوبار پیش آمد، ایشان از من سوال کرد و من به ایشان می گفتم. خب آقای روحانی قبل از انتخابات در نظرسنجی رأی کمی داشت. ولی بعد از دو برنامه تلویزیونی ایشان توانست یک دفعه طبق نظرسنجی های ما که برای روزهای آخر پیش بینی کرده بودیم جهشی بالا برود، این امکان را رسانه نظام فراهم می کند، آیا آقای روحانی پولی دارد یا سرمایه دارها با آقای روحانی بودند یا یک پول هنگفتی دارد که بیاورد در انتخابات؟ اصلا پولی هم باشد تاثیری نداشت.
صداوسیما آن جلسه را گذاشت و خیلی هم موثر بود، بعضی ها انتقاد کردند که این هنوز مشکل قانونی دارد و در شورای نگهبان صلاحیت ها احراز نشده، ولی کار ما کاملا قانونی بود، در واقع ما یک فضای گرم انتخابات را کلید زدیم، چون یک وظیفه ما گرم کردن انتخابات هم هست
** رفتارشناسی خاتمی را چطور تحلیل می کنید؟ وی همانند موسوی فتنه گری کرد یا همانند کروبی فریب خورد؟ شما خاتمی را از سران فتنه جدا می کنید؟
در گزارش هایی که صداوسیما اوایل می رفت هر سه نفر را جزو سران فتنه معرفی می کرد اما یکی دو سال است خاتمی در گزارش های صداوسیما جزو سران فتنه معرفی نمی شود. در مورد آقای خاتمی من معتقدم همین جریان و همین اتفاق آقای کروبی به یک شکل دیگری در مورد آقای خاتمی هم صادق است، موسوی با خاتمی هم روراست نبود، من برداشتی که از حضور این شخصیت ها در صحنه انتخابات دارم این بود که موسوی تا آخرین لحظه تکلیف جریان اصلاحات را روشن نمی کرد، لذا اگر خاطرتان باشد آقای خاتمی علیرغم این که خیلی برایش سخت بود در یک فضای بسیار سردی ـ که شما وقتی فیلم اعلام کاندیداتوری ایشان را می بینید کاملا این فضای سرد را احساس می کنید ـ آمد و اعلام کاندیداتوری کرد، اما وقتی آقای موسوی علیرغم این که گفته بود نمی آید یا معلوم نیست چه می شود اعلام کاندیداتوری کرد ،آقای خاتمی عقب نشست.
** شاید طراحی بوده و تقسیم کار کرده بودند.
نه، حالا ممکن است بشود گفت در این فضا تقسیم کار کردند، من اصلا چنین اعتقادی ندارم، حتما ناهماهنگ بودند و اولین ضربه را موسوی به آقای خاتمی زد. اما وقتی موسوی به میدان آمد و آن جریان فتنه گرانه و حرکت سبز آغاز شد و با آن مدلی که دشمنان برنامه ریزی کرده بودند، چنان آن جریان تند جلو می رفت که خاتمی احساس کرد که اگر از این جریان فاصله بگیرد شخصیت سیاسی خودش هم نابود می شود، البته این توجیه درستی نیست برای یک شخصیت سیاسی روحانی در خط امام و انقلاب که به این بهانه که بگوید برای این که او عقب نماند مجبور بود از موسوی حمایت کند، اما این را باید بگویم که این واقعیت صحنه است و این جریان به قدری تند رفت که آقای خاتمی احساس کرد که اگر بخواهد با این جریان مخالفت کند و اگر بخواهد بایستد خودش هم رفتنی است.
الان هم همینطور است، وقتی خاتمی آمد در انتخابات مجلس نهم هم رأی داد ـ البته آن هم کافی نیست، آقای خاتمی خیلی کارهای دیگری باید می کرد و باید بکند برای مردم انقلابی- در فضای مجازی جملات بسیار سنگینی به خاتمی گفته شد؛ این تفکر که اگر با موسوی مخالفت کنم حذف می شوم توجیه نمی کند رفتار خاتمی را، این همراهی اشتباه نشان می دهد که خاتمی در چه شرایطی است، بنابراین با کمال تأسف بایدگفت موسوی همه را با خودش به باتلاق برد، خودش به عنوان رأس فتنه به اعماق باتلاق رفت و همه را آلوده خودش کرد. … من فکر می کنم قضیه آقای خاتمی هم مثل کروبی طور دیگری پیش رفت و ایشان هم بازی خورد. آقای خاتمی اگر می خواست از جایگاه و موقعیتی که داشت استفاده درست کند واقعا صحنه متفاوت می شد و اینطور نبود که موسوی او را دنبال خودش بکشد. این باور آقای خاتمی شده بود که اگر حقیقت را بگوید از اینها عقب می ماند، اما این وضع که نباید تکلیف یک عنصر سیاسی را روشن کند.
** در تصاویر و گزارش های تلویزیونی شما خاتمی را جزو سران فتنه تلقی می کردید، و در سال اخیر چرا صداوسیما خاتمی را به عنوان یکی از سران فتنه نشان نمی دهد و در تصاویر فقط کروبی و موسوی را می بینیم؟
ببینید موضوع اصلاً اینگونه مطرح نیست، شما شاید فرد دیگری را هم حساب کنید که در فتنه خیلی نقش آفرینی کرد اما شخصیت رسمی کشور بود و بنابراین لازم نیست که ما روضه مکشوف بخوانیم و فاصله ها را زیاد کنیم، صداوسیما الان دنبال افزایش فاصله ها نیست، صداوسیما به خاطر جایگاهی که دارد دنبال انسجام است. توصیه رهبری به ما این است. خیلی جاها خیلی از افراد حرفهایی نادرست می زنند، منتها اینها در نظام حضور دارند و نباید صداوسیما علیه آنها حرفی بزند. حساب رسانه ملی از مطبوعات و خبرگزاری ها و سایت ها جداست. من اخیراً در صداوسیما در همین نشست اخیر افق رسانه به مدیران تاکید کردم که « امید» مسأله واقعی کشور است و ربطی به این دولت و آن دولت ندارد، همین الان هم اگر آدم هایی بیایند فقط بخواهند مردم را ناامید کنند، نمی خواهیم بگوییم ممنوع التصویر هستند، ممنوع التصویر کلمه خوبی نیست ولی کلاً رسانه جای این افراد نیست.
** ولی آقای مهندس در مورد آقای احمدی نژاد این اتفاق در سال آخر دولتش افتاد و در انتخابات ریاست جمهوری هم این اتفاق افتاد و فضای سیاهی علیه وی شکل گرفت؛ انتقادهای بی مهابای تندی که ما کمتر دیده بودیم در مورد یک نفر سابقه داشته باشد. مثلا در همین برنامه پایش، یک نفر بی طرف هم نگاه می کرد، عملاً در سال آخر دولت به یک تریبون یک طرفه حمله به دولت تبدیل شده بود. اشتباهات احمدی نژاد جای خود، نسبت به فضای کشور و عملکرد دولت سیاه نمایی نشد؟
درمورد آقای احمدی نژاد ـ حرف زیاد دارم و قرار است با شما ناگفته ها را بگوییم؛ ببینید من این حرف ها را به شما می زنم و قابل پخش است. من اولین حرفهایی که به آقای روحانی زدم این بود که آقای روحانی! آقای احمدی نژاد در سال های اول به صداوسیما بی اعتماد شد، یعنی اخباری که در چارچوب نقد مطرح می شد را تحمل نمی کرد ـ اگر خاطرتان باشد راجع به یک بحثی مثل گوشت ۶ هزار تومانی یا ۴ هزار تومانی گزارشی رفتیم و دعوایی راه افتاد و روزنامه های آن موقع عکس های ما را کنار هم می گذاشتند که ضرغامی می گوید گوشت ۶ هزار تومان، احمدی نژاد به زور می گوید ۴ هزار تومان، و این دعوا بالا گرفت. آقای احمدی نژاد بعد از یک مدت علی رغم اشکالاتی که ممکن بود در بعضی برنامه ها وجود داشته باشد و احیاناً حرمت رئیس جمهور رعایت نشود یا انتقادهایی بیجا بکنند (مثلا در رادیو جوان یا در جاهای دیگر)، اما بعد از یک مدت ایشان متوجه شد که مدیریت کلان صداوسیما و راهبردهای صداوسیما و رئیس صداوسیما به هیچ وجه دنبال تضعیف او نیستند، به هیچ وجه، اگر چیزی را به عنوان انتقاد مطرح می کنند نگاهشان نگاه سازنده است و نگاه آقای احمدی نژاد درست شد و تغییر کرد؛ این فرمایش شما درست است، که ما در سال های آخر ـ حالا اگر به زعم بعضی ها ـ خیلی تند به آقای احمدی نژاد انتقاد می کردیم ولی هیچ وقت آقای احمدی نژاد نگاهش نسبت به رسانه ملی عوض نشد، یعنی این ذهنیت را پیدا نکرد که الان صداوسیما کمر بسته که دولت را تخریب کند و ایشان خیلی صبوری می کرد و می دانست صداوسیما خیرخواه اوست و دنبال زدن او نیست….
در دولت نهم آقای احمدی نژاد این ذهنیت را داشت که صداوسیما همراه نیست در جلسه ای که با ایشان داشتیم یادم هست که می گفت صداوسیما یار دوازدهم مخالفان ما شده!
ولی تقریبا آقای احمدی نژاد در دوره دوم بیشتر این را احساس کرد که صداوسیما حامی اوست شاید یک دلیلش هم خود فتنه بود ـ وقتی خیلی حملات ناخودآگاه می رفت به سمت رئیس جمهور منتخب (دولت دهم)، وقتی ایشان دید موضع صداوسیما یک موضع ملی است و موضع فردی نیست و این تداوم داشت و آقای احمدی نژاد تا روز آخر اعتماد کامل به صداوسیما داشت. علیرغم این که من خودم می دیدم، بعد همانطور که شما هم تایید می کنید بعضی از برنامه های بسیار تند علیه ایشان پخش می شد و نقد می کرد اما ایشان نگاهش عوض نمی شد و روابط خوبی با ما داشت، ضمناً مشاوره هایی هم که من به ایشان می دادم موثر بود، به عنوان مثال خود دولتی ها(استانداران، فرمانداران و مدیران کل) تصمیم گرفته بودند یک برنامه خداحافظی و تجلیل از ایشان در سالن سران بگذارند و به ما هم بعدا خبر دادند که در فلان روز پخش مستقیم کنید. من یک تلفن به آقای احمدی نژاد زدم گفتم این حق شماست، ولی …خوب نیست چنین جلسه ای در سالن سران از طرف مدیران برگزار شود و هزینه ای بشود، شما این پول را بگیرید بدهید به چهار تا از اینهایی که نامه ازشان گرفتید. ایشان به سرعت قبول کرد.
من به آقای روحانی هم این را گفتم و در اولین صحبتی که با ایشان داشتم گفتم که آقای روحانی ما یک تجربه ای داشتیم، آقای احمدی نژاد یک مقدار دیرتر متوجه شد که صداوسیما واقعا نمی تواند با رئیس جمهور نباشد، صداوسیما با رئیس جمهور است، ما با شماییم، شما بیایید از این تجربه استفاده کنید، فاصله ای که آقای احمدی نژاد طی کرد که به این نتیجه رسید شما این فاصله را بردارید، یعنی این فاصله را کوتاه کنید. شما از این تجربه استفاده کنید. بازهم تاکید می کنم علی رغم انتقادات جدی سازمان به برخی عملکردهای دولت، روابط دوستانه و حسنه ما با ایشان به هم نخورد و این اعتماد دو طرفه حفظ شد…
** آیا صداوسیما مناظره روحانی ـ احمدی نژاد را برنامه ریزی و پخش می کند؟
این را اصلا واردش نشوید چون این اتفاق نمی افتد.
** آقای هاشمی می گوید که تقاضا داشته در سال ۸۸ به تلویزیون بیاید و پاسخ احمدی نژاد را بدهد و تلویزیون نامه وی به رهبری را نخوانده و بی طرفی را رعایت نکرده؛ قصه اعتراض وی چه بود؟
ببینید آن نامه بدون سلام ایشان به رهبری بود، اما در مورد مناظره ها یکی از سوالاتی که ما از ابتدا با آن مواجه بودیم این بود که چرا کسانی که در مناظره ها نسبت به آنها اتهامی زده شد فرصت پاسخگویی پیدا نکردند؛ دو مطلب را باید از هم تفکیک کنیم، یکی این که در خود مناظره ها ما یک قانونی داشتیم که اگر نسبت به یکی از نامزدهای ریاست جمهوری که در آن جلسه حضور ندارد نسبت هایی داده شود با محاسبه ای که گروه سه نفره ناظر داشتند آن دقایق حساب می شود باید آن نامزد بیاید پاسخ دهد، که برای آقای احمدی نژاد این کار را کردیم.
البته من شخصا به آقای احمدی نژاد پیشنهاد کردم که شما درست است که باید ۲۰ دقیقه بیایید توضیح دهید و پاسخ دهید ولی شاید اگر پاسخ ندهید بهتر است، این نظر شخصی ام بود، خب ایشان تشخیص اش این بود که این حق قانونی من است آمد و جواب داد. اما در مورد افراد دیگری که در آن مناظره نبودند و کاندیدا هم نبودند، خب طبیعی است که بحث ها و تحلیل های زیادی می شد. ممکن بود اسم یک شخص حقیقی برده شود، ممکن بود اسم یک مسئول دستگاهی به عنوان این که آن دستگاه فلان کار خیلی ناشایست را انجام داده، فلان لطمه را به کشور زده، عملکردش باعث شده که خیانت محسوب بشود به کشور، به هر حال رئیس آن دستگاه مسئول است؛ بنابراین بعد از انتخابات من علاقه مند بودم که بعضی افراد بیایند. برای صداوسیما هم خوب بود یعنی منعی نداشتیم، ولی آنقدر شاکی ها زیاد بودند و بخشی از این هم خود دولتی ها بودند. آنها هم نامه های زیادی نوشتند و گفتند که این نامزد مثلا موسوی یا کروبی در صحبت هایشان چنین اتهامی را به ما که مسئول این دستگاهیم زدند حتما ما باید بیاییم مردم را توجیه کنیم؛ خب این تبدیل شد به یک فهرستی که اگر شما می خواستی اینها را بیاوری شش ماه باید همه شبکه ها را تعطیل می کردیم تا جواب بدهند، عملا چون شاکی ها زیاد شدند باید طور دیگری عمل می شد و منطقی نبود نامه ایشان خوانده شود. اصلا در مورد همه افراد چه آقای ناطق نوری، چه آقای هاشمی و چه دیگران اصلا ممکن نبود… اما در این انتخابات جدید در این مناظره های جدید خیلی روی اینها کار کردیم، این که می بینید مناظره های ما نظام مند و پخته شد هشت نفر آمدند و راجع به همه چیز صحبت کردند، ولی هیچ کس نگفت حقش تضییع شده. لذا ما بعد از آن تجربه همه چیز را ساختارمند کردیم و در آن ساختار احساس می شد که همه باید در آن چارچوب صحبت کنند و به خاطر همین هم بعضی ها احساس کردند که مناظره اول گرم نشده شروع کردند به انتقاد کردن، اما مناظره سوم که شد فهمیدند نه، می شود حرف های بسیار جدی زد و برنامه گرم شود و ضمنا احترام ها و وقت ها حفظ و اداره شود.
** برخی می گویند مناظره ها و بعد بسته شدن فضا در تلویزیون عامل شکل گیری و بعد هم تشدید فتنه شد!
تحلیل فتنه از این حرف ها پیچیده تر و جدی تر است؛ جریان فتنه استفاده کاریکاتوری از نمادهای انقلاب کرد برای این که کارش را جلو ببرد. دقت کنید این مهم است از دو جهت. اولا معلوم شد که بدون نمادهای شناخته شده انقلابی و پذیرفته شده کاری از پیش نمی برند لذا شما در خیلی از این سایت های ضدانقلاب سوء استفاده از نمادهای مذهبی را می بینید! چه کسی با الله اکبر می تواند جمهوری اسلامی را سرنگون کند؟ این مسخره شد. این واقعیتی است که نشان می دهد نمی توانند بدون این مفاهیم جلو بیایند، این خودش نشان از قوت انقلاب است. نکته دوم این که آنقدر مردم هوشمندند که بین آن حرکت های کاریکاتوری و اصل فرق می گذارند، لذا ۹ دی روزی است که مردم آمدند گفتند ما اصل را قبول داریم، نه کاریکاتور و بدل را.
بعضی ها به ما خرده می گرفتند که چرا در آرشیو صداوسیما را باز کرده اید، خوب به این بحث دقت کنید، من یکی از سیاست هایی که در شروع کارم در سازمان انجام دادم این بود که در آرشیو سازمان را به روی آنتن باز کردم، این را همه می دانند، یعنی تصاویر انقلاب حتی مثلا دفاعیات خسرو گلسرخی را که هیچ کس فکر نمی کرد پخش شود پخش شد؛ الان هم دارد پخش می شود، روزی ما رفتیم در خیابان ها و شعار دادیم و با همه وجود گفتیم نخست وزیر ایران مهندس مهدی بازرگان، اما این بعداً در تلویزیون حذف شد فکر کردند بازرگان صرفاً یک اسمی است که از این طرف تاریخ آمده و از آن طرف رفته! ما این شعارها را دوباره پخش کردیم.
دولت موقت را با همه افرادش نشان دادیم که با مرحوم بازرگان به مسجد دانشگاه رفتند؛ دوربین ما تک تک اینها را نشان می داد، البته خیلی ها می گفتند این کارها درست نیست و شما دارید اینها را زنده می کنید؛ اصلا توجه نکردیم. از آن مهم تر تصاویری که درگیری های انقلاب را نشان می داد مخصوصا شب ۲۱ بهمن که مردم ریختند تانک ها را آتش زدند و… خیلی از اینها ممنوع شده بود. برخی خیال می کردند اینها آموزش آشوب خیابانی و دعوت به آشوب به جوان های امروز باشد؛ من اصلا اینها را قبول نداشتم و می گفتم جوان ها و نسل های جدید باید بفهمند که پدرانشان چطور این انقلاب را جلو بردند … همه اینها را نشان می دهیم که مردم بدانند این انقلاب ساده به دست نیامده و هیچ کس نمی تواند با تولید کاریکاتور آن ادای انقلاب را دربیاورد. در ماجرای فتنه و بعد از آن بعضی تصورشان این بود که این تصاویری که نشان دادیم مثلا با واقعیت مغایر بوده، ولی اصلا این طور نیست، مردم تشخیص می دادند که این عده ای که جمع شدند و ادای انقلاب ۵۷ را درآوردند چقدر واقعیت دارد و اصل واقعیت انقلاب چیست، لذا وقتی چیزی را از تصاویر اول انقلاب ممنوع نکرده بودیم، در این ماجرای فتنه مردم متوجه کاریکاتوری بودن این حرکت ها شدند.
** تقابل تصاویر صداوسیما با تصاویر شبکه های بیگانه و تفاوت های آنها را چطور مدیریت می کردید؟
شبکه های بیگانه که امروز فریادشان برای حقوق بشر بالاست، ضدانقلاب را مستقیما از برنامه تلویزیونی شان هدایت می کردند که مثلاً مردم! الان در میدان ولیعصر جمعیتی نیست، دارند در هفت تیر جمع می شوند بروید در هفت تیر؛ اینهایی که ادعا می کنند ما دخالت در امور دیگران نمی کنیم یا طرفدار حقوق بشر هستیم در آشوب های خیابانی که به اموال مردم لطمه زدند و حقوق کودکان و زنان پایمال شد تشویق می کردند. اینها همه در این فتنه دخالت داشتند، همه اینها شعار است؛ مجری شبکه فارسی زبان در ارتباطات تلفنی که برقرار می شد وقتی کسی آموزش کوکتل مولوتف می داد، این مجری می گفت خب حالا توضیح دهید او می گفت پنج گرم باروت را این طوری داخل بطری می کنید، آن مجری می گفت پنج گرم بیشتر نشود، حالا این مقدار نفت وارد می کنیم، سرش را با کهنه می بندیم، می پرسید این همان موقع نمی ترکد؟ می گفت نه، این تا نشکند نمی ترکد! یعنی مثل یک دستورالعمل آشپزی، دستورالعمل خسارت به اموال مردم را در شبکه های ماهواره ای آموزش می دادند؛ بعد ادعایشان هم بود که از حقوق بشر دفاع می کنند. یعنی اینها یک چیزهایی است که حتما باید برای نسل های دیگر گفته شود، من این حقایق را در نامه هایی نوشتم مثلا برای رئیس سازمان ملل من یک نامه تاریخی نوشتم؛ خبری هم شد. آن زمان که اوج محدودیت های شبکه های جمهوری اسلامی بود اعلام کردیم که شما شبکه هایی را که پاک است تعطیل می کنید به جرم این که ما فلان مطلب را راجع به اسرائیلی ها گفتیم، اینها که دارند در شبکه هایشان صبح تا شب در این قصه فتنه آموزش آشوب و حرکت خیابانی می دهند و این همه دخالت در امور داخلی ما کردند و کشور را به آشوب کشیدند کاری ندارید. می خواهم بگویم که شبکه های خارجی هم واقعا امتحان بدی دادند و آن آبرویی که نداشتند، آن اعتباری که بین مردم نداشتند بی آبروتر شدند؛ گذر زمان حقانیت تصاویر ما و دروغگویی آنها را به خوبی نشان داد.