نمایش «خورشید کاروان» اگر از اولین نمایشهای دینی ایران نباشد، جریانسازترین و ماندگارترین اثر این عرصه برشمرده میشود. افراد بسیاری با این نمایش کار خود را در عرصه هنرهای نمایشی آغاز کردهاند. بهبهانه بیست و سومین سال اجرای این نمایش با عوامل آن به گفتوگو نشستیم تا از گذر سالها بگویند و راز ماندگاری «خورشید کاروان». ۲۳ سال اجرای این تئاتر چند وقتی است که با هجمی از انتقادها مواجه بوده است. بخشی از این انتقادها به تکرار یک اثر در تمام این سالها برمیگردد. فرهنگ کارگردان این نمایش در پاسخ به این انتقادها میگوید: «چطور به اجرای این نمایش اشکال میکنند در حالیکه این در تئاتر یک امر معمولی و عادی است. چند ۱۰ سال است که آثار شکسپیر در نقطه نقطه اروپا همچنان روی صحنه میرود. در همین کشور خودمان گروههای مختلف همچنان این نمایشنامهها را روی صحنه میبرند».
هجم مخاطب تئاتر در برابر مخاطب دیگر آثار نمایشی همچون سینما و تلویزیون، فرصت محدود اکران و اینکه در تمام چند شب اجرای یک نمایش در تمام این سالها چه تعداد مخاطب از جمعیت میلیونی ایران توانستند این نمایش را ببینند، موضوعات دیگری است که برخی کارشناسان در برابر این دست انتقادات مطرح میکنند، موضوعی که مورد تأیید عوامل این نمایش هم بود. بخش اول از این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
تسنیم: «خورشید کاروان» امسال ۲۳ساله میشود، در این مدت گروه فدک چه مراحلی را طی کرد تا بتواند این نمایش را همچنان در سطح خود نگاه دارد، در این بین با توجه به تدام اجرا از تعداد مخاطبان این نمایش کم نشده است، بلکه افزایش نیز پیدا کرده است.
مهدی متوسلی: زمانی که «خورشید کاروان» را شروع کردیم مدیران ارشاد آمدند و ما را تشویق کردند و گفتند: «چه سالنی میخواهید؟» گفتیم: «چه سالنی هست؟» گفتند: «محرم و صفر سالنها در تعمیر هستند، اما تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر خالی است» و ما باید انتخاب میکردیم؛ سه سال اول در همان دانشکده هنرهای زیبا اجرا رفتیم، واقعاً کار در این سالن خوب گرفته بود و انصافاً میترسیدیم سالن را تغییر دهیم. تقریباً تمام سالنها را در سالهای بعدی تجربه کردیم.
یکی از افتخارات مجموعه فدک این است که امسال وقتی دنبال سالن میگردد، سالن نیست، چراکه تمامی سالنها درگیر اجرا هستند؛ اما واقعاً مگر ما دنبال چه بودیم و چه هستیم؟ ما دنبال جریانسازی بودیم، دنبال این بودیم که شرایطی فراهم کنیم تا در بزرگترین رویداد فرهنگی کشور موفق باشیم و سالنهای فرهنگیمان باز باشد و کارهای قدیمی کار شود.
حجم درگیریهای تئاتر خیلی بالا است
آرشیوی در مجموعه فدک داریم که گروهها لباس و تجهیزاتی که لازم دارند را از ما میگیرند، چند روز پیش گروهی آمدند و تقاضا داشتند امکانات بگیرند، گفتم: «شما چه گروهی هستید؟» گفتند: «ما دقیقاً الآن سه ماهی میشود که شروع کردهایم و میخواهیم جدی بایستیم و ادامه دهیم، امسال هم از یکی از فرهنگسراها سالن گرفتهایم» گفتم: «باز خدا را شکر یک گروه دیگر اضافه شد.» من فکر میکنم این بحثها که گاهی درباره گروهها مطرح میشود و میگویند فقط چند گروه در تئاتر دینی وجود دارند درست نیست، انشاءالله ۵۰ گروه و بیشتر از اینها باشد و همه کار کنند.
اگر همه با این خوشبینی نگاه کنند، نهتنها تئاتر دینی به نتیجه بیش از آنچه اکنون هست، میرسد، بلکه تئاتر کشور به نتیجهای میرسد؛ متأسفانه احساس من این است که در حوزه تئاتر با وجود کمی جمعیت حجم درگیریها خیلی بالا است. در اجرای نمایش «خورشید کاروان» انگلستان، فرصتی پیش آمد تا به زادگاه شکسپیر برویم، در آنجا وارد مکانی شدیم که خیلی خلوت بود، گفتند: اینجا مجموعه فرهنگی شکسپیر است، روی دیوارهایش مانیتور نصب بود و نمایشها زنده پخش میشد، یعنی چند سالن در حال اجرا بودند و همه آثار شکسپیر را اجرا میکردند و جالب بود که گفتند: اگر میخواهید تئاتر ببینید باید بهصورت اینترنتی برای دو ماه و نیم دیگر بلیط رزرو کنید، آنهم با بلیطهای گران.
ما خیلی مسیر داریم تا تئاترهایی با توجه به فرهنگ خودمان بسازیم، متأسفانه ما اصل کار و مسائل زیربنایی تئاتر را رها کردهایم و بعد یقه یکدیگر را گرفتهایم. باید مطالبی بیان شود که موجب رشد گروهها شود. بعضی از دوستان حوزه تئاتر دینی را منحرف کردهاند، این گروهها در شیوه بخش تحقیقات و شیوههای اجرایی ناتوانند و سریع کار ناپخته تحویل میدهند. آسیبها باید در یک فضای آرام و باحوصله بیان و برطرف شود. بیست و چهار سال پیش که «خورشید کاروان» را شروع کردیم از اول دو بنا داشتیم؛ اول اینکه جای کسی را تنگ نکنیم و فقط گشایش ایجاد کنیم، دوم اینکه بنا نداشتیم بیست و سه سال پای کار بمانیم.
خیلی از گروهها به من میگویند که متنی نوشتهاند و مطمئن هستند ۵۰ سال با آن اجرا میروند، من از این حرف تعجب میکنم، فکر کنم که شکسپیر هم که متن مینوشت مطمئن نبود که متنش چقدر میماند.
بزرگترین هنر مجموعه ما این است که همه اعضا انتقادپذیر هستند، اگر اینگونه نبود ما نیز به یک چرخه معلولی میرسیدیم. بهجرئت میگویم که بازیگرهای این نمایش هرسال بازیشان متفاوت از سال گذشته است، حالا بماند که شرایط محیطی نیز هرسال تغییر دارد. چند شب پیش بازی رودساز را که نگاه میکردم دیدیم جنس بازی این شخصیت با بازی سالهای گذشته متفاوت است، خیلی هم فکر کردم، گفتم شاید خسته است و بعد متوجه شدم اینطور نیست. آقای بابایی که سالها در خدمتشان بودهایم برای شخصیت خود، نقاط مختلف و عطفهای خاص ایجاد کرده است که شخصیت کاملاً متفاوت از آن چیزی است که در ابتدا بود و سال به سال تغییراتی داشته است.
بهاعتقاد من «خورشید کاروان» همیشه رشدی موفق داشته است، که تماشاگران، مسئولان و دوستان فرهنگی گاهی نقد و نظر دارند. حرفهای خوبی از بسیاری نقدهای تند به وجود میآید، برخی نمیدانند چطور عیب ما را بگوید، اشکال ندارد، اما من باید عاقل باشم این را بهعنوان هدیه بپذیرم و اگر این کار را کردم میتواند برایم مؤثر باشد. متأسفانه زمانی دیدگاه بسیاری این بود که بازیگر حرفهای در کار مذهبی نمیتواند وارد شود، اولین دورهای که بهنوعی حرفهایها با ما شروع به کار کردند، درگیر کار خودمان بودیم و افتخار میکردیم که روز اول اجرایمان زیارت عاشورا میخوانیم. بعد دیدیم آقای ارجمند تا «السلام علیک یا اباعبدالله» را نگوید وارد صحنه نمیشود، خوب، چنین اتفاقهایی باعث شد بسیاری از دیدگاهها و مرزبندیها برداشته شود.
ارجمند بهفاصه ۳ روز پس از مرخص شدن از «آیسییو» روی صحنه آمد
کسانی که در بحث هنر به آنها میگوییم روشنفکر، آدمهای بسیار معتقدی هستند و حرفهایشان باید شنیده شود. حالا موقعی بحث انحرافی پیش میآید و آدم مقابله میکند و جلویش میایستد، در مجموع کسانی که روی نقطه ضعفهای کار دست میگذارند، میتوانند مایه خیر و برکت و رشد باشند، اگر از اینها بترسیم فاجعه اتقاق میافتد. جالب است خیلیها به من میگویند: در این بیست و سه سال نمیخواهید در نمایش تغییری ایجاد کنید؟ پاسخم این است که «خورشید کاروان» مانند بچهای است که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ میشود و پس از مدتی فامیلها میگویند: ماشاءالله چهقدی کشیده، واقعاً این نمایش روز به روز و آرام تغییرات خودش را انجام داده و موفق بوده است.
من معتقدم که گروههای دیگر هم اگر یک مقدار دقت کنند و عجله نکنند که به شهرت برسند و از مسیر واقعی و بدون جنجال مسیر را طی کنند و به این فکر کنند که ما موظفیم کار خوبی را ارئه دهیم، تولید آثار نمایش کم از کارهای صنعتی پیچیده نیست. مدتی تحقیقاتی انجام دادم که چند مرحله برای آغاز یک نمایش وجود دارد، از مراحل ساخت دکور تا رسیدن بازیگران به نقطه اصلی ایفای نقششان؛ حالا حساب کنید، «خورشید کاروان» که نزدیک به ۵۰ بازیگر دارد از آقای ارجمند که از «آیسییو» بهفاصله ۳ روز روی صحنه آمده تا بچههای خردسالی که چندین ماه هم تمرین کردهاند، چه فشار عجیبی را بر گروه وارد میکند.
«خورشید کاروان» تا به امروز یکی از افتخاراتش این است که با مردم همراه بوده و مردم را از دست نداده است. ما به نظرهای کارشناسان توجه کردهایم و این نمایش تا زمانی زنده خواهد بود که خودش را بروزرسانی کند.
اسدالله بابایی: یادم هست زمانی که بهنوعی دعوت شدم برای بازی در «خورشید کاروان» دانشجوی تئاتر بودم. همان سال یک کار کلاسی را برای استاد متوسلی انجام داده بودم که در رابطه با اسلحهکشی شمر در تعزیه بود. این نمایش خیلی کار سخت و حرفهای است و بین تعزیهخوانها، کمتر کسی زیر بار اجرای این قضیه میرود.
مهدی متوسلی بهدنبال این بود تا یک جمعی از بچههای جانباز و رزمنده را دور خودش جمع کند و خوشبختانه ما هم انجمن اسلامی دانشگاه بودیم و هم محلی داشتیم با عنوان دفتر امور رزمندگان که در آنجا جلساتی را برگزار میکردیم. ابتدا متوسلی فیلم اجرای سال قبلش را با بازی حسین نورایی به من نشان دادند و گفت میخواهند مجدد کار را روی صحنه ببرند. ابتدای امر وقتی مقداری از فیلم را دیدم گفتم که چرا این کار تحرک ندارد و بازیگر بهمحض اینکه وارد صحنه میشود، میرود و در انتهای صحنه مینشیند. هنرمندان دیگری از جمله مدرس، عابدی و مرادیان از دوستان اولیه بازیگر در این نمایش بودند.
سالی که حسین مسافرآستانه در تدارک تهیه پایاننامه خود بود، کارگردانی «خورشید کاروان» را پذیرفت و بهپیشنهاد برخی اساتید، «خورشید کاروان» پایاننامه او شد، سعی کردیم کار شکل علمی به خودش بگیرد و در متن نیز اضافهگوییهایی وجود داشت که حذف شد. در سالهای اجرای این نمایش دو نقش را تجربه کردم، اما هیچگاه برایم کهنه و تکراری نشدند، حتی در لحن و ایجاد آواها و فرم بازیها با نظر کارگردان سعی میکردم مایههایی را در شخصیت زنده کنم تا دلنشین باشد.
من علاوه بر بازی در اجرای «خورشید کاروان» تهران، افتخار داشتم که بهعنوان مدیر تولید، دستیار کارگردان، بازیگر در اجرای این نمایش در شهرهای اهواز، دزفول، شوشتر، اصفهان، کاشان و… گروه را یاری کنم و امیدوارم خدا توفیق دهد و ما را در نوکری خاندان اباعبدالله(ع) همچنان قرار دهد.
محمود فرهنگ: سالها پیش که حسین مسافرآستانه خیلی جوان بود و درخواست اجرای نمایش «خورشید کاروان» در تالار وحدت را پیش ما آورد، آشنایی اولیه بنده با این نمایش بود، در آن زمان گفتم، برای اجرای چنین مضمون عظیمی باید ابزاری متناسب با آن را نیز انتخاب کنید.
«خورشید کاروان» ریخت جدیدی در تئاتر ایجاد کرد
مسئله مهمی که رعایت میشود این است که مجموعه گروه کار حرفهای انجام میدهند و هرکس سر جای خودش حضور دارد. وظیفه کارگردان گفتن میزانسن و کار کردن با بازیگرها است، همه اتفاقات مهم باید توسط کارگردان و گروه اتفاق بیفتد. خوشبختانه در گروه فدک تفکیک کارها بهخوبی انجام شده و همه در جایی که باید باشند، هستند.
نکته مهمی که در تئاتر دینی وجود دارد، این است که هیچکس جای دیگری را تنگ نمیکند و این فضا آنقدر باز است که جریانسازی رخ میدهد، سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی جرئت نزدیک شدن به موضوعات سنگین و عمیق خیلی سخت بود، کار طلایهداری را «خورشید کاروان» انجام داد و کاری کرد که دیگران نمیتوانستند انجام دهند.
حالا این فضا شکسته و باز شده و گروههای دیگری توانستند نگاههای جدیدی به عاشورا داشته باشند. مضمون همان مضمون است، اما برداشتهای متفاوتی به وجود آمده است. «خورشید کاروان» برای خودش یک ژانر و یک ریخت جدیدی در تئاتر به وجود آورد و خیلیها از این نمایش الگوبرداری و آثاری را تولید کردند. چنین اتفاقی در نوع خودش با توجه به تعارف علمی راجع به ریختشناسی و ژانرهای نمایش که در جهان وجود دارد، یک ریخت و ژانر در نمایشهای دینی است که جای خودش را پیدا کرده و استمرار حرکتش هم دلایلی است که در گروه وجود دارد.
بهنظرم تئاتر غیردینی نداریم
کرامت رودساز: افتخار داشتم که ۱۲ سال در این گروه حضور داشته باشم، ابتدای آشنایی من در گروه زمانی شکل گرفت که این اندیشه به وجود آمده بود که کار را حرفهایتر کنند، پیش از آن هم هرگز با «خورشید کاروان» آشنایی نداشتم. در آن زمان، سینما قیام که تقریباً مخروبه هم بود، محل تمرین گروه بود، متأسفانه یک روز که برای تمرین رفتیم با وسایل خود روبهرو شدیم که توسط مسئولان آنجا بیرون ریخته شده بود، خوشبختانه در اتفاقی نادر، حسین پاکدل، مدیر مجموعه تئاتر شهر، پلاتویی در اختیار ما گذاشت و پس از آن هم در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفتیم. تئاتر شهر کمتر از این نوع کارها به خودش دیده بود، اما یک روز پاکدل به من گفت: «جریان چیست؟ اینهمه آدم اینهمه علاقه از کجا آمدهاند؟».
یک رمزگونگی در «خورشید کاروان» وجود دارد
چیزی بهعنوان تئاتر غیردینی نداریم. هر تئاتری که روی صحنه میرود بهنوعی تئاتر دینی است، مگر میشود حرکتی را روی صحنه انجام دهیم، اما پشتوانه فرهنگی، علمی و الهی نداشته باشد. تمام آن چیزی که اتفاق میافتد با اشکال گوناگون رنگ و بوی مذهبی دارند. اگر تئاتر دینی و غیردینی نگوییم و از هم جدا نکنیم پیکره تئاتر و تئاترهایی که با این ریخت کار میشود لطمه کمتری میبینند، چراکه همیشه در ستیز آدمهایی هستیم که از بیرون فکر میکنند که این گروهها پولهای کلان گرفتهاند.
متأسفانه برخی فکر میکنند «خورشید کاروان» پول پارو میکند و همه ارگانهای مملکتی پشتش هستند، غافل از اینکه من «خورشید کاروان» را نه یک تئاتر دینی میبینم، نه تئاتر آئینی و نه یک سبک تئاتری خاص یا یک ژانر؛ این اثر، ورای همه این مسائل است. یک رمزگونگی در «خورشید کاروان» وجود دارد که هنوز کشف نشده است، حتی متوسلی که صاحب کار است هنوز رمز و راز این کار را کشف نکرده است، چراکه هرروز و هرساعت اتفاقاتی میافتد که شگفتآور است و اگر راحت بگویم یک دست و نگاه غیبی پشت این مجموعه است که تا الآن آنقدر خوب، درست و اصولی جلو رفته است.
بسیاری از گروهها تحت تأثیر گروه فدک به نمایشهای دینی روی آوردند، اما اصلاً تفکری که حاکم بر «خورشید کاروان» است در این گروهها وجود ندارد و بهاصطلاح کار دینی و مذهبی میکنند تا جیبهایشان پر شود. من با بسیاری از این گروهها در ارتباطم و میدانم چه رقمهایی میگیرند و میتوانم تک تک اسم بیاورم که زیر ۲۰۰ میلیون تومان قرارداد ندارند و همواره این موضوع را انکار میکنند. مجموعه فرهنگی فدک با اینهمه کار و سابقه و ۲۳ سال اجرای مداوم نمایش که بهجرئت میتوانم بگویم حداقل یک میلیون تماشاگر از ابتدا تاکنون داشته است، امروز لنگ میماند. «خورشید کاروان» را چیزی ورای مادیات، حمایت کرده است و برای همین میگویم این اثر صرفاً یک نمایش دینی و… نیست.
همواره در گروه بحث روی تکراری نشدن اثر وجود دارد، بهاعتقاد من باید، هرروز یک اتفاق تازه در بازیام رخ دهد، وگرنه احساس کمبود میکنم. چیزی که به تئاتر دینی لطمه میزند این است که هرکس از هرجا میرسد دامن میزند به کار مذهبی، نباید کاری کنیم که تماشاگران ما که اغلب از قشر پایین جامعه هستند و آشنایی خاصی با تئاتر ندارد از این فضا فاصله بگیرند. ما باید بهوسیله اینگونه آثار نمایشی مخاطبان را جذب تئاتر کنیم.
خوشبختانه بهعنوان فردی که عمری را در تئاتر فعالیت میکنم و با گروه فدک نیز همکاری داشتهام، هیچوقت یادم نمیرود که در انگلیس یک کشیش مسیحی با خانوادهاش آمده بود و کار را دید و آنقدر تحت تأثیر کار قرار گرفته بودند که فردای آن روز ما را دعوت کردند که کلیسای سلطنتی انگلیس را ببینیم و جاهایی ما را بردند که طنابکشی بود و کسی نمیتوانست وارد آنجا شود. آنها با وجود اینکه زبان ما را نمیفهمیدند، اما آنقدر روح نمایش بر آنها غالب شده بود که بر آنها اثر گذاشت. من خوشحالم قطرهای از این دریا هستم و امیدوارم خداوند فقط بهخاطر «خورشید کاروان» آنقدر عمر به من بدهد که پنجاهمین سال حضورم در این نمایش هم زنده باشم، حتی اگر بازی هم نکردم حداقل تماشاچی نمایش باشم.
ادامه دارد… .