همسرش مهندس صنایع بود ولی هیچکدام از اعضای خانوادهاش ورزشی نبودند. او جوانی است کاملاً مثبتاندیش، ابداً مصاحبه منفی انجام نمیدهد و وقتی در ماشین او سوار هستید حتماً جای پارک پیدا میکند. بعدها که مدتی از اقامت سعید در تهران میگذشت، دوستانه در جلساتی با رضا جاودانی، مزدک میرزایی، عادل فردوسیپور و… مینشستیم دور هم و در مورد فوتبال کشور صحبت میکردیم.
آنجا متوجه شدم که چشمهای عادل فردوسیپور چقدر قوی است چون شبکه یورونیوز را که بخشی از تصویر آن نوشتههای ریز بود را از فاصله ۱۰ متری به راحتی میخواند و ما که عینک میزدیم حسودی میکردیم! سعید مظفریزاده یک بار در اصفهان اسباب اخراج قلعهنویی شد و تنها داور ذخیره ایران بود که بابت همین ذخیره بودن معروف شد. بعدها مسابقه حساس پرسپولیس و سایپا را به او واگذار کردند که چون علاقه زیادی به او داشتم استرس خیلی زیادی به من وارد شد. در این بازی او دو پنالتی گرفت و دو نفر از جمله دروازهبان پرسپولیس را اخراج کرد. تمام مطبوعات ورزشی صبح روز بازی تصویر او را روی جلد زدند و با تعجب از او یاد میکردند. او یک چهره فتوژنیک دارد که به روند کارش کمک میکند و رفتاری که بازیکنان با او داشتهاند مثل رفتار با داور خارجی بود. سعید مدتی مجری مسابقات هم شد.
آنجا که در استودیو مینشست و قبل از بازیها در مورد مسابقات صحبت میکرد و به ورزشگاه پاس میداد، اتفاقاً بار اول عادل فردوسیپور را کنار او گذاشتند که اگر اشتباه کند عادل وارد شود ولی این اتفاق نیفتاد و بعد از سه ماه مجری بودن به دنبال همان داوری رفت. وارد لیست بینالمللی شد، مسافرتهای خارجی رفت و بعد از انتخاب به عنوان داور برتر، داور هفته، داور سال و… یک کمد دکوری خرید که تمام مدالها و تقدیرنامههایش را در آن گذاشت، بازی پرسپولیس و سپاهان با هفت دقیقه وقت اضافه مجدداً او را روی آنتن برد و بعد از سه بار قضاوت بازیهای استقلال و پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کرد. سعید یکی از رئوفترین افرادی بود که میشناختم، به خیلی از همکاران داور حسب نیاز کمک مالی میکرد، خوب حرف میزد و خوب مینوشت. دانشجوی نخبه کارشناسی ارشد مدیریت ورزشی شد و به همراه مهدویکیا سفیر سلامت و زندگی شده است. سعید بازی پرسپولیس– استقلال اخیر را شبیه دبیرکل سازمان ملل سوت زد، آنجا که پیام صادقیان را اخراج نکرد تا بازی آخرش به هم نریزد. او غیرمنتظره آمد و غیرمنتظره رفت.
هوشنگ نصیرزاده