شیما انتظاری: صمیمی و دوستانه برخورد میکند و در اولین صحبتهایمان از فیلمی میگوید که امسال به جشنواره فجر رسیده است؛ «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار. معتقد است آبیار کارگردانی است که میتوان به راحتی با او کنار آمد و همین موضوع باعث شد تا برای دومین بار تواناییهایش ر ا به دست آبیار بسپارد. «گلاره عباسی» متولد ۶۲ است و با حضور در کلاسهای امین تارخ وارد دنیای بازیگری شده است. عباسی در گفتوگو با خبرنگار نامه نیوز از دنیای بازیگری و تفاوت بازی در سینما و تلویزیون میگوید، از ویژگی ستارههای سینما میگوید و عمر بازیگری در سینمای ایران. عباسی که آرزوی بازی در نقش یک شخصیت واقعی را دارد، از فیسبوک، مسافرت، آشپزی و بسیار مطالب دیگری میگوید که خواندنش جالب است. گفتگوی «نامه نیوز» را با بازیگر در چشم باد، کتابفروشی هدهد، شیدایی، حیران و بچهها نگاه میکنند را در ادامه بخوانید:
فیلم خانم آبیار، شیار ۱۴۳ در بخش سودای سیمرغ جشنواره پذیرفته شد. در ابتدا کمی از آن بگویید.
فضای فیلم به بعد از جنگ برمیگردد که من نقش دختر خانم مریلا زارعی را بازی میکنم. فیلم در کرمان تصویربرداری شده و از لهجه کرمانی هم در کار استفاده شده است. در واقع سوژه فیلم بر محور عواطف انسانی و میان آدمها میگذرد که این موضوع را بسیار دوست دارم.
اختلاف سنی اندک شما با خانم زارعی مانعی در اجرای نقش نبود؟
فیلم در فضای روستایی تهیه شده و بر اساس فضای روستایی دختران در سنین پایین ازدواج میکنند و اختلاف سنی کمی با فرزندانشان دارند. ضمن اینکه گذر زمان باید بر چهره هنرمند پیاده میشود. همه ما یک دوره ۱۰-۱۵ ساله را در این فیلم گذراندیم. من گریم دختر ۱۸ ساله دارم و گریم زنی ۳۵ ساله هم بر صورت اجرا شده است.
با لهجه کرمانی چطور؟ اجرای لهجه راحت بود؟
من تا امروز لهجه ترکی و شمالی را اجرا کردم. کار آسانی نیست و باید وقت بسیاری برای آن گذاشت. تلاش بسیار کردیم. مشاوره لهجه داشتیم. همچنین دیالوگها را ضبط کرده و به آن گوش میکردیم. تلاش کردیم تا لهجه کرمانی را درست و سلیس ادا کنیم که امیدوارم موفق شده باشیم.
فکر میکنید در جشنواره با اقبال روبرو شود؟
فضای جشنواره قابل پیشبینی نیست. بازار رقابت بسیار پیچیده است. اما کسانی که فیلم را دیدهاند معتقدند فیلم توانسته رسالت خود را به خوبی انجام دهد. چه منتقدان و چه معاون رئیس جمهور در امور زنان.
امیدوارم فیلم در جشنواره خوش بدرخشد. جالب است در پرونده کاری شما فعالیت با کارگردانهای ثابتی چون مثل نرگس آبیار، بهروز شعیبی، مرضیه برومند یا فرزاد موتمن دیده میشود. حساسیت خاصی روی بعضی کارگردانها دارید یا به دلیل اینکه سبک کار آنها را میدانید با آنها فعالیت میکنید؟
معمولا بعد از همکاری با یک کارگردان متوجه میشوید که دوست دارید دوباره با او همکاری داشته باشید. من شانس داشتم که با نرگس آبیار، بهروز شعیبی، سعید ابراهیمیفر، فرزاد مؤتمن و مرضیه برومند فعالیت تکراری داشته باشم. این شانس من است که بعد از یک بار همکاری با آنها در فیلم بعدیشان نیز نقشی ایفا کردم. کارگردانهایی که نام بردم کارگردانهای خوبی هستند؛ بنابراین مشتاقم که با آنها فعالیت کنم، همان زمان که به من پیشنهاد کار دادند نیز مشتاق بودم؛ اگر کارگردان و فیلمنامه خوب باشند، مثل هر کس دیگری دوست دارم که همکاری کنم؛ ولی اگر قبلا با کارگردانی کار کرده باشم، مسائل راحتتر پیش میرود.
بنابراین شناخت کارگردان معیار حتمی شما نیست؛ پس انتخابتان بر چه مبناست؟
آغاز فعالیتم با نرگس آبیار در شرایطی بود که سابقه کاری نداشت و نمیتوانستم با کسی درباره او و کارش صحبت کنم. بنابراین در چنین موقعیتهایی با مطالعه فیلمنامه، گروه بازیگران و کسانی که برای تهیه فیلم انتخاب میشوند متوجه جهانبینی و نوع سلیقه کارگردان میشوم. از طرفی همیشه قبل از شروع کار جلسهای با کارگردان داریم که در این جلسه مشخص میشود میتوانیم با یکدیگر کار کنیم یا نه. در واقع مجموع این عوامل دست به دست یکدیگر میدهند تا گزینهای انتخاب شود. از طرفی برخی کارگردانها چون مرضیه برومند و فرزاد مؤتمن سوابق مشخصی دارند و کار کردن با آنها افتخار است.
شما با کار اولیها هم کار کردید. این روزها هم دیده شده که کاراولیها خیلی خوب کارها را اداره میکنند.
درست است. مثل اینکه فضای سینما رونق گرفته است. انشاءالله در تلویزیون نیز رونقی ایجاد شود. امسال فیلمهای بسیاری برای ارائه به جشنواره وجود دارند.
سال گذشته، جشنواره خوب برگزار نشد و افراد بسیاری از این موضوع ناراحت بودند. ارزیابی شما از جشنواره امسال چیست؟ فکر میکنید، کیفیت جشنواره امثال چگونه باشد؟
در این جشنواره بهترین کارگردانها حضور دارند و این باعث خوشحالی و امیدواری است. البته دیده شدن در این جشنواره سختتر است و همین امر موضوع را کمی ترسناک میکند. فیلماولیهای بسیاری نیز در این جشنواره حضور دارند که به نظرم کارهای آنها کارهای جسورانه و باشهامتتری است. فیلم خانم آبیار که در آن بازی کردم نیز امسال در حشنواره هست، امیدوارم در این جشنواره بسیار فیلم ما نیز پذیرفته و در این بازار گرم دیده شود.
سازمان سینمایی در این هشت سال، تغییراتی داشت که به نظر اهالی سینما مناسب نبود؛ با روی کار آمدن دولت یازدهم سازمان سینمایی متحول شد، خانه سینما بازگشایی شد و بسیاری از کارگردانان به عرصه فعالیت بازگشتند. به نظر شما این امور باعث میشود تا وضعیت سینمای ما بهتر شود؟
البته از تحولاتی که نام بردید زمان بسیاری نمیگذرد تا نمود بیرونی آن را ببینیم؛ در نهایت متخصصان هستند که باید در مورد تغییر شرایط صحبت کنند. اما نکتهای که به عنوان یک بازیگر میتوانم بگویم این است که امروز امید هست؛ چیزی که قبلاً نبود. حتی در جشنواره امسال امید باعث شده تا عدهای به خود جرات فیلم ساختن بدهند. مردم به روزها و سالهای آینده امیدوارند و مشخص است که تغییراتی ایجاد شده است.
در میان اهالی سینما و در جمع بازیگرانی که با آنها در ارتباط هستید چنین امیدی مشهود است؟
همه بچهها یک سال و اندی اوضاع بسیار بدی داشتند؛ چه از لحاظ تولیدات در تلویزیون و چه در سینما. قبل از این، همه فعالیت میکردند و همین موضوع شرایط چند سال گذشته را ناباورانه کرده بود. در میان همکاران بازیگران پرکار و موفقی هستند که شش ماه یا یک سال بیکار ماندهاند.
علت را چه چیزی عنوان میکنند؟
وقتی کار و تولیدات نباشد یا کار در دست افراد محدودی باشد، این اتفاق قطعا میافتد و فاجعه بزرگ رخ میدهد. بسیاری پیشبینی چنین روزهایی را نمیکردند.
با توجه به اینکه حوزه اصلی شما تلویزیون است ادامه بحث را به این بخش اختصاص میدهیم. در ابتدا بگویید چرا شما بیشتر بازیگر تلویزیوناید تا سینما؟
برای من سینما و تلوزیون فرق چندانی ندارد یعنی مدیوم مهم نیست، در واقع کار ارزشمند و خوب مهم است؛ راستش را هم بخواهید برای من سینما بر تلویزیون ارجحیت ندارد. من دوست دارم شش ماه درگیر یک کاراکتر باشم یا ۳۰ قسمت سریال بازی کنم؛ در ارتباط طولانی با یک کاراکتر تجربه درونی خوبی کسب میکنم. علاقه من به تلویزیون تا اندازهای است که حتی سریالهای خودم، یا بازیگران دیگر و حتی فیلم و سریالهای خارجی تلویزیون را نگاه میکنم؛ چون دوست دارم برای تلویزیون بازی کنم؛ بنابراین حساسیتم روی تلویزیون بسیار زیاد است و خانه اصلی خود را تلویزیون میدانم.
به نظرتان در میان آثار پخش شده از شما در تلویزیون کدام ماندگارتر است؟
سریالهای ملودرام و هر شب بازیگر را به مخاطب میشناساند و باعث میشود بازیگر کاملا دیده شود اتفاقی که برای من در کاری مثل شیدایی افتاد و قبلتر از آن در نون و ریحون موتمن که هر شبی بود صورت گرفت.
پس چهره بودن تصویر شما بیش از نامتان به دلیل همین موضوع است؟
بله این ویژگی کارهای شبانه و کارهای مناسبتی مانند ماه رمضان، عید نوروز و … است. مطمئنم مردم سریالهای تولید داخل را که هنرپیشههای شناختهشده، سوژههای اجتماعی و کیفیت و قصه خوبی دارند، به سریالهای ماهواره ترجیح میدهند؛ مثلاً هنوز هم مخاطبان سریال «شیدایی» را میبینم که میگویند ما این سریال را نگاه میکردیم؛ حتی از شبکه IFILM هم که تکرار شد مردم دنبال میکردند. چنین سریالهایی به مردم نزدیکتر است تا سریالهای ترکی یا عربی. وقتی تولید نداریم مردم به سمت ماهواره کشیده میشوند.
میتوان گفت که عوامل و دستاندرکاران انگیزه بیشتری برای فعالیت داشتند؛ بنابراین کار آنها جذابیت بیشتری برای ما داشت؟
هرگز. یعنی ما قادر نیستیم که چند فیلم مناسب بسازیم!؟ منظورم کارهایی با بودجههای الف مثل «در چشم باد»، «امام علی» و «مختار». من در مورد کارهای ملودرام هر شبی صحبت میکنم در حد «ترانه مادری»، «شیدایی» و «صاحبدلان». در این یک الی دو سال اخیر حتی چنین فیلمهایی هم تولید نشدند.
یک دلیل توجه به ماهوارهها سرک کشیدن به زندگی خصوصی هنرمندان است؛ اتفاقی که در شبکههای ماهوارهای زیاد نمایش داده میشود و در ایران کمتر است. نظر شما در این باره چیست؟ تا به حال گرفتار شایعهسازی و دروغهای مجازی شدهاید؟
سرک کشیدن در دنیای ستارههای عرصههای گوناگون موضوع روز دنیاست؛ ولی عرف و شرع جامعه ما متضاد با این فضاست؛ برای همین بیشتر نمو میکند. در همه جای دنیا از هنرپیشهها زمانی که برای خرید به یک مغازه میروند عکس میگیرند و حتی آن عکس جنجالی میشود. اما من دوست ندارم چنین چیزی در زندگیام اتفاق بیفتد؛ مثلاً در فیسبوک صفحه جعلی برایم ساختهاند و به جای من پیام میگذارند و با مردم ارتباط برقرار میکنند. یا عکسی از من میگذارند تا مردم به آن نظر دهند. این چیزها در جامعه ما خوب نیست. من از فضای مجازی آزرده هستم؛ حتی به دادگستری مراجعه و شکایت کردم؛ چرا که در فیسبوک از طرف من شماره حساب خیریهای برای واریز پول قرار داده بودند، در حالی که من آن خیریه را نمیشناسم؟ ممکن است فردا از من شکایت کنند و من را مقصر بدانند؛ بنابراین دوست ندارم کسی وارد حریم خصوصی زندگیام شود یا عکسی از خانواده یا خود من در فیسبوک قرار دهد.
فکر میکنید بتوانید زندگیتان را بسته نگه دارید. رونق تکنولوژی باعث شده هر روز خبر خصوصی بازیگران به راحتی در همه جا پراکنده شود.
به نظرم باید فرهنگسازی شود که به فضای خصوصی افراد احترام بگذاریم. من دوست دارم با مردم در ارتباط باشم و آنها را ببینم؛ ولی دوست ندارم کسی به زندگی خصوصی یا خانواده من بیاحترامی کند. زندگی من زمانی که فیلمم پخش میشود و بیننده دارد با زمانی که بیکار هستم فرقی ندارد؛ ولی اینکه صفحه جعلی باز کنند و جای من حرفی بزنند یا عکسی از خانواده من در مهمانی یا در خیابان بگذارند، کار خوبی نیست؛ بنابراین باید فرهنگسازی شود. ما نمیتوانیم جلوی اینترنت، فیسبوک، ویچت و اینستاگرام را بگیریم.
خودتان اهل فیسبوک هستید؟
خیلی کم. چون صفحهای جعلی در فیسبوک به نام من باز شده بود مجبور بودم تا خودم صفحهای بسازم و در آن اطلاعرسانی کنم. من خبرها را چک میکنم، شاید خیلی اهل دنیای مجازی نباشم؛ ولی به نظرم باید از دوران مدرسه به بچهها نحوه استفاده از اینترنت و فیسبوک را آموزش دهیم. فیسبوک، اینستاگرام و … خوب هستند؛ ولی با حفظ احترام و حریم شخصی یکدیگر. در همه جای دنیا از فضای مجازی استفاده میکنند؛ ولی چنین اتفاقاتی نمیافتد و به نظرم این موضوع از راه فرهنگسازی از طریق تلویزیون امکانپذیر است. به جای اینکه صورتمسئله رو پاک کنیم نحوه درست استفاده کردن را آموزش دهیم.
به کمکهای خیریه اشاره کردید و میدانیم که بنیاد «برکت»، ویژه هنرمندان است. آیا با چنین اصلی موافق یا عضو چنین مؤسساتی هستید؟
بنیاد «برکت» اتفاق بسیار خوبی بود و همه بچهها برای ایجاد آن همت کردند. در مورد خیریه «برکت» باید بگویم زمانی که شروع به فعالیت کرد در جریان بودم و من هم جزو بچههای وابسته قرار گرفتم. این نوع استفاده از فیسبوک، نام، نشان و تبلیغات کاملاً درست است. همیشه از این نوع کارها انجام میدهم، نه اینکه آدم خیری باشم؛ بلکه فکر میکنم این کار کوچکترین کاریست که میتوان انجام داد و هر جایی که برای این نوع مسائل دعوت شوم حتماً میروم. در خیریه «برکت» که به همت بچهها تأسیس شد، کار اجرا نداشتم؛ ولی به همراه پریوش نظریه که خود از مؤسسان آن است، بلیطفروشی میکردم. از این دست کارها انجام میدهم؛ اما به شرط آنکه درست باشد.
به نظرم استفاده از ستارهها در بنیاد خیریه «برکت» باعث شد تا این بنیاد به سرعت در میان مردم جا باز کند. در واقع حضور ستارهها در این بنیاد چنین ویژگی به آن بخشید. به نظر شما ستاره چه کسی است و باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
اگر بخواهیم در سطح استانداردهای جهانی بگوییم، بحثی دیگر است. در سطح خودمان ستارههایی در سینما، تلویزیون و رادیو داریم که بنا به تعداد کاری که انجام میدهند یا شهرت و محبوبیتی که دارند، ستاره میشوند. مثلاً خیریه «برکت» و «محک» از ورزشکاران و هنرمندان استفاده میکند و همین ستارهها هستند که مردم را به سوی بنیاد جلب میکنند.
به نظرتان عمر ستاره به دیده شدن اوست؟
هم بحث شهرت است و هم محبوبیت. این جمله تکراری، اما واقعی است؛ بسیاری از بازیگران تا زمانی که فیلمی از آنها پخش میشود، دیده میشوند و مردم آنها را میبینند؛ ولی عدهای با اینکه مدت زیادی است فعالیتی ندارد اما همیشه به عنوان یک بازیگر خوب دیده میشوند؛ البته به اینکه چه تعداد کار ماندگار کردهاید و چه تعداد کارهایی که مردم دوست دارند، انجام دادهاید، بستگی دارد.
در خبرها خواندهام که یک تلهفیلم به کارگردانی بهروز شعیبی برای تلویزیون آماده کردید. به نظرتان با استقبال روبهرو شود؟
قبل از این فیلم در کار دیگری با ایشان همکاری داشتم؛ وقتی با ایشان کار میکنم صددرصد مطمئنم که کار خوبی از آب درخواهد آمد. ایشان کارشان را دوست و بر آن اشراف دارند. همیشه گروه خوبی جمع میکنند. «بهروز شعیبی» حساسیت بسیاری بر کارش دارد و من به ایشان اعتماد دارم و از وقتی با او کار میکنم مطمئنم که اتفاق خوبی میافتد.
شما کار بازیگری را با کلاسهای «امین تارخ» شروع کردید و خوش درخشیدید. به نظرتان کسانی که به بازیگری علاقه دارند و میخواهند در مسیر بازیگری قرار گیرند، میتوانند به این کلاسها اعتماد کنند یا باید به دانشگاه بروند.
من دانشگاه هنر و معماری رفتم و تئاتر خواندم و حدود هفت الی هشت سال پیش در کلاسهای بازیگری شرکت کردم. الان از این کلاسها خبر ندارم؛ ولی بازیگران شناختهشدهای مانند «امین تارخ» و «حمید سمندریان» هیچگاه بعد از ۴۰ سال عبث نمیشوند. همه اینها بستگی دارد به اینکه به چه کسی اعتماد کنید و مقداری هم هوشمندی داشته باشید و نزد بازیگرانی که دلسوز هستند، بروید. «امین تارخ» ۱۲ – ۱۳ سال است که معلم بازیگری است، استودیو دارد و از هیچ شروع کرد. او هیچ گاه اعتبار خود را زیر سؤال نمیبرد. او دستمزد بازیگریاش آنقدر هست که احتیاجی نداشته باشد که سوءاستفاده کند. تصور کنید بعضی از دوستان و آشنایان از من خواستند که آموزش بدهم؛ من با خود فکر میکردم؛ «خدای من یعنی چی؟» من چگونه و با چه تخصصی به خود اجازه دهم که آموزشی راه بیندازم. اگر بخواهم درس بازیگری بدهم؛ وقتی به سر کلاس میروم درباره چه چیزی صحبت کنم؛ من که قابلیتاش را ندارم. افراد باید خود برای انتخاب کلاس بازیگری هوشمندی داشته باشند و به کلاسهایی بروند که افراد شناخته شده و توانمند آن را اداره میکنند.
به نظرتان عمر بازیگری «گلاره عباسی» تا چه زمانی است؟
تا زمانی که کار تولید شود. من کارم را دوست دارم و توقع عجیب و غریبی از فضای بازیگری ندارم و به دلیل علاقه و عشق کار میکنم و تا زمانی که کارم را دوست داشته باشم و مردم نیز مرا قبول و از من استقبال کنند، ادامه میدهم. اینطور نیست که بگویم مثلاً تا ۴۰ سالگی کار میکنم و بعد بازنشسته میشوم یا اینکه تا آخرین روز زندگیام کار میکنم. اگر شرایط به همین شیوه ادامه پیدا کند کارم را ادامه میدهم.
اگر اشکالی ندارد چند سؤال خارج از تخصصتان بپرسم؛ مثلاً اینکه آشپزیتان خوب است؟
آشپزیم خوب نیست؛ اما گاهی آشپزی میکنم.
چه غذایی را بهتر بلدید؟
همه غذاها را در یک سطح میپزم.
اهل مطالعه سینما هستید و به سینما میروید؟
بله. سینما رفتن را دوست دارم. بسیاری از فیلمهای جشنواره را در سینما دیدم؛ مثلاً «دهلیز». «سر به مهر» یا «قاعده تصادف» را نیز در سینما دیدم. سینما رفتن را به عنوان یک برنامه دوست دارم.
تئاتر چطور؟
تئاتر هم میرفتم؛ ولی مدتی است به دلایل شخصی کمتر به تئاتر میروم. یک نمایشنامهخوانیام داشتم. پیشنهاد کار تئاتر هم دارم؛ ولی به دلایل شخصی فعالیت نمیکنم.
اهل مطالعه و کتاب خواندن هستید؟
ادبیات و شعر را دوست دارم. در حرفه بازیگری به دلیل اینکه وقت کمتری دارید یا شاید دغدغهها به سمت بازیگری میرود، اینطور چیزها کاهش مییابد؛ ولی سالها پیش به سمت ادبیات تمایل بیشتری داشتم.
به تازگی کتابی خواندهاید که از نظرتان خوب بوده باشد؟
به تازگی کتاب سوم، «خالد حسینی» را شروع کردم. «خورشید تابان» و «بادبادکباز» را هم خواندم.
اهل کافه و رستوران هم علاقه دارید؟
با دوستانم معاشرت بسیاری دارم و از برنامههایمان رفتن به کافه و رستوران است. به کافه زیر خانهمان بسیار میروم و سعی میکنم کافههای مختلف را امتحان کنم.
یک روز بدون کار شما چگونه میگذرد؟
روزهای بدون کار خیلی پیش میآید. من اهل خانواده و دوست هستم. گاهی کارهای خانه را انجام میدهم یا به دیدن فامیل، دوست و آشنایان میروم یا با دوستانم قرار میگذارم به خرید میروم گاهی هم به بطالت میگذرانم.
آیا تا به حال نقشی را دوست داشتهاید که به شما پیشنهاد نشده باشد؟
زندگینامه افراد مختلف برایم بسیار جالب است و دوست دارم شخصیت یک انسان واقعی را بازی کنم. شخصیتی که الان نیست یا اینکه پیر شده؛ هر فردی و در هر عرصهای. مثلاً دوست دارم یک شخصیت هنری مثل یک نقاش را بازی کنم.
آیا شخصیتی را در ذهن دارید؟
چون زندگینامه دوست دارم، افراد بسیاری هستند که دوست دارم نقش آنها را بازی کنم. هر کاراکتری برایم جذابیت خود را دارد، منظورم این است که حتماً نباید شخصیت مهمی باشد؛ حتی کسانی که مشهور نیستند.
اهل رانندگی هستید؟
چند ماهی است که رانندگی میکنم، هیچ وقت رانندگی کردن را دوست نداشتم.
و سفر؟
سفر را دوست دارم و آن را جزو هیجانانگیزترینها میدانم؛ اما اینطور نیست که دائم در سفر باشم. حداقل جزو آرزوهایم هست که دائم به سفر بروم.
بیشتر از همه به کدام شهر یا کشور علاقه دارید؟
به شهرهایی که کنار دریاست علاقه دارم چون عاشق آب دریا و غذاهای دریاییام.
اهل رژیم غذایی هستید؟
مراعاتهای غذایی دارم ولی با توجه به شغل، ساعت کار و خواب نامنظم زیاد نمیشود بر این اصل پایبند بود.