6

داستان تکراری که هنوز تاثیر می گذارد

  • کد خبر : 117407
  • ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۹

نزهت – فیلم “شیار ۱۴۳ ” ساخته نرگس آبیار همان مضمونی را دستمایه داستان خود قرار می دهد که پیش از این به شکلهای مختلف در فیلمهای دیگر دیده ایم و این تشابه و تکرار ایده های روایی گاهی چنان شدت می گیرد که از جنبه های گوناگون فیلمهایی همچون “گیلانه”، “بوسیدن روی ماه” و یا “بوی پیراهن یوسف” را به یاد می آورد.

فیلم می کوشد با استفاده از زاویه دیدهای مختلف و روایت چندگانه به واسطه حضور شخصیتها در برابر گروه فیلمسازی که منجر به فلاش بک هایی به گذشته می شود، به شکل متفاوتی از روایت دست یابد و ساختار تازه ای به داستان خود ببخشد اما این رفت و برگشت های زمانی و تعریف تکه تکه داستان از زبان شخصیتهای مختلف نیز نمی تواند جنبه غافلگیرانه و یا پیش بینی ناشده ای را به داستان بیفزاید و ما با همان ماجراهایی روبرو هستیم که پیش از این در چنین قصه هایی دیده ایم.
درواقع آنچه از ارتباط الفت با پسرش برای ما بازگو می شود، تجربه منحصر به فرد و یگانه ای نیست که فقط میان آن دو اتفاق افتاده باشد تا بتواند به زمینه ای تبدیل شود که دوران فراق و دوری مادر از پسر و انتظار و بی خبری اش به پروسه ای از تغییر و تحول مادر منجر شود. اینجا هم همان ایده تکراری مادری که به سختی تنها پسرش را بزرگ کرده و برایش هزار آرزو داشته و او را در جنگ از دست داده، خودنمایی می کند و به همین دلیل با داستانی کاملا قابل پیش بینی روبرو هستیم که می توانیم تک تک موقعیت های آن را حدس بزنیم.
در حالی که فیلم می توانست روی ایده ای که به سادگی از آن می گذرد، مکث و تمرکز بیشتری کند و آن را بسط و گسترش دهد تا به رابطه الفت و پسرش جنبه متمایزی ببخشد و آن را از نمونه های دیگر جدا کند و مادرانگی الفت را به بستری برای وارستگی وی بدل سازد. فیلم این مجال را دارد که به واسطه همان دو صحنه ای که قرینه یکدیگرند و پسر نردبام را از زیر پای مادر برمی دارد و درباره رضایت مادرش با او گفتگو می کند، به سمت و سویی برود که ببینیم الفت از رفتن پسرش راضی نبوده است و بعد بتدریج در طی سالهای چشم براهی تغییر می کند و به عمل پسر و خواست خداوند رضایت می دهد و تسلیم می شود و زمانی که به این رضایت دست می یابد، پسر گمشده اش به آغوش او بازگردد.
با چنین رویکردی تمام این سالهای بی خبری و دوری به چالشی و آزمونی دشوار برای مادر تبدیل می شد و ما شاهد روند تدریجی تحول مادری بودیم که از عشق به پسرش به عشقی بزرگ تر و متعالی تر می رسد و همانطور که فیلم فقط به کمک دیالوگها می کوشد تا القا کند که الفت به واسطه این انتظار به آدم دیگری تبدیل شده، در دل رخدادها و موقعیت ها این استحاله و دگردیسی شخصیتی نشان داده می شد.
با این وجود فیلم تاثیرگذاری خود را از دل فضاسازی مستندگونه اش در بافت بومی و بازی جاندار و باورپذیر مریلا زارعی به دست می آورد و به دلیل همراهی مداوم با الفت و تمرکز بر عشق مادرانه اش موفق می شود که عواطف مخاطب را برانگیزد و ما را به همدلی با داستان خود وادارد. فیلمساز به خوبی می داند که هیچ کس در برابر اندوه تسلی ناپذیر یک مادر منتظر و دردمند که جنازه پسرش را همچون نوزادی در آغوش گرفته، نمی تواند مقاومت کند و بی تردید در برابر رنج عظیم و مقدسی که او تحمل کرده، سر تعظیم و احترام فرود می آورد.
فقط کاش روی جزئیات و ظرائف مسیری که مادر از آغاز تا رسیدن به آن لحظه طی می کند و تغییر و تحولی که از سر می گذراند، دقت و توجه بیشتری می کرد تا با فیلم متفاوت و تازه ای روبرو بودیم که جنبه های ناگفته ای از زندگی چنین مادرانی را ترسیم می کرد و از ماندگاری بیشتری برخوردار می شد.

خبرآنلاین

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=117407

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]