مهدی مطهرنیا ملت اوکراین با یک نگرش درون محورانه علیه دولت خود به پا میخیزند و نیمی از مردم در برابر دولت حاکم تظاهرات میکنند. بحران در اوکراین از جهت منطقهای و بین المللی از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت این بحران زمانی برای ما بیشتر میشود که موثر در شکل […]
مهدی مطهرنیا
ملت اوکراین با یک نگرش درون محورانه علیه دولت خود به پا میخیزند و نیمی از مردم در برابر دولت حاکم تظاهرات میکنند.
بحران در اوکراین از جهت منطقهای و بین المللی از اهمیت بالایی برخوردار است. اهمیت این بحران زمانی برای ما بیشتر میشود که موثر در شکل دهی تاثیرات فزاینده در ارتباط با موضوعات مبتلابه منطقهای و بین المللی دیده میشود. فلذا یکی از مسائلی که در ارتباط با اوکراین مطرح است نوع چینش قدرت در ارتباط با تحولات هستهای ایران است. چرا در گروه ۱+۵ روسیه یک عضو تعریف شده و موثر محسوب میشود از این رو، در رودرویی و تقابلی که میان اروپا و آمریکا به عنوان جبهه غربی در برابر روسیه وجود دارد و در بحران اوکراین متجلی میشود تا حدود زیادی این فرضیه را مطرح کرده است که بحران اوکراین خواهد توانست بر مسائل مربوط به گفتوگوهای هستهای ایران هم تاثیر بگذارد. البته من نفس این تاثیرگذاری را رد نمیکنم اما میزان این تاثیرگذاری مهم است. بنده بر این گمانم که میزان این تاثیرگذاری آن گونه که برخی از نگرشها بر آن تاکید میورزند خود را به نمایش نخواهد گذاشت چرا که در ارتباط با مسئله اوکراین، نیروها و نگرشهای گوناگون موثر در قالب شرق و غرب به گونهای با یکدیگر در کنش و واکنش قرار گرفتهاند که تلاش میکنند «تسری میانکارکردی» میان بحرانها را کنترل و مدیریت کنند. چرا که روسیه به نیکی دریافته است که کارکرد حداکثرگرایانه در برابر غرب در مسئله اوکراین میتواند بازی را در مسیر برد و باخت و علیه او هدایت کند. از این جهت است که روسیه تمایلی به ایجاد فضای تسری بخش از مسئله اوکراین به سوی سایر حوزهها ندارد. فلذا باید گفت که تاثیر بحران اوکراین بر مسائل مربوط به سیاست خارجی ایران از جمله گفتوگوهای هستهای چندان قابل قبول نیست؛ یا از تاثیر حداقلی برخوردار خواهد شد.
موضوع دیگری که در ارتباط با بحران اوکراین مطرح است الگوگیری از اوکراین در ایران در جهت واگرایی میان نیروهای مخالف و ساختار حکومتی است. این نکتهای است که دغدغه خاطر در حوزه تاثیر مسائل ایران بر سیاست داخلی است. بر این نکته تاکید دارم که اساسا جهان امروز به سوی کمرنگ کردن مرزها و ایجاد یک مدیریت جهانی در راستای تضمین امنیت بین المللی در چارچوب تفکر لیبرال دموکراسی غربی است. اوکراین یکی از نمونههای این معناست. ملت اوکراین با یک نگرش درون محورانه علیه دولت خود به پا میخیزند و نیمی از مردم در برابر دولت حاکم تظاهرات میکنند. این تظاهرات علیه یانووکویچ با ایجاد یک کاتالیزور (شدت بخش) جریان بیرونی به عنوان حمایت اروپا و آمریکا در قالب غرب میتواند منجر به فروریزش دولت شود و هم اکنون حمایتهای جدی آمریکا از اوکراین به همراه اروپای متحد زمینههای این تفکر را بیش از گذشته گسترش بخشیده است و در حال ایجاد یک عرف عملیاتی در ادبیات سیاسی است. اما آنچه که باید در ارتباط با این معنا در نظر بگیریم آن است که هر منطقه جغرافیایی و هر ملیت و کشوری دارای گفتمان تعریف شده و خاص خویش است. بر مبنای این گفتمان میدانیم که ایران کشوری با ویژگیها و مختصات خاص خود است و نمیتوان با مدلها و الگوهای کشورهای دیگر در جهت مدیریت منافع بین المللی قدرتهای بزرگ به سان اوکراین با آن برخورد کرد. فلذا باید بگوییم که این تاثیر هم مانند مورد قبل اگرچه قابل قبول و دغدغه آور است اما دارای ویژگیهایی است که نمیتوان آن را دارای تاثیر حداکثری دانست.