آرش سیگارچی از مجریان شبکه صدای آمریکا (VOA) در آخرین پست صفحه فیسبوک خود با اشاره به مطلب روزنامه جوان درباره معرفی نماینده ایران در سازمان ملل با عنوان «دولت پای عزت پاسپورت ابوطالبی بایستد»، میگوید:
به نظرم این روزنامههای و شخصیتهای محافظه کار و وزارت خارجه و مجلس باید زبون به دهن بگیرن و از ماجرای ابوطالبی به خاطر دخالتش در گروگان گیری بگذرند و سریع یک نفر دیگه رو معرفی کنند برای سمت نمایندگی در سازمان ملل. دو ماه پنج سرباز توسط یک گروه تروریستی گروگان گرفته شده بودند، اشک و آه و نالهای بود که سرازیر بود و انگار بحران ملی بود.
وی در جایی دیگر با اشاره به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام خمینی (ره) همزمان با ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸، گفت:
تصورش رو بکنید برای آمریکاییها که ۴۴۴ روز ۵۳ دیپلماتشون در ایران اون هم وسط پایتخت گروگان گرفته شده بودند. هیچ کدوم این آدمها در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۵۳ هم نقش نداشتند. هیچ کدومشون هم شاه رو به آمریکا راه ندادند. مسائل سیاسی رو هم بزاریم کنار، از نظر انسانی کاری به غایت زشت، زننده و غیرانسانی بود. حالا عذرخواهی نمیکنید، دیگه دیگش رو هم نزنید. هر چقدر کسی این ماجرا رو به یاد نیاره بهتره. به هرحال این موضوع برای آمریکاییها خیلی مهمه، چون هنوز در ایران با پررویی تمام هم ازش دفاع میکنند.
مجری صدای آمریکا با وجود این اظهارات احمقانه پا را فراتر گذاشته و برای دستگاه دیپلماسی ایران اسلامیتعیین تکلیف میکند و میگوید:
هرچقدر روی این موضوع بیشتر کار شود و اصرار بیشتر شود، این به ضرر دولت ایران، به ضرر آبروی ایران و به ضرر همه ماست که ایرانی هستیم و میخواهیم از احمقانهترین کارهای یک نسل قبل از خودمون فاصله بگیریم. برای همین پیشنهاد میکنم وزارت خارجه سریع تر یک نفر رو معرفی و نهایتش یک اعتراض رسمیو ماجرا رو تموم کنه. اگر ابوطالبی به فرض خیلی ضعیف هم بیاید آمریکا، چپ و راست شکایت ازش میشه، و صبح تا شب باید بره دادگاه و توی تلویزیون نشونش بدن و این ماجرای گروگان گیری همین جوری قل میزنه میآد بالا و همه رابطه ایران و غرب رو تحت تاثیر میزاره.
جالب است که سیگارچی خود را ایرانی میداند درحالی که وی جز وطن فروشی و خیانت به ایران و ایرانی کار دیگری بلد نیست و کل درآمد و زندگیش از ایران فروشی و خیانت به این مرز و بوم وی تامین میشود.
سیگارچی در عین بی خردی و بیسوادی اش مخفی کردن حقیقت را از اربابانش به خوبی فراگرفته و در هیچ کجای متنش اشارهای به این موضوع نکرده که اولاً مطابق قوانین بین المللی کشورهایی که سازمانهای بین المللی در خاک آنها دفاتر و یا ساختمانهایی دارند به هیچ وجه حق تعیین تکلیف برای سازمان مورد نظر را نداشته و ندارند و این کار آمریکا خلاف قوانین بین المللی است. دوماً افرادی که سیگارچی از آنها با عنوان پر تمطراق «دیپلماتهای آمریکا» یاد کرده جز مشتی جاسوس و مزدور نبودند و این موضوع به وضوح از روی اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی آمریکا در ایران قابل مشاهده است.
مدتهاست صدای آمریکا با کمبود وطن فروش مواجه شده و از این رهگذر ناچار به خدمت گیری افرادی چون سیگارچی شده که با مدرک دیپلم علوم تجربی نقش کارشناس سیاسی این شبکه را ایفا میکند و طبیعتاً ارائه نظراتی شاذ مشابه آنچه عنوان شد از سیگارچی و امثال او کاملاً عادی است.
برای آگاهی بیشتر این مجری بیسواد چند جنایت واقعی را که آمریکا و مزدورانش در طول تاریخ علیه ملت ایران مرتکب شدهاند، ذکر میکنیم:
سرنگونی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامیایران توسط ناو آمریکایی وینسنس
روز یکشنبه، ۱۲ تیرماه ۱۳۷۶ مطابق با ۳ ژوئیه ۱۹۸۸، هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامیایران[۱] با ۲۷۵ مسافر و ۱۶ خدمه فرودگاه بندرعباس را به مقصد دوبی ترک گفت. سطح پرواز این هواپیما ۱۴۰۰۰ پا تعیین شده بود. در ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه محلی و ۰۶:۴۵ دقیقه گرینویچ شروع به اوج گیری نمود و در ساعت ۱۰:۲۴ به وقت محلی، سطح پروازی ۱۲۰۰۰ پا را گزارش نمود و از آن لحظه به بعد دیگر تماسی از طرف خلبان گرفته نشد. در واقع از این لحظه به بعد هواپیما مورد اصابت ۲ فروند موشک سطح به هوای ناو وینسنس آمریکا قرار گرفته و در نزدیکی جزیره ایرانی “هنگام” منفجر و سقوط کرده بود. در این فاجعه، تمامیسرنشینان هواپیما به شهادت رسیدند که ۶۶ کودک زیر ۱۳ سال، ۵۳ زن و ۴۶ تن تبعه کشورهای یوگسلاوی، کویت، افغانستان، هندوستان، پاکستان، ایتالیا، شارجه و دوبی از جمله وابسته نظامیپاکستان در ایران و خانواده اش در میان کشته شدگان بودند.
جنایات-امریکا
ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی، در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با جمهوری اسلامیایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهههای جنگ بود. پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند.
غارت منابع ایران
رژیم شاهنشاهی ایران از سال ۱۳۴۲ باطرح و اجرای اصلاحات ارضی و تلاش برای دستیابی به تمدن بزرگ دام کوشیدند جهش نوین را برای دگرگونی اجتماعی را آغاز کنند و به علت فقدان بینش معنوی مبتنی بر مدرنیته صرفاً بر عناصر مادی روند توسعه یافتگی تأکید و به مدرنیزاسیون جامعه و اقتصاد ایران آن هم به سبک خاض خود پرداختند. دولت ایالات متحده طبق سیاست خاص خود برای ایجاد کشورهای نمونه ، در مقابل بلوک شرق به اتخاذ سیاست همکاری با ایران در جهات گوناگون پرداختند.در اوایل دهه پنجاه به سبب افزایش در آمد دولت از فروش نفت و وضعیتی بوجود آمد که آمریکا به طو مستقیم و روز افزون در مسائل ایران در گیر شد ونقش مهمیدر اقتصاد و سیاست ایران به عهده گرفت. ایران به عنوان کشور پیرامونی در قبال کشور متروپل یا مرکز آمریکا تن به مبادله نابرابر سرمایه ، نیروی کار و کالا داده بود .در اواسط سال ۱۳۵۵ قراردادی میان دو کشور ایران و آمریکا بسته شد که حجم مبادلات کالای ایران و آمریکا را درسال ۱۳۵۹ به ۴۰ میلیارد دلار میرساند و ایران را به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مصرف آمریکا تبدیل میکرد.
آمریکا توانسته بود سلطه اقتصادی خود را بر ایران تحمیل کند و در کنار تبدیل ایران به بزرگترین بازار صادرات برای کالای ساخت خود ، دلارهای حاصل از فروش نفت ایران را جذب اقتصاد خود و کشورهای اروپای غربی نماید.واردات ایران از آمریکا از ۴/۱۷۰ میلیون دلار در سال ۱۳۴۴ به ۳/۴۸۷ میلیون رسیده بود و موازنه صادرات و واردات غیر نفتی ایران و آمریکا ۵/۴۴۳ – در سال ۱۳۵۳ گشت .
از ابزارهای دیگری که نقش مهمیدر غارت منابع ملی ایران و خروج سرمایههای ایران داشتند شرکتهای مختلف آمریکایی بودند که در بعضی آمارها در سال ۱۳۵۷ به چهل شرکت بالغ میشود. بعضی از این شرکتها که در بازار ایران نقش مهمیداشتند عبارتند از : جنرال دینایسکس ، مک دامن ، داگلاس ، بل هلیکوپتر ، رامبلر ، شورلت ، جنرال موتورز، پپسی کولا، کوکاکولا ، فیلکو ، هیوز ، وستینگهاوس و ….
شرکتهای ایالات متحده و شرکتهای چند ملیتی از نوعی مصونیت در بازار پرسود ایران برخوردار بودند و بانقش مستقیمیکه در طرح و اجرای برنامههای پنج ساله عمرانی کشور داشتند بودجه کشور را از وابستگی به تولیدات داخلی در جهت وابستگی روز افزون به دلارهای حاصل از درآمدهای نفت و قرضههای خارجی سوق دادند.
باحضور مستقیم و غیر مستقیم صنایع و شرکتهای آمریکایی و صنایع وابسته و مونتاژ داخلی شریان اقتصاد ایران به دست آمریکاییها افتاده بود و خون ارزان نفت ایران به راحتی در رگهای اقتصاد آمریکا به جریان افتاده بود.
و دیگر اقدامات تهاجمیآمریکا بر علیه ایران طی ۲۵ سال گذشته[۳] که نشان میدهد آمریکا باید از ایران عذرخواهی کند.