
ویشکا آسایش درباره نحوه ازدواجش گفته: « همسرم رضا (در مورد احساس من) چیزی نمی دانست. فقط من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کردم که دوستش دارم. این ماجرا بعدها تبدیل به یک شوخی شد تا هر از گاهی بگوید بهترین تهران را شکار کردی اما به نظر من آدم نباید بترسد. من فکر می کردم فوقش می گویند نه. چه اشکالی دارد. اگر نمی رفتم و نمی گفتم ممکن بود زندگی ام را با اگرهایی ادامه دهم؛ اگر می گفتم، اگر قبول می کرد، اگر می رفتم و ..»