این مرد میگوید: «آن روز همراه شریکم یک کیسه پر از طلا را برداشتیم تا برای یکی از مشتریان ببریم. وقتی به کوچه مروی رسیدیم تصمیم گرفتیم ناهار بخوریم. به یک ساندویچی رفتیم. چون آنجا شلوغ بود جلوی در مشغول خوردن ساندویچ شدیم. دوستم طلاها را که داخل یک کیسه مشکی رنگ بود کنار پای من، روی زمین گذاشت.
چند دقیقه بعد غذایمان را خوردیم و رفتیم. من هم اصلا حواسم به طلاها نبود و دوستم هم فکر میکرد من طلاها را برداشتهام. چند دقیقه بعد او سراغ طلاها را از من گرفت اما من روحم هم از طلاها خبر نداشت. تا بهخودمان آمدیم، دیدیم ۱۸۰میلیون طلا را گم کردهایم.»
این مرد ادامه میدهد: «لحظات خیلی بدی بود. ۲نفری به سمت ساندویچی دویدیم و همه جا را جستوجو کردیم اما خبری از طلاها نبود. از هرکس که آنجا بود درباره کیسه طلاها پرسیدیم، اما هیچکس از این ماجرا خبر نداشت. حتی به یکی از مغازهداران هم شک کردیم و با او درگیر شدیم و کتککاری شد اما شکمان بیمورد بود. حتی دوربین مداربسته یک مغازه را که در آن نزدیکی بود کنترل کردیم ولی فایدهای نداشت. انگار طلاها آب شده و رفته بود توی زمین. اگر طلاها پیدا نمیشد زندگیمان از هم میپاشید. نمیدانستیم چه کار باید کنیم. فقط دعا میکردیم که زودتر طلاها پیدا شود.»
شما چیزی گم کردهاید؟
حدود ۲ساعت از این ماجرا گذشته بود تا اینکه یک نفر با مرد طلافروش تماس گرفت و پرسید: شما چیزی گم کردهاید؟ مرد طلافروش با شنیدن این سؤال فریاد زد: بله و مرد ناشناس برای تحویلدادن بسته با او قرار گذاشت.طلافروش ادامه میدهد: «من و شریکم خیلی خوشحال شدیم و به محل قرار رفتیم اما دیدیم یک نفر که سر و وضع مناسبی ندارد با یک کیسه پر از ضایعات پلاستیکی به آنجا آمد.
او یک کارتنخواب بود. گفت وسایلتان پیش من است. اول باورمان نشد اما او دستش را داخل کیسه ضایعات کرد و کیسه طلاها را درآورد. من و شریکم از خوشحالی گریهمان گرفته بود و مرد کارتنخواب هم خودش گریه میکرد. او گفت کیسه طلاها را روی زمین پیدا کرده و فکر کرده پیچ و مهره است اما بعد طلاها را دیده و شماره تلفن ما را روی فاکتور پیدا کرده و تماس گرفته است. او با پسدادن طلاها کار بزرگی کرد و ما تا آخر عمر مدیون او هستیم.»
صاحب طلاها درباره پاداشی که به یابنده طلاها داده نیز میگوید: «طلاها متعلق به خودمان نبود. ما واسطه بودیم. اگر طلاها برای خودمان بود حتما نصفش را به او میدادیم. با این حال همان موقع ۵۰۰هزار تومان به او دادم و گفتم از این به بعد هر کاری که داشته باشی برایت انجام میدهم.»
این مرد ادامه میدهد: «اگر من یک کیسه پر از طلا در خیابان پیدا میکردم ۲روز طول میکشید تا تصمیم بگیرم با طلاها چه کار کنم، اما این مرد با اینکه کارتنخواب است و ضایعات جمع میکند کار بزرگی انجام داد. او میتوانست با پول طلاها زندگی راحتی داشتهباشد اما ۱۸۰میلیون تومان طلا را پس داد. امیدوارم بتوانیم لطفش را جبران کنیم.» در همین حال حسن، همان مردی که طلاها را پیدا کرده نیز به همشهری گفت: «من ضایعات جمع میکنم و درآمد چندانی ندارم اما این را میدانم که نباید مال حرام خورد. برای همین طلاها را پس دادم.»