– شما از جمله بازیگرانی هستید که طی این سالها حضور موفقی در زمینه بازیگری در سه مدیوم تئاتر، سینما و تلویزیون داشتید و با مسائلی مانند مشکلات مالی تئاتر، ورشکستی سینما و تاثیر کوتاه مدت تلویزیونو… آشنا هستید. با توجه به اینکه فرض محال، محال نیست. اگر در یک شرایط استثنایی سه پیشنهاد از تئاتر، سینما و تلویزیون داشته باشید که هر سهتای آنها از همه نظر برای شما ایدهآل باشد، اما فقط مجبور باشید که یکی از آنها را انتخاب کنید، کدام پیشنهاد را انتخاب خواهید کرد؟
لرستانی: من سینما را انتخاب میکردم، به این دلیل که هم علاقه بیشتری به سینما دارم و هم معتقدم که سینما هنر ماندگارتری است. تلاشی که شما در سینما میکنید به قول معروف به باد فنا نخواهد رفت اما در تئاتر هر چه شما تلاش کنید در نهایت مثل نقاشی کردن روی آب، مضمحل شده و از بین میرود.
– این موضوع قاعدهای کلی برای سینما و تئاتر است یا کار شما در سینما و تئاتر ایران شما را به چنین نتیجهای رسانده است؟
لرستانی: بله متاسفانه، تئاتر در ایران همه چیز را گم میکند.
– پس میتوانیم نتیجه بگیریم که از جایی به بعد شما انتخاب کردید که کمتر تئاتر کار کنید؟
لرستانی: بله به نوعی انتخاب کردم. واقعیت این است که در تئاتر به من بیوفایی شد. مدتها متنهایی را ارائه کردم که هیچ کدام مجوز نگرفتند، حمایتی هم وجود نداشت و در نهایت به این نتیجه رسیدم که این قدر شرایط کار در تئاتر دشوار است و آنقدر معضلاتش زیاد است که گویی باید برای خلق یک اثر از هفت خوان رستم گذشت و با این حال در نهایت حاصل این زحمات نمیماند. تا امروز من ۱۷ تئاتر حرفهای کارگردانی کردهام و در میان این آثار تنها فیلم چند کار را دارم. باز در نهایت خود تئاتر برای هنرمند باقی نمیماند بلکه فیلم و عکس باقی میماند.
– با این حال این عدم ماندگاری، خلق شدن در لحظه و همنفسی با تماشاگر جزو ویژگیهای تئاتر است.
لرستانی: بله اینها جزو ویژگیهای تئاتر هستند ولی واقعیت این است که من به لحاظ شخصی چیزی را دوست دارم که بتوانم در دست بگیرم.
– شما با رپرتوار میتوانید این کار را بکنید. رپرتوار عملا به نوعی این مسئله را جبران نمیکند؟
لرستانی: درست است ولی باز در نهایت از آن هم چیزی نمیماند. تئاتر مثل رقص، هنری فراری است ولی در سینما هنر ثبت میشود و اگر اجازه نمایش هم نگیرد در یک قوطی فیلم یا یک CD وجود دارد.
گفتوگو با شهره لرستانی به بهانه اردیبهشت تئاتر؛
– یعنی میترسید آن را از دست بدهید؟
لرستانی: بله، از نظر روانشناسی هم من همیشه ترس از دست دادن دارم حتی نسبت به نزدیکانم نیز این موضوع را همیشه احساس میکنم. شاید این ترس از همانجا ناشی میشود که من چیزهایی که میتوانم نگه دارم را بیشتر دوست دارم.
– پس چه شد که همه چیز از تئاتر شروع شد. از طرفی شما در همان سالهای نخست دانشگاه بود که ۱۷ کار تئاتر کردید.
لرستانی: بله من از همان زمان ورود به دانشکده تئاتر، کارم را آغاز کردم. تئاتر را دوست دارم و وقتی میگویم نمیخواهم آن را ادامه بدهم به این معنا نیست که دوستش ندارم. تئاتر به عشقی قدیمی میماند که هرگاه سراغ او بروید گرم و دوستداشتنی است اما شما نمیتوانید با او زندگی کنید. فقط یک عشق است و با زندگی واقعی فرق دارد.
– آخرین باری که متنی ارائه کردید و رد شد، کی بود؟
لرستانی: من در تمام این سالها هم پیشنهاد بازی داشتم و هم هر سال متن ارائه کردم. حتی همین اواخر دو متن به تئاتر شهر ارائه دادم یکی “میراندولینا” اثر کارلو گولدونی و دیگری اثری است که از “جاناتان مرغ دریایی” ریچارد باخ اقتباس کردم. اما هیچوقت جواب درستی به هنرمند داده نمیشود، از طرف دیگر همیشه باندبازی نیز در این کار دخیل است و در نهایت هنرمند عطای این کار را به لقایش خواهد بخشید. این همه تلاش برای رسیدن به چیزی که در نهایت در دست نمیماند، نمیارزد.
– در همه این سالها، اگر نگوییم کارگردانی را به بازیگری ارجح دانستهاید اما این دو را همپای هم پیش بردهاید. در حال حاضر هم تصمیم دارید یک اثر سینمایی را کارگردانی کنید. این تفکیک علاقه میان بازیگری و کارگردانی هم به همان موضوع ماندگاری یا عدم ماندگاری مربوط است؟
لرستانی: شما وقتی کارگردانی میکنید به کل یک اثر احاطه دارید و وقتی بازیگری میکنید جزیی از یک اثر هستید که تابع کل است و همواره باید ببینید که کل از شما چه میخواهد. اینکه کلیت یک اثر را بتوانید هدایت کنید همیشه بیشتر مورد نظر من بوده است، شاید کمی در این مورد دیکتاتور مابانه نگاه میکنم.
– کمی به عقب برگریدم، در دوران دانشجویی کارتان را با کدام کار شروع کردید؟
لرستانی: تئاتر حرفهای را با کاری به اسم “آدم برفی” شروع کردم که آقای پرستار کارگردان آن بود. اما بعد از آن به صورت فشرده در کارهای زیادی حضور داشتم و گاهی حتی همزمان در دو سالن اجرا داشتم. به خاطر دارم آن زمان خبرنگاری از من پرسید که چرا این قدر پرکار هستید؟ گفتم پرکار بودن که سوال ندارد اگر کمکار بودم باید سوال میشد چرا کمکار هستید. علاقهام به فضای تئاتر زیاد بود که از صبح تا شب فقط به تئاتر مشغول بودم و شب که به خان میرسیدم میخوابیدم تا فردا که دوباره همین برنامه را ادامه دهم. خودم اسم آن دوران را میگذارم عشق، یک عشق قدیمی.
– این فشردگی بازی در نقشهای مختلف در تئاتر چه تاثیری بر بازیگری شما داشت؟
لرستانی: تئاتر همیشه کولهبار یک بازیگر را پر میکند. بازیگر تئاتر همیشه پر از حسهای جدید و تجربه نشده است. سالها بعد در سینما هنوز داشتم تجربهها و تمرین تئاتر را به شیوه دیگری تکرار میکردم. همیشه آبشخور سینما، تئاتر است و بازیگر هنگام کار در سینما مجبور است به چمدان انباشتههایش از تئاتر مراجعه کند.
– بیشترین چیزی که از تئاتر آموختید چه بود؟
لرستانی: صبر و منظمبودن دو درسی بود که من از تئاتر آموختم و با خودم به سینما و تلویزیون بردم و همیشه همراه دارم.
– بد نیست به سالهای قبل از فعالیتتان در تئاتر بازگردیم. اگر اشتباه نکنم پدر شما قاضی و مادرتان معلم بودند، زمانیکه میخواستید نمایش را انتخاب کنید، با توجه به اینکه پدرتان قاضی بود و در سالهای دهه ۶۰ فضا چندان باز نبود، خانواده با انتخاب بازیگری از سوی شما مخالفتی نداشتند؟
لرستانی: اوایل چندان مطلوبشان نبود اما بعدها که من وارد شدم و تجربههای مرا دیدند خودشان مرا تشویق میکردند. الان هم پیگیر هستند و مدام میپرسند که چرا کار تازهای در تئاتر نمیکنی. مادر و پدر من همیشه تئاتر میرفتند و کارهای من یا تئاترهای دیگر را میدیدند. الان به تبع من دیگر سراغ تئاتر نمیروند و کمی هم از اینکه دیگر تئاتر نمیرویم شکایت دارند.
– در مورد کار شما این موضوع جالب است که همیشه نسبت نمایشهای آیینی علاقه خاصی داشتید و تجربههایتان در این موضوع بیشتر بوده است. زمانی که سراغ تصویر آمدید هم در زمینه کارهای طنز موفق بودید. این رویکرد از کجا میآید؟
لرستانی: خوب این مسئله نیز به علاق شخصی من بازمیگردد. من به تئاترهای ایرانی به خصوص سیاهبازی خیلی اعتقاد دارم و یک بار هم به عنوان نخستین کارگردان زن سیاه بازی در ایران جایزه گرفتم که البته از همان روز نیز به مدت دو سال ممنوعالکار شدم. تئاتر همیشه برای من مثل یک عشق ممنوع بوده است. یا نمایش “متوری” که تز دانشگاه من بود ۹ شب اجرا رفت. اوایلش حرف از اعزام به فرانسه بود اما بعد از ۹ شب اجرا را به دلایلی مثل داشتن رقص تعطیل کردند. نمایشهای من به دلیل اینکه همیشه عنصر مخالفتزایی داشته، تعطیل شده اما از طرف دیگر کارهایم همیشه با مخاطب فراوانی مواجه شده و از آن استقبال شده است.
– دلتان برای آن روزها و آن تصاویر تنگ نشده است؟
لرستانی: چرا، گفتم تئاتر همیشه برای من مثل یک عشق قدیمی بوده است منتهی عشقی که همیشه به جای خوشی با آن رنج کشیدهام.
– اگر بخواهید به تئاتر بازگردید دوست دارید دست کم به بازیگری بپردازد؟
لرستانی: در شروع نه، چون مدتی است که کمی چاق شدهام. معتقدم که بدن بازیگر اصلیترین ابزار بازیگر برای کار است و ابزار من الان آسیب دیده است و نمیتوانم تحرک لازم را روی صحنه تئاتر داشته باشم. مگر اینکه چند سالی کار کرده و خودم را آماده کنم تا بعد دوباره به بازیگری تئاتر روی آورم.
– در مجموع شهره لرستانی، دوست دارد شهره لرستانی بازیگر شناخته شود یا کارگردان؟
لرستانی: بر اساس علاقه شخصیام کارگردان را انتخاب میکنم. به طور کلی همیشه به شخصیتی که در کار تاثیرگذارتر بوده و تصمیم گیرنده است علاقه بیشتری داشتهام. البته در کارنامهام بازیگری بیشتر است چون از یک سو امکان بازیگری بیشتر است و از سوی دیگر شما برای بازیگری هیچ کاری لازم نیست انجام دهید؛ پیشنهادی به شما ارائه میشود و شما خیلی راحت میتوانید آن را انتخاب کنید.
– اینکه کارگردانی دشوارتر است آیا به تبعیض جنسیتی نیز ربط دارد؟ یعنی میتوان گفت به نحوی کارگردانی در ایران برای خانمها سختتر است؟
لرستانی: نه، کارگردانی کار حساسی است و به نظر من خانمها کارهای حساس را بهتر انجام میدهند.
– در حال حاضر پروژهای برای کارگردانی در سینما دارید؟
لرستانی: بله، در حال تدارک نخستین تجربهام در کارگردانی سینما هستم. این کار فعلا “کمد” نام دارد و قصه آن را خودم نوشتهام و تهیه کنندگی آن را محمدرضا شریفی نیا بر عهده دارد. از نظر ژانر نیز به نوعی کمدی دلهرهآور محسوب میشود.
– چرا برای نخستین تجربه کارگردانی در سینما سراغ فضایی رفتید که در سینمای ما کمتر به آن پرداخته شده است؟
لرستانی: قصههای زیادی در شروع داشتم اما این قصه از نظر ساخت ارزان است و به نظرم از آنجا که سینما بیشتر صنعت است تا هنر باید به این موضوع مسائل مالی برای ساخت بیشتر توجه کرد. البته در حال حاضر نوشتن فیلمنامه تمام شده است اما هنوز پروانه نگرفتهایم.
– شما همشه به طنز دلبسته بودید و در کارنامه شما این نکته به خوبی پیداست با این حال در همین کارنامه ما به آثاری مثل “نیاز” برمیخوریم که کاملا جدی هستند.
لرستانی: من کارم را در سینما با “نیاز” شروع کردم. برای آن فیلم به کسی نیاز بود که بتواند با لهجه محلی صحبت کند و آقای داوودنژاد مرا برای آن نقش برگزید. در آن فیلم احساس خیلی خوبی داشتم و سال بعد نیز دو فیلم کار کردم یکی از آنها “آذرخش” بود که هم دستیار کارگردان و هم بازیگر بودم و دیگری هم “ماموریت آقای شادی” بود که نویسنده و بازیگر بودم. با این حال این تجربهها مثل فیلم “نیاز” نبودند، متوجه شدم سینما عرصه وسیعی است و به آسانی نمیتوان به فیلمی مثل “نیاز” رسید. در دوران دانشجویی برای ساخت فیلمی نزد دکتر بهشتی رفتم او به من گفت بهتر است زمانی شروع کنم که دیگر متوقف نشوم. این حرف برایم بسیار ارزشمند بود الان انبوهی از نوشته دارم که برای یک عمر ساختن فیلم و تئاتر کافی است. در واقع دوری از ساختن اثر باعث شد من مدام تولیدات ذهنی داشته باشم و الان کاغذهای زیادی هستند که منتظرند به فیلم تبدیل شوند.
– فضای کلی این نوشتهها در چه قالبی است؟
لرستانی: مثل تئاترهایم همه نوع فضایی در این آثار نیز وجود دارد اما به طور کلی بحث تنهایی انسان در این فضا عمده است. حتی در تله فیلمهایی که ساختهام همین موضوع تنهایی انسان و اینکه چطور یکنفر باید خودش را با شرایط اطراف وفق دهد مطرح میشود.
– از این منظر به نمایشنامهنویس یا داستان نویسی علاقه دارید؟
لرستانی: به شکسپیر علاقه ویژهای دارم و در میان متاخرین نیز به آثار ایبسن و سارتر علاقه مندم.
– با این انبوه نوشتهها، فکر نمیکنید کار در تئاتر آسانتر باشد؟
لرستانی: نه اتفاقا کار در تئاتر خیلی دشوارتر است. همه دعوت به کار میکنند اما عملا تنها عده خاصی میتوانند در تئاتر کار کنند.
– فکر میکنید دلیل این موضوع چیست؟ کمبود امکانات موجب این موضوع شده یا در نوشتههای شما مواردی وجود دارد که مورد ممیزی قرار میگیرد؟
لرستانی: به خاطر دارم که زمانی میخواستم “کرگدن” یونسکو را کار کنم، مرا در اداره تئاتر به جایی رساندند که فکر کردم باید خودم “کرگدن” شوم تا بگویم کرگدن نشوید. در واقع از نیمه راه خودم استعفا دادم، آن قدر دخالت و تغییر و تحریف در اثر پدید میآید که هنرمند از ادامه کار منصرف میشود.
– در همه این سالها تئاترها را دنبال کردهاید؟
لرستانی: نه، بعضی تئاترهای کسانی که بازیشان را دوست داشتهام مثل خانم نونهالی، خانم تیموریان یا آقای کیانیان را دیدهام. در واقع بازیگرهای خاصی را دنبال کردهام.
– در این مدت وضعیت بازیگری تئاتر را چطور دیدهاید؟
لرستانی: به هرحال الان فضا خیلی باز است و هنرمندان بسیاری مشغول کار هستند به همین دلیل برای دو تئاتر اقدام کردهام و منتظر جواب هستم.
– اگر هر دو اینها مجوز بگیرد و پروانه ساخت فیلمتان هم تایید شود کدام را انتخاب میکنید؟
لرستانی: تئاترها را بلافاصله شروع خواهم کرد، گفتم تئاتر عشق قدیمی من است و هیچگاه نمیتوان از آن گذشت.
– شما تجربه فیلم کوتاه هم داشتهاید، کارگردانی سینما دشوارتر است یا تئاتر ؟
لرستانی: شما وقتی تئاتری را کارگردانی میکنید اگر گروهی همراه داشته باشید و فضایی یکدست در اختیارتان باشد کار بسیار لذتبخش خواهد بود. در سینما همه چیز ضابطه خودش را دارد و هیچ کس آن قدر به کارگردان نزدیک نمیشود. در تئاتر همه با هم چیزی را شکل میدهد اما در سینما در خدمت پروژه هستند و همه چیز تعریف شده است. گاهی این تعریفشدگی به نظرم خیلی بهتر است چون همه کارشان را میکنند و میروند و در نهایت باز اثر متعلق به کارگردان خواهد بود.
– شما گویندگی و ساخت فیلم مستند را هم تجربه کردهاید. این گستردگی فعالیت به دلیل کسب تجربه بوده یا انگیزه مالی؟ در مجموع بازیگری توانسته است نیازهای مالی زندگی شما را رفع کند؟
لرستانی: بله، به همین دلیل است که من سالها در تلویزیون کار کردهام چون از این طریق زندگیام را میگذرانم. اما آنچه عشق من بوده تجربه کردن است به همین دلیل سراغ تئاتر، فیلم مستند، دوبله یا خواندن نریشن برای بعضی برنامهها رفتهام. در نهایت آنچه هنوز برای من جذاب است و مرا به سوی خود میکشد کارگردانی فیلم بلند است چیزی که از کودکی هم آرزوی آن را داشتهام.
– در همه این سالها حتما اتفاقات زیادی در فضای کاری برای شما رخ داد است. در میان همه آنها کدام اتفاقات هستند که وقتی نام تئاتر، سینما یا تلویزیون را میشنوید آن خاطره دوباره برای شما زنده شود؟
لرستانی: نمیتوانم بگویم که یک رویداد بوده است. فضای کار ما سرشار از فراز و نشیب است. داستانهای کوچک بسیاری هستند که مثل موجهایی کنار این دریا میآیند اما هیچوقت هیچ مد بزرگی نبوده است.
– به تجربهگری اشاره کردید اخیرا روی مستندی در مورد محیط زیست هم گویندگی کردهاید…
لرستانی: بله، مدتی است در حال ساخت مستندی برای سازمان ملل هستم. این کار تجربه ساخت مستندی در روستاهای بسیار دور ایران از سیستان گرفته تا کرمانشاه و یزد است و در مورد تدریس برای بچههاست. طرح این اثر توسط دوستم خانم دکتر ضیایی است او طرح داد که به روستاهای مختلف برویم و به بچهها آموزشهایی درباره حیونات وحشی و حقظ محیط زیست بدهیم. در این سفرها البته چیزهای بسیار عجیبی دیدم، خانهای دیدم که هنوز یخچال نفتی داشت و مدرسهای که یک کانکس و پنج دانش آموز بیشتر نبود. اینها مرا از نظر داستان نویسی هم غنی میکند. البته یکی دیگر از کارهایی که انجام میدهم نوشتن داستان کوتاه است که هنوز فرصتی برای چاپ آنها پیش نیامده است.
– پس کلا به محیط زیست هم گویا علاقه دارید؟
لرستانی: بله، پانزده سال قبل که تازه با خانم ضیایی آشنا شده بودم از همه موجودات زنده میترسیدم اما پس از دوستی با ایشان و آشنایی بیشتر با محیط زیست و طبیعت الان میتوانم یک مار پیتون را بدون آنکه بترسم در دست بگیرم.
– در حال حاضر تدریس هم میکنید؟
لرستانی: سه سال است که تدریس نمیکنم. یکی به این دلیل که در مراکز آموزشی خصوصی بچهها فکر میکنند چون پول میدهند باید بازیگر بشوند. متاسفانه بچهها میل به فراگیری ندارند و صبور نیستند و بیشتر میخواهند خودشان ارائه کنند در حالیکه هنوز طبل توخالی بیشتر نیستند. دیگر اینکه فضای تدریس خیلی وقتگیر است و به مطالعه و پژوهش نیاز دارد و مرا از تولید باز میدارد و من هنوز به تولید اثر و تجربه بیشتر علاقه دارم.
– در کارهای تلویزیونیتان کدام کار را بیشتر دوست دارید؟ به نظرتان کدام کار بیشتر در ذهنها مانده است؟
لرستانی: بهتر است راجع به اینکه کدام کار در ذهنها مانده صحبت نکنیم چون کاری نبوده که من دوست داشتم. خودم کار با آقای لطیفی را در سریال “فرار بزرگ” خیلی دوست داشتم.
– در حال حاضر کار جدیدی برای تلویزیون دارید؟
لرستانی: کاری که به تازگی به پایان رسید و سه بار هم از تلویزیون پخش شد “باور آرامش” نام دارد. در این کار هم کارگردانی را برعهده داشتم و هم بازی کردم و این نخستین تجربه همزمان بازیگری و کارگردانی برای من بود.
– اخیرا فضایی در تئاتر پیش آمده است که خیلی از کارهای موفق قدیمی رپرتوار میشود و خوشبختانه جریان رپرتوار احیا شده است. در این شرایط شما دوست دارید کدام یک از تئاترهای قدیمیتان را رپرتوار کنید؟
لرستانی: تز دانشگاهیام که “متوری” نام داشت بسیار مهجور ماند و دوست دارم دوباره اجرا شود. البته من دوست ندارم خودم را تکرار کنم. من هنوز توانایی ارائه کارهای تازه را دارم و ترجیح میدهم آثار جدید خلق کنم.
– در سالهای اخیر پیشنهاد بازی تئاتر داشتهاید؟
لرستانی: چرا اتفاقا هر سال دو یا سه پیشنهاد بازی در تئاتر دارم و برایم عجیب است که چطور پس از ۱۵ سال دوری از تئاتر یاد دیگران مانده است که زمانی در تئاتر بازی میکردهام.
– با اینکه گفتید بدن ابزار اصلی بازیگر تئاتر است اما الان بازیگرهای با اضافه وزن هم داریم که پرکار هم هستند، واقعا فکر میکنید این موضوع برای بازیگر مانع است؟
لرستانی: من در سینما و تلویزبون کارم را انجام میدهم چون مثل تئاتر نیاز نیست چابک باشید. اما من چون در تئاترهایی کار کردم که خیلی چابک بودم نیاز دارم سبکتر باشم. به نظرم نشستن و دیالوگ گفتن اصلا تئاتر نیست، تئاتر خونی دارد و سراسر آن تحرک است.
– اگر کارهای دانشجویی را کنار بگذاریم، کدام یکی از کارهایی را که در آن روی صحنه آمدید بیشتر دوست دارید؟
لرستانی: ما زمانی مشغول کار روی تئاتری به کارگردانی دکتر صادقی بودیم که “سرود مترسک پرتقالی” بود که متاسفانه به دلیل حضورم در یک پروژه سینمایی ناتمام ماند.
– شما گروه تئاتری داشتید به نام ئاگر، این گروه هنوز فعال است؟
لرستانی: گروه هنوز هست هرچند هر کدام از بچهها به سویی پراکنده شدهاند اما من همیشه سعی میکنم در فیلمهایم از آنها استفاده کنم و در تیتراژ همه کارهایم از این گروه تشکر کردهام.
– شما تجربه حضور در سریالهای مختارنامه و امام علی(ع) را نیز داشتهاید. تجربه کار در آثار مدهبی چطور بوده است؟
لرستانی: به خاطر کار کردن با آقای میرباقری کار خوب بود. به طور کلی فضای کارهای تاریخی به خصوص با کسی که این فضا را میشناسد خیلی زیباست.
– شما که به ماندگاری اثر علاقه دارید حتما ماندگاری در ذهن مردم نیز اهمیت میدهید. اما این طبیعی است که مردم نقشهایی را بیشتر به یاد دارند که مثلا در ژانر طنز کار شدهاند.
لرستانی: مردم یک کلیت از یک آدم در ذهنشان میماند. مثلا آدمی را در حالی به خاطر دارند که گریه کرده، خندیده یا خشمگین بوده است و…. در حقیقت مردم به دلیل اینکه همه این فضاها را در او دیدهاند دوستش دارند و برایشان جذاب است. در مورد خودم مردم بیشتر با فضاهای شاد مرا به خاطر میآورند با آثاری مثل “لیلی با من است”، “درخت هلو”، “به رنگ صدف”و…
شهره لرستانی و عشق قدیمی اش !
– تغییر و تحولاتی در مدیریت کشور به ویژه پس از انتخابات پدید آمده است. دولتی که سال گذشته بر سر کار آمد شعارهای ویژهای هم داشت و بسیاری از اهالی فرهنگ در این مدت از امید حرف زدهاند. برای شما نیز این امید وجود دارد؟
لرستانی: بله، به دلیل وجود همین امید است که امسال دو تئاتر را به اداره نمایش ارائه دادم. برای من هم خیلی پررنگ است که احتمال شدنش امسال هست. در حال حاضر تا یک هفته دیگر باید تئاتر شهر به این دو درخواست پاسخ دهد.
– مدیریت تئاتر شهر برای نخستین بار امسال به یک خانم سپرده شده است. با توجه به اینکه معتقدید خانمها امور دقیق را بهتر انجام میدهند نظرتان در مورد این موضوع چیست؟
لرستانی: بسیار خوشحالم که یک خانم مدیریت مجموعه تئاتر شهر را برعهده گرفته است. البته من فمینیست نیستم اما باید نمونه کارهای ایشان را ببینیم و هنرمندان بیشتری راضی باشند.
– تئاترها در این سالها به سمت خصوصی شدن رفته است و تالارهایی مثل ایرانشهر، ایوان شمس و… امکانی برای کار گروههای تئاتری به شکل خصوصی را پدید آورده است. قصد ندارید همزمان کاری را برای اجرا در این سالنها در نظر بگیرید؟ یا تعصب خاصی روی تئاتر شهر دارید؟
لرستانی: تئاتر شهر همیشه برای من مرکزیت داشته و من آن را به عنوان قبلهگاه تئاتر دانشجویی میشناسم و هنوز هم همین احساس را نسبت آن دارم به همین دلیل ترجیح میدهم کارهایم را در آنجا اجرا کنم.
– در نهایت اگر حرفی باقی مانده است به ویژه درباره تئاتر و سختیهای آن بفرمایید.
لرستانی: من فقط به آن امیدی که شما از آن صحبت کردید حرکت کردم و دو کار ارائه کردم. امیدوارم که این بار حمایتم کنند و سرخورده نشوم. هرچند یک گروه تئاتری نمیتواند به یک کار اکتفا کند و تنها وقتی زنده میماند که بتواند مدام کار کند که اگر نتواند تبدیل به رهگذر تئاتر خواهد شد.
هنر آنلاین