سرشماریهای سال ۱۳۹۰ از ۷٫۱ درصد خانواده تکنفره خبر دادهاند. وزارت جوانان نیز در سال ۱۳۹۱ از زندگی مجردی ۲۵ درصد از دختران خبر داده است. این آمار که بیش از هر چیز کلانشهرهای ایران را دربر میگیرد، در اعداد و ارقام آماری سال ۱۳۹۲ افزایش پیدا کرده است.
علی اکبر محزون، مدیر کل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، در اردیبهشت ۱۳۹۳ از تجرد یک میلیون و ۳۰۰ هزار مرد بالای ۳۵سال و زن بالای ۳۰ سال در کشور خبر داد و گفت: از این تعداد ۳۲۰ هزار نفر پسر و ۹۸۰ هزار نفر دختر هستند.
در میان این اخبار و آمارهایی که ارائه میشود، رشد فزاینده تجرد دختران، بیش از همه مورد توجه واقع شده است. این امر که در زبان عامه و بیش از هر چیز در میان خود زنان و دختران نیز خود را نشان میدهد، موضوعی است که برای بررسی آن به دیدگاههای جمعیتی و فرهنگی و اجتماعی نیازمندیم.
دکتر جبار رحمانی، پژوهشگر و انسانشناس، در گفتگویی با فرارو به این موضوع میپردازد. آشفتگی هرم جمعیتی ایران بیش از همه در متولدین سالهای دهه شصت و ریشههای فرهنگی اشکال ازدواج در ایران، از دلایلی هستند که این پژوهشگر به آنها اشاره میکند.
دکتر رحمانی با اشاره به آمارهایی که اخیرا منتشر میشودند، درباره روند جمعیتی توضیح میدهد: این مساله مستند به آمارهای جمعیت شناختی در ایران است، آشفتگی هرم جمعیت شناختی ایران، بالاخص در متولدین دهه شصت این مساله را ایجاد کرده است. به نظر میرسد شواهد تجربی محیط های پیرامونی ما نیز موید همین مساله است، حضور ملموس افراد مجرد (منظور قرار گرفتن افراد در مرحله ای است که از نظر عرفی می بایست در آن مرحله متاهل باشند) در محیط های اجتماعی ما، تاییدی است بر این گزاره آماری.
زنانی که محکوم به مجرد ماندن هستند
وی در پاسخ به این سئوال که تجرد زنان را در اصلاح طنز آمیزِ “کو شوهر؟!” که خودشان نیز در زبان بهکار میبرند چطور میتواند دید، پاسخ داد: این اصطلاح خودش بیانگر واقعیتی تجربی در مورد وجود افراد مجرد در جامعه است. البته این مساله در مورد زنان بیشتر ملموس و محسوس است. عد متناسب دختران و پسران آماده به ازدواج و بیشتر بودن دختران با توجه به اینکه پسران معمولا در ازدواج به دخترانی با سن کمتر مراجعه میکنند، سبب شده بخشی از ذخیره جمعیت شناختی زنان آماده به ازدواج امکانی عملی و واقعی برای ازدواج نداشته باشند، به عبارت دیگر بخشی از دختران محکم به مجرد ماندن هستند.
تجرد خودخواسته برای مردان و تجرد اجباری برای زنان
وی در ادامه و درباره تجرد و افزایش سن پسران برای ازواج نیز افزود: ازدواج پدیده ای صرفا اقتصادی نیست، ابعاد روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی متعددی در قالب سنت ها این مساله را شکل می دهند. سنت های دست و پاگیر و عرفهای پر مسئولیتی که در قبال ازدواج هست، آن را به مساله ای سخت تبدیل کرده که اگر مردی شرایط اجتماعی و اقتصادی لازم را نداشته باشد، به راحتی دچار مشکلات زیادی در ازدواج خواهد شد. ضمن اینکه به عنوان یک عامل اجتماعی نقش مهمی در روند ازدواج دارد. در نتیجه سنتها و عرفهای دشوار، همچنین شرایط سخت جامعه و معیشت، دست به دست هم داده اند که نوعی فرار از دشواری و مسئولیت ازدواج شکل بگیرد که در مردان بیشتر است، زیرا طبق عرف ها و سنتها، این مسئولیت بیش از همه متوجه مردان است.
رحمانی درباره تجرد خودخواسته زنان و مردان در جامعه ایران گفت: مساله تجرد خود خواسته بیشتر در مردان وجود دارد. طبق عرفهای جامعه ما، همچنان مردان حق انتخاب و پیشگامی را دارند و ضمن اینکه محدودیت سنی برای ازدواج آنها وجود ندارد، در نتیجه خودخواسته بودن تجرد بیشتر در موقعیت مردانه معنادار است، زنان معمولا در شرایط ناخواسته تجرد بواسطه عدم امکان ازدواج یا عدم امکان انتخاب مطلوب قرار می گیرند، ضمن اینکه خانواده گرایی در زنان خیلی بیشتر از مردان است و هویت مردانه کمتر از هویت زنانه متمایل به خانواده است. به همین سبب در جامعه تجرد خود خواسته زنان، خیلی کمتر از مردان است.
خانوارهای مجردی در حال شکلگیریاند
دکتر جبار رحمانی در پاسخ به این سئوال که تجرد و سبک جدیدی از زندگی که متاثر از آن است چه پیامدهایی در جامعه ایران دارد توضیح داد: نظام اجتماعی ما بر مبنای خانواده تعریف شده و شکل گرفته؛ در نتیجه هویت و مناسبات اجتماعی نیز حول واحد خانواده شکل گرفته است. حیات مجردی، مبانی مناسبات اجتماعی را عوض خواهند کرد. درنتیجه نه تنها روابط اجتماعی، بلکه اشکال مختلفی از روابط خصوصی جدید به وجود می آیند که جهان اجتماعی متمایزی را شکل میدهند. به عبارت دیگر تغییر در ساختار خانواده و شکلگیری خانوارهای مجردی، (یا در اشکالی از همخانگی) بیانگر تحولی در بنیان های جامعه است.
ممانعت از وجود تجرد در جامعه بیفایده است
وی در انتها، در ارائه راهکار و برای اینکه بتوان جامعه را به شکلی منطقی در امر تجرد رساند گفت: مساله اصلی قبل از هرچیز آگاهی به شرایط و دلایل این پدیده گسترده تجرد است، نمی توان مانع از وجود تجرد در جامعه شد، اما می توان آن را به حد تعادلی در جامعه رساند. ضمن اینکه شرایط زمینه ای که بخشی از دختران را مجبور و محکوم به تجرد می کند، مانند عرفهای غلط، را باید حذف کرد. به عبارت دیگر این مساله مستلزم بازبینی انتقادی در سنتها و عرفهای خویشاوندی، سیاستهای فرهنگی خانواده، و تعریف فرهنگی و مناسبی از تجرد و زندگی مجردی است. بهعبارت دیگر زندگی مجردی باید از یک امر آسیب شناختی به یک امر عرفی و عادی تبدیل شود، در نتیجه جامعه باید این واقعیت را دربطن خودش معقولانه بپذیرد و با آن مواجه شود، در نتیجه پیامدهای منفی آن کمتر خواهند بود.
چه میتوان کرد؟
دکتر جبار رحمانی، نگاه فرهنگی به تجرد و پذیرفتن آن به عنوان شکل جدیدی از زندگی که در حال شکلگیری است و راهحلهایی فرهنگی برای برونرفت از عرفهای غلط اجتماعی را از راههایی برشمرد که در موضوع تجرد میتوان به آن جامه عمل پوشاند.