پیش خود میگفتم چون شاهد شهادت دکتر بوده به سرش زده است. از فرودگاه به منزل دکتر چمران رفتیم. منزلی قدیمی با در ورودی کوتاهی بود. با خود گفتم دکتر چمران با آن قد رشید هر وقت میخواسته وارد این خانه شود مجبور بوده دولا شود و در معنا یعنی با احترام کامل وارد خانه مادر میشده است. فردا به ساختمان مجلس شورای اسلامی رفتم چون بنا بود که از آنجا تشییع جنازه دکتر چمران آغاز شود مردم زیادی جلوی مجلس جمع شده بودند. به موج مردم در تشییع جنازه دکتر پیوستم.
فکر میکنم که سوم تیرماه بود که به اهواز برگشتم و بعد از دو الی سه روز به سراغ جناب مهندس مهدی چمران رفتم پس از عرض تسلیت مجددا سراغ برادر محافظ دکتر چمران، را گرفتم که ایشان فرمودند مگر نشنیدی جاهد شهید شد بسیار متاسف شدم جاهد تنها شاهد زخمی شدن دکتر در دهلاویه بود که به درجه شهادت رسید.