2

ماجرای «بیعت خراسانی» با سرکرده داعش

  • کد خبر : 131917
  • ۲۸ خرداد ۱۳۹۳ - ۰:۱۵

خروج بسیاری از زیرمجموعه‌های القاعده از بیعت الظواهری و بیعت آن ها با بغدادی، جایگاه وی را بیشتر تقویت کرد.

“حسن احمدیان” در تحلیلی برای وب سایت مؤسسه مطالعات بین المللی ابرار معاصر نوشته است:

««دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در کمتر از یک هفته، شهرهای متعددی از عراق از جمله شهرهای پرجمعیتِ موصل و تکریت را از کنترل نیروهای دولتی خارج کرد. این تحول بی‌سابقه است. گذشته از عامل زمان، هیچ‌گاه القاعده و سازمان‌های زیرمجموعه و یا انشعاب‌یافته از آن نتوانستند چنین دستاوردهایی را در قلب جهان عرب محقق سازند.
آنها برای اولین‌بار در تاریخ مدرن خاورمیانه، مرزهای میان کشورهای عربی را از میان برداشته و بدون مانع میان سوریه و عراق در ترددند. این تحول از دوره عثمانی بی‌سابقه است. تحرک توأم داعش در عراق و سوریه حاکی از پتانسیل بالای آن است.
حتی دولت‌های عرب نیز به دشواری می‌توانند هم‌زمان در چند جبهه درگیر شوند و به چنین دستاوردهایی برسند؛ لذا این پرسش مطرح می‌شود که چرا و چگونه داعش به چنین قدرتی تبدیل شده است؟

داعش تا سال ۲۰۱۱ که دولت اسلامی عراق نامیده می‌شد، بازیگری اثرگذار در محاسبات منطقه نبود. هنگامی که “ابوبکر بغدادی” فرماندهی دولت اسلامی عراق را به‌عهده گرفت، این سازمان همچنان زیر نظر اسامه بن لادن فعالیت می‌کرد؛ اما کشته شدن بن لادن از سویی و گسترش خیزش‌های شهروندان عرب از سوی‌ دیگر، صحنه را در برابر این جریان متحول کرد.
بغدادی از ابتدا تمایل چندانی به بیعت با ایمن الظواهری، جانشین بن لادن نداشت. با این‌ حال، برای حفظ وحدت سازمان تحت فرماندهی‌اش، تن به بیعت داد. در حالی‌ که آغاز خیزش‌های انقلابی گویای عقب ماندن القاعده و سازمان‌های تابع آن از تحولات جوامع عربی بود، ابوبکر بغدادی و یارانش مترصد فرصت مناسب برای بهره‌گیری از این تحولات بودند.

این فرصت ابتدا در سوریه رخ نمود. البته آنچه در سوریه رخ داد، حاصل برنامه‌ریزی داعش و سایر جریان‌های سلفیت جهادی نبود. آن ها فقط از فضای ایجادشده بهره گرفتند. موجد فضای فرقه‌ای، کشورهایی بودند که در ابتدای خیزش‌های انقلابی، بازنده این تحولات به‌شمار می‌رفتند.
در رأس آن ها عربستان جای داشت. این کشور و متحدانش با تکیه بر رسانه‌های منطقه‌ای و در راستای تقلیل از زیان‌های خیزش‌های انقلابی از طریق اعاده موازنه نیروها در خاورمیانه، راهکار مناسب را تشدید گفتمان فرقه‌ای علیه نظام اسد و ج.ا.ایران یافتند.
برون‌داد این راهکار، در کنار دشوار کردن وضعیت سوریه برای نظام اسد و نیز مداخله عربستان و امارات در بحرین به بهانه مداخله ایران به سود شیعیان این کشور ـکه باز هم مبتنی‌ بر گفتمان فرقه‌ای بودـ احیا و تقویت سلفیت جهادی و از جمله داعش بود.

آغاز خیزش‌های انقلابی نشان داد سلفیت جهادی از جریان عمومی جامعه به‌کلی دور افتاده است. آن ها در هیچ‌یک از کشورهای عربی جزئی از تغییر رخ‌داده نبودند. فقط تشدید گفتمان فرقه‌ای بود که امکان احیای سلفیت جهادی و در رأس آن القاعده و زیرمجموعه‌های آن را داد.
آن ها با تکیه بر گفتمان فرقه‌ای توانستند بار دیگر به صحنه‌گردانان تحولات تبدیل شوند. بدین‌ترتیب، گفتمان فرقه‌ای موجب جذب تعداد قابل توجهی از سلفی‌های جهادی سراسر جهان به سوریه شد.
به‌علاوه، کمک‌های مالی به‌سوی مبارزان سلفی سرازیر شد. این کمک‌ها اکثراً به‌صورتی غیررسمی و ازسوی شهروندان ـو گاه شاهزادگانـ کشورهای خلیج فارس ارسال می‌شد. بدین‌ترتیب در مدت کوتاهی القاعده و زیرمجموعه‌های آن جای «ارتش آزاد» و دیگر جریان‌های اپوزیسیون سوریه را گرفتند.

دراین‌میان، داعش وضعیتی خاص داشت. این جریان در عراق متولد شده بود و اکثر فرماندهان و اعضای آن، ازجمله ابوبکر بغدادی، عراقی بودند. پس از بسته شدن فضای عراق در نتیجه فعال شدن «شوراهای بیداری» این جریان نتوانسته بود قدرت خود را بازیابد.
حتی پس از انحلال شوراهای بیداری، ناتوانی القاعده عراق ادامه داشت. بغدادی که از ۲۰۰۷ رهبر القاعده عراق شده بود، نتوانسته بود تغییری اساسی در این وضعیت به‌وجود آورد. در چنین شرایطی، بحران سوریه روزنه‌ای برای بازگشت به قدرت فراهم آورد.
اولین کار، تغییر نام این سازمان به دولت اسلامی در عراق و شام بود. این تغییر نام از سویی فراگیری سازمان و خروج آن از چارچوب دولت‌های موجود را نشان می‌داد و از سوی‌ دیگر، از گذار از پایگاه عراقی به پایگاهی گسترده‌تر از حامیان و اعضا حکایت داشت.
البته پیش تر نیز القاعده در عراق اعضای غیرعراقی بسیاری داشت، اما این تغییر وضعیت، چندملیتی بودن آن را تشدید کرد.

دومین گام، جدایی از القاعده و ایمن الظواهری و فعالیت به‌صورت مستقل بود. پس از شکل‌گیری «جبهه النصره» و «احرار الشام» و غیره در سوریه و آغاز رقابت میان آن ها و داعش و نیز تلاش ایمن الظواهری برای متحد کردن آن ها، داعش از زیر چتر القاعده خارج شد.
قدرت داعش روزبه‌روز افزون‌تر شد. خروج بسیاری از زیرمجموعه‌های القاعده از بیعت الظواهری و بیعت آن ها با بغدادی، جایگاه وی را بیشتر تقویت کرد.

«بیعت خراسانی» که اعلامیه‌ای شامل بیعت با بغدادی از سوی بسیاری از زیرمجموعه‌های القاعده بود، در آوریل ۲۰۱۴ جایگاه وی و داعش را به‌نحو بی‌سابقه‌ای تقویت کرد. در این بیعت، بسیاری از سازمان‌های القاعده در کشورهای اسلامی به داعش پیوستند.

تحول دیگری که داعش را به وضعیت امروز آن رساند، گرایش برخی از سکولارهای پان‌عرب به این جریان است. هردو در عراق هدف یگانه‌ای دارند: تزلزل دولت مالکی و سلطه بر سرزمین‌های تحت سکونت اهل سنت عراق و انتقام از شیعیان یا به واژگان فرقه‌ای، «صفوی‌ها».

عزت الدوری، معاون صدام حسین و رهبر جناح اصلی حزب بعث عراق که بسیاری از فرماندهان ارتش منحل‌شده عراق را در سازمان خود دارد، تجربه نظامی خویش را در اختیار داعش قرار داد. در نتیجه، تجربه نظامی و خشونت بی‌سابقه، در کنار یکدیگر وضعیت امروز عراق را به‌وجود آورد.
از این منظر، نباید اخبار مبتنی‌ بر خیانت بسیاری از فرماندهان ارتش عراق و همراهی آن ها با نیروهای اشغالگر موصل را نادیده گرفت.

داعش در نتیجه شرایط یادشده، دستاوردهایی بیش از پتانسیل واقعی خویش به‌دست آورد. در ارتباط با آینده و با توجه به فتوای آیت‌الله سیستانی برای دفاع از عراق، داعش نمی‌تواند بیش از این به پیشروی‌های خود ادامه دهد.

پیش از سقوط موصل، فقط پنجاه تا شصت نفر از محافظان حرمین سامراء حمله داعش را سد کرده بودند. بدین‌ترتیب مبارزه با داعش هنگامی که به وظیفه‌ای دینی تبدیل شود، راه‌ها را بر این جریان می‌بندد.
تاکنون ده‌ها هزار عراقی برای مبارزه با داعش داوطلب شده‌اند. این موج مردمی-دینی طبعاً مانع پیشروی‌های داعش می‌شود.

در ارتباط با غرب -همچنان که تجربه گذشته نشان می‌دهد- حمایت از جریان‌های افراطی و یا حتی سکوت در برابر تقویت آن ها از سوی طرف‌های ثالث، چالش‌های امنیتی را تشدید می‌کند.
۱۱سپتامبر حاصل جنگ دهه ۱۹۸۰ افغانستان و جنگ ۱۹۹۱ علیه عراق بود. حمایت از افراطی‌ها در سوریه نیز شرایط امروز عراق را به‌وجود آورده است. این شرایط به‌خوبی پتانسیل تسرّی به سایر کشورهای عربی و نیز برنامه‌ریزی و حمله به اهداف غربی را دارد.
به‌ویژه با سخت‌تر شدن شرایط عراق برای کنش داعش، توانمندی‌های آن برای ناامن کردن سایر مناطق خاورمیانه و فراتر از آن به کار خواهد رفت. به‌ویژه آنکه اموال قابل توجهی که داعش از بانک‌های عراق به غارت برد، ثروت آن را از ثروت القاعده در اوج فعالیتش افزون کرده است.

غرب و ایالات متحده، چاره‌ای جز حمایت از دولت مالکی برای ریشه‌کن کردن داعش ندارند. در سوریه نیز غرب باید گزینه خود میان نظام و افراطی‌ها را انتخاب کند. تردید نتیجه‌ای جز تقویت افراطی‌ها ندارد.
اپوزیسیون غیرافراطی سوریه که در قیاس با افراطی ها قدرتی ندارد، با میانجیگری منطقه‌ای می‌تواند با نظام بر سر اصلاحات داخلی به تفاهم برسد. مسأله مهم آن است که غرب از سویی برنامه خود را در برابر داعش و تروریست‌ها تعریف کند و از سوی‌ دیگر با إعمال فشار، متحدان منطقه‌ای خود و در رأس آن ها عربستان سعودی را از حمایت از افراطی‌ها بر حذر دارد.»»

لینک کوتاه : https://ofoghnews.ir/?p=131917

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

آمار کرونا
[cov2019]