روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی با عنوان «آمریکا و ایران می توانند عراق را نجات دهند» می نویسد: از نظر تهران و واشنگتن تلاش های صورت گرفته برای کمک به بغداد برای مقابله با داعش داوطلبانه است اما بدون همکاری این تلاش ها مفید نخواهد بود.
عراق تا روزهای گذشته اما زمین جنگ آمریکا و ایران بود. سلسله فرماندهان نظامی آمریکا با ژنرال قاسم سلیمانی، رئیس عملیات های خارجی سپاه پاسداران ایران برای نفوذ مبارزه می کردند. در اوج اشغال عراق از سوی آمریکا، تعداد انگشت شماری از مردان ایران در عراق قدرتی بیش از ۱۵۰ هزار نفر از نیروهای آمریکایی در این کشور کسب کردند.
تامه/ایران و آمریکا با وجود روابط خصمانه خود در گذشته اکنون اما می توانند در صورت آنکه با یکدیگر همکاری کنند عراق را نجات دهند. گذشته نشان داده است که ایران و آمریکا قادر خواهند بود عراق را از پرتگاه دور کنند. جنگ داخلی در عراق که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ به طول انجامید درس هایی درباره چگونگی متوقف کردن خونریزی کنونی در این کشور ارائه کرد.
ایران تنها کشوری بود که توانست سوریه را برای متوقف کردن خط لوله های تروریست های سنی تحت فشار قرار دهد در حالی که مانع از مرگ جوخه های مرگ شیعه در عملیات آزادسازی پایتخت سنی ها شد. آمریکا نیز به عنوان قدرتی که عراق را تحت اشغال خود قرار داده بود قادر به نزدیک شدن و همکار با قبایل سنی سرکش بود. بدون همکاری این تلاش های با شکست مواجه خواهد شد.
در آن زمان، عبدالعزیز حکیم، رئیس شورای عالی اسلامی عراق بود و جلال طالبانی رئیس جمهوری این کشور در تلاش بود تا واشنگتن و تهران را به همکاری با یکدیگر وادارد. با وجود فروپاشی مذاکرات هسته ای که در آن زمان میان ایران و اتحادیه اروپا، ایران و آمریکا اما موفق به همکاری با یکدیگر شدند.
نخستین گام مهم برای پایان دادن به خشونت ها در عراق حمایت ضمنی آمریکایی-ایرانی از نوری مالکی بود. با گذشت یک سال از نخست وزیری مالکی در تابستان سال ۲۰۰۷، دیپلمات های آمریکایی و ایرانی در دفتر وی با یکدیگر دیدار کردند و نخستین نشست سطح بالا میان مشاوران دو کشور پس از ۳۰ سال رقم خورد.
آقایان حکیم و طالبانی دیر زمانی است که در صحنه سیاست حضور ندارند. اما آقای مالکی همچنان حضور دارد. با وجود تمایلات اقتدارگرایانه و شکست وی در ادغام اهل سنت در روند سیاسی عراق، مالکی اکنون سیاستمدار کمتر منفور این کشور باقی مانده است. پیروزی وی در انتخابات ۳۰ آوریل نیز گواهی بر این موضوع است.
اینکه آمریکا و ایران همچنان بر ادامه حضور مالکی در قدرت در این کشور موافق هستند بیشتر به این دلیل است که گزینه بهتری وجود ندارد.
ایران و آمریکا همچنین باید تحریک کنندگان خارجی را نیز مدیریت کنند. عربستان سعودی مدت زمان طولانی است که به نظر می رسد تمایلی به پذیرفتن عراق جدید ندارد. اما پادشاهی سعودی می تواند انعطاف پذیر باشد به ویژه آنکه زمانی برخی از اقدامات شبیه به خود زنی است. واشنگتن باید عربستان سعودی را تحت فشار قرار دهد که آتش تندروی در صورت آنکه حمایت از عناصر تروریستی داعش متوقف نشود در قلب شبه جزیره عربستان ظهور خواهد کرد.
ایران و آمریکا همچنین باید به دنبال فروپاشی داعش باشند. اگر با این گروه تروریستی تنها در عراق مقابله شود به سوریه می رود و یک روز دیگر بازمی گردد. آمریکا نمی تواند و نباید به عنوان نیروی هوایی عراق عمل کند. اما متخصصان نظامی و تکنولوژیک آمریکا در قالب فروش هواپیماهای بدون سرنشین، هلیکوپتر و جت های جنگنده باید با نیروهای ایرانی و سوری برای جلوگیری از حرکت تندورها همکاری کنند.
در نهایت ایران و آمریکا باید قدرت ارتش عراق را افزایش دهند و گسترش شبه نظامیان جلوگیری کنند. مالکی ادعا کرده است که هزاران نفر از کسانی که داوطلبانه برای مبارزه با داعش ثبت نام کرده اند هسته ارتش آینده عراق را تشکیل می دهند اما وی به کمک های کافی سیاسی، نظامی و اطلاعاتی از آمریکا و ایران احتیاج دارد و نمی تواند به نیروهای نامنظم متکی شود.
تهران و واشنگتن با وجود تفاوت ها اما هردو به ثبات در عراق نیازمند هستند. اگر این ثبات برای عراقی ها نباید آنها باید برای منافع خود همکاری کنند.