روزنامه اعتماد مصاحبه زیر را با زنگنه وزیر نفت منتشر کرده است:
آقای وزیردر مورد برنامههایتان صحبت کنید
کابینه و بنده در شرایط ناپایدار مدیریتی پا به دولت و وزارت نفت گذاشتیم. پرسنل دولت در وضعیت آرامی نبودند و با روشهای مختلف این محیطها ناآرام شده بود. به این جهت از همان ابتدا در جلسه رای اعتماد مجلس نیز گفتم که در دوران من نفت توسط نفتیها اداره خواهد شد. یعنی کسی را از بیرون بدنه نفت به این صنعت نمیآورم چون اصلا معنی نداشت و ندارد که در این صنعت کاملا تخصصی نیروهای نا آشنا وارد شوند. وارد کردن افراد ناآشنا به مسائل صنعت نفت به این صنعت ضررهای جبرانناپذیری را وارد کرده و میکند.
به همین دلیل هم برای انتخاب چهار معاون اصلی وزارتخانه نیز از کمک مدیران ارشد هر یک از این مجموعهها استفاده کردم. در عمده موارد مدیران ارشد این مجموعهها را دعوت کرده و از آنها خواستم بهترینها را از میان خودشان معرفی کنند و این کار صورت گرفت، درنهایت من از بین بهترینهای معرفی شده معاون مربوطه را انتخاب و منصوب کردم. این کار باعث شد تا مدیران و کارکنان زیر مجموعه نفت این حس را نداشته باشند که کسی از بیرون مجموعه بر آنها مدیریت میکند و حس نارضایتی و انفعالی داشته باشند. من سعی کردم از درون خود شرکتها و با فرآیند شایستهسالاری مدیران را انتخاب کنم. سعی شد این امر در سایر ردههای مدیریتی هم انجام شود.
اما هنوز هم از مدیران قبلی بر سر کار هستند.
بله اتفاقا این گلایهیی است که برخی دوستان از من دارند و عنوان میکنند که چرا برخی مدیران قبلی هنوز در سمتهایشان فعالیت میکنند. ما تغییرات را درهمان ردههای بالای مدیریتی و آن چیزی که برای ما مهم بود آغاز کردیم، تا آرامش را به بدنه اصلی صنعت نفت باز گردانیم و فکر میکنم تا حدود زیادی موفق شدهایم و در حال حاضر پرسنل در آرامش کار میکنند و نباید فضای نا امنی در دستگاه ایجاد کرد. خوشبختانه امروز پرسنل نفت این تصور را ندارند. ظاهرا قبلا کمیتهیی به نام کمیته انتصابات در وزارتخانه بوده که چنین کارهایی را میکرده و همه از آن میترسیدهاند ولی الان این خبرها نیست. البته ما هم مثل همه نهادها و وزارتخانهها حراست داریم و برای مدیرانمان از آنها استعلام میگیریم. در نتیجه در پاسخ به سوال شما باید بگویم که از نظرمن دوران تغییرات کلی مدیریتی ماههاست که تمام شده و پس از آن هر تغییری که الزاما درسطوح مدیریتی انجام میشود، در قالب جابهجاییهای طبیعی و متعارف مدیریتی و بر پایه ارزیابی عملکردهاست که در همه دستگاهها معمول است.
دومین نکتهیی که در کنار برنامههای عملیاتی انجام دادید چه بود؟
دومین نکته انضباط مالی و اداری بود که فوقالعاده مهم است. باید در ساختارهای مالی و اداری حتما انضباط لازم برقرار باشد تا اتفاقی ناگوار نیفتد. در گذشته در ساختار نفت ساختارهای مالی و اداری داشتیم که پشتیبان انضباط این بخش بودند که خروج هر کدام باعث برهم زدن انضباط موجود در نفت میشد. در حال حاضر در بررسی مسائل مالی و اداری به مسائلی برخورد میکنیم که نشاندهنده نبود این انضباط مالی و اداری است. البته طبیعی است که نفت در این خصوص تحت تاثیر فضای عمومی حاکم بر دولت هم بوده است.
دولت بیانضباطی مالی را قبول ندارد. دور زدن قوانین و مقررات و بیانضباطی بامدیریت جهادی خیلی فرق دارد. من مدیر جهاد بودم، نمیگویم بنیانگذار بودم ولی در عین حال شخصیت و هویت من و جهاد از همدیگر جدایی ناشدنی است. شخصیت، تفکر وروش مدیریتی من با مدیریت جهادی شکل گرفته وتوسعه پیدا کرده است. این حسی است که من به انقلاب هم دارم و اینها را مثل بچهها و پدر و مادرم میدانم. هم من در تکوین وشکلگیری اینها نقش داشتهام و هم همه وجودم و هویتم متاثر از آنها بوده و لذا مدیون آنها هستم.
در خاطرم هست زمانی که در جهاد بودم یک وام سه میلیارد تومانی تصویب شده بود که از طریق جهاد به روستاییان و کشاورزان داده بشود. در آن زمان همه نگران بازپسگیری این مبلغ بودند اما بنا به اظهار خود مدیران بانکی این وام بالاترین بازگشت را داشت چرا که در جهاد انضباط زیادی برقرار بود. نه اینکه من مسبب این انضباط باشم نه، من وقتی به جهاد رفتم روالی در جهاد بود که من همان روال را آییننامه کردم.
با این تجربه و البته نظم و انضباطی که در وزارت نفت از گذشته حاکم بود سعی کردیم تا این نظم را دوباره ایجاد کنیم. لذا تقویت وتاکید بر اجرای فرآیندهایی که به تقویت انضباط مالی و اداری منجر میشود در دستور جدی کار ما قرار دارد. بیانضباطی خیلی بد است مخصوصا در فروش و معاملات نفت، به این جهت سعی کردم در این مورد خیلی سختگیری کنم. باید قبول کنیم که هر جا پول هست افراد فاسد هم دور آن هستند. همانطور که هر جا شیرینی هست، مگسهای سمج هم پیدا میشوند. پس هر جا گردش پولی بیشتری باشد باید انضباط مالی بیشتری در آنجا برقرار باشد. باز هم تاکید میکنم که هرجا پول و فرصتهای درآمدی و منابع مالی هست زمینه فرصتطلبی ورانتخواری وجود دارد و صنعت نفت به دلیل اینکه پروژهها و طرح های بزرگ مقیاس دارد به همین اندازه بستر و زمینه های فساد پدیری آن هم بیشتر ولزوما باید انضباط ونظارت بیشتری در آن اعمال شود.
آقای مهندس بعد از این دو برنامه که ظاهرا بسیار هم از پیادهسازی آن رضایت دارید سایر برنامههایتان را چگونه پیگیر شدید؟
ببینید، نظام چند دغدغه در نفت دارد و من موظفم که به آنها بپردازم؛ یکی میدانهای مشترک است. دیگری تاسیسات زیر بنایی نفت است که اکثرا نیازمند نوسازی و بازسازی هستند. اینها در کنار کاهش سرمایهگذاری در نفت طی سالهای گذشته موجب شده تا آسیب جدیتری به این تاسیسات وارد شود. در کنار این مباحث، دومین دغدغه ضرورت شفافسازی معاملات و جلوگیری از رانتخواری در نفت است. امری که بسیار مهم است، در بخش نفت خیلی باید مراقب بود چرا که پول زیادی در این مجموعه در حال چرخش است. اجازه بدهید با یک مثال کوتاه این موضوع رابرای شما کمی ملموستر کنم.
برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که در طول روز یک کامیون حمل گازوییل معمولی بعد از تحویلگیری محموله ۳۰ هزار لیتری گازوییل اگر هزینهاش را با قیمت سهمیهیی ۲۵۰ تومان پرداخت کند و این محموله را در بازار قاچاق به قیمت لیتری ۱۲۵۰تومان بفروشد، روزی ۳۰ میلیون تومان درآمد دارد که در طول یک سال ۱۱ میلیارد تومان از این محل درآمد نامشروع خواهد داشت. این یک موضوع خیلی ساده و معمولی است اما به خوبی نشان میدهد که در نفت راههای بسیار زیادی برای سوءاستفاده وجود دارد و به این جهت باید خیلی مراقبت کرد.
سومین برنامهیی که پیگیر آن هستیم موضوع ساخت داخل و استفاده از ظرفیتهای داخل برای رفع نیازهای نفت است آن هم در شریطی که ما با مشکل شدید بیکاری و رکود مواجه هستیم. ایجاد تقاضاهای جدید برای کالاهای صنعتی یعنی ایجاد شغل؛ این دقیقا نقطه مقابل خرید از خارج است. ما با خرید خارجی به کشورهای دیگر کمک کردهایم و لذا باید در حداکثر ممکن تلاش کنیم که تولید داخلی را فعال کنیم.
چهارمین دغدغه، آموزش نیروی انسانی است، اینکه بتوانیم جریان کیفیسازی نیرو در سطوح مختلف را یک جریان زنده و پایدار کنیم. متاسفانه در سالهای اخیر این صنعت، ناگهان از نیروهای خوب و فنیاش تخلیه شده است و نتوانسته برای این مدیران جایگزین خوبی معرفی کند. حتی در سالهای پیش از ۸۴ نخبههایی که جذب نفت شده بودند در این سالها پارهیی از آنها دلسرد شده و ازصنعت نفت رفتهاند.
آقای وزیر این نکاتی که شما فرمودید این استنباط را به همراه دارد که شما میخواهید صنعت نفت را به روزهای اوجش بازگردانید؟
برگشت که امکانپذیر نیست اما انشاءالله باید بامدیریت جهادی و تکیه براصول اقتصاد مقاومتی وباتلاش مضاعف جبران مافات کنیم. اینجا لازم است بر این نکته بسیار مهم تاکید کنم که ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی توسط مقام معظم رهبری یک فرصت تاریخی در اختیار دولت برای شتاب بخشیدن به برنامههای اقتصادیاش گذاشته که در این مسیر از بالاترین سطح حمایت هم برخوردار باشد.
بله اینکه بدیهی است ولی این برنامهها خبر از این میدهد که صنعت نفت میخواهد به مسیر یا بهتر است شرایط قبلی بازگردد.
من معتقدم نفت دچار مشکل بوده و البته شرایط حاکم بر آن هم از جمله با تحریمها بسیار نا مناسب بوده لذا باید کار پر تلاشی برای اصلاح وضعیت صورت بگیرد. باز هم تاکید میکنم که صنعت نفت بهطور کاملا حرفهیی اداره شود.
خب این موارد تا سال ۸۳ وجود داشته و بعد از آن سالها شاهد تغییر و تحولات در بدنه نفت بودیم.
بله، مدیریت یک حرفه است. نفت یک جای حرفهیی است و باید حرفهیی اداره شود. نفت رینگ بوکس سیاسیون نیست که آنها بخواهند نفت را اداره کنند. نفت حیاط خلوت سیاسیون نیست. مراقبت از نفت بهشدت مهم و اساسی است و انضباط و آرامش باید در آن برقرار باشد. من نمیخواهم بگویم از سال ۸۴ نفت از ریل خارج شده ولی درآن سالها در مواردی اقداماتی شده که برای بعدها عملا مشکل ساز بوده است.
خب با این اوصاف برای احیای صنعت نفت با این شرایط چقدر هزینه میخواهیم؟
هزینه مهم نیست بالاخره هزینهها پرداخت میشود. آدمها (مدیران نفتی) را چه کارکنیم؟ سالها طول کشید تا در صنعت نفت مدیرانی تربیت شدند. اما اکنون نفت به دلایل متعدد دچار کمبود مدیران کارآمد شده است.
آقای مهندس شما سابقه اداره نفت ۷دلاری را در کارنامه خود دارید، حالا بفرمایید مدیریت این نفت سختتر است یا مدیریت نفت ۷ دلاری؟
ببینید من بارها هم گفتم مدیریت خیلی مهم است و البته مدیریت بدون نظم و انضباط خیلی سختتر خواهد شد من در حال حاضر برای هر بخشی مدیر میخواهم خیلی سخت مدیر پیدا میشود ولی در آن زمان با وجود نفت هفت دلاری یا حتی ۱۰ و ۱۲ دلاری همه شرایط و ضوابط نظم خاصی داشت و مدیران فنی وجود داشتند؛ امری که در حال حاضر خیلی دشوار شده است. علاوه بر این سعی داریم انضباط لازم در حد صنعت نفت را دوباره برقرار کنیم البته شرایط تحریمها هم خیلی مهم است.
یعنی مدیرانی هستند که نمیخواهند در این شرایط کار کنند؟
نه مدیران قبلی بازنشسته شدهاند و به خاطر نبود آموزشهای لازم، مدیر جدید جایگزین آنها نشده است. کلا سطح مدیریت در نفت نسبت به ۱۲ -۱۰ سال قبل خیلی پایین آمده است. البته منظور من فرد نیست منظورم بدنه مدیریتی است. من امیدم به نسل جوانتر است. به اعتقاد من مدیر خوب باید نهایتا ۵۰ ساله باشد و نباید از مدیران خیلی پیر استفاده کرد. اینها برای مدیریتهای عملیاتی سنشان زیاد است.
اگر اجازه بدهید کمی وارد برنامههای عملیاتی شما بشویم. یکی از دغدغههای اصلی نظام توسعه میدانهای مشترک است که در برنامههای ابتدایی شما در جلسات مجلس و رای اعتماد نیز به آنها اشاره کرده بودید و پس از آن هم در طول یکسال گذشته نیز بارها در این مورد اظهارنظر کردید به گونهیی که رسما در جایی عنوان داشتید که میدانهای مشترک در اولویت برنامههای نفتی شما قرار دارد. با تمام این موارد در عمل شاید آن چیزی که باید دیده میشد هنوز دیده نشده که مطمئنا زمان بیشتری را طلب خواهد کرد. کمی در مورد برنامههای اجراییتر شده این بخش میفرمایید.
در مجموعه وزارت نفت در دو بخش به میدانهای مشترک پرداختیم؛ یکی میدانهای گازی و یکی میدانهای نفتی.
ابتدا اجازه بدهید به میدانهای نفتی وارد شویم. در سالهای اواخر دهه ۱۳۷۰ مجموعهیی ازمیدانهای نفتی کشف شد؛ مجموعهیی که نخستین آنها میدان آزادگان بود، بعد یادآوران کشف شد و در نهایت میدان یاران که همه این مجموعهها را با نام میدانهای غرب کارون میشناسیم و از آنها نام میبریم. پارهیی از این میدانها با عراق مشترک هستند.
برای توسعه بخشی از این میدانها پس از فراز و نشیبهای فراوان و عقد قرارداد با ژاپنیها و انجام نشدن آن نهایتا با پیمانکاران چینی قرارداد بسته شد و برای میدان یاران نیز با یک پیمانکار ایرانی قرارداد بسته شده بود. این میدان مقدار کمی نفت تولید میکرد. در نفت اولویتها را توسعه این میدانهای گذاشتیم و حتی در آزادگان جنوبی نیز بخشی را خودمان در اختیار گرفتیم که اگر منابع مالی لازم برای این کار از صندوق توسعه ملی تامین شود انشاءالله ظرف سه سال میتوانیم ۷۰۰ هزار بشکه افزایش تولید از میدانها داشته باشیم که اگر این اتفاق بیفتد بیسابقهترین و سریعترین طرح توسعه در کل تاریخ نفت ایران به ویژه از میدانهای مشترک است.
توسعه این مجموعه چقدر پول میخواهد؟
مجموعه غرب کارون حدود ۲۰میلیارد دلار پول برای سرمایهگذاری میخواهد. این کار بسیار بزرگ است که خیلی سریع مبالغ آن بازگشت خواهد داشت چرا که ۷۰۰ هزار بشکه یعنی درآمدی معادل ۷۰ میلیون دلاردر روز و در سال یعنی ۲۵ میلیارد دلار درآمد جدید برای کشور. البته ما با شرایط تحریم این اعداد را محاسبه و فرض کردهایم. بر این اساس هم بحثهای توسعهیی آن انجام شده و سیر اداری اخذ مجوز در حال انجام است، کار را آغاز کردهایم و همچنان قراردادهای قبلی با پیمانکاران داخلی و خارجی را نیز ادامه میدهیم. به این منظور حتی دکلهای جدیدی را در اختیار گرفتهایم و در حال انجام کارهای سطح الارضی هستیم. کار بزرگی است که هم تولید نفت دارد و هم واحدهای مختلف بهرهبرداری، تلمبهخانه و پایانه صادراتی. این برنامه کار جدیدی است که در حال انجام است و موجب خواهد شد تحولی در صنعت نفت ایجاد شود اینها الزاماتی است برای اینکه بتوانیم سهم و جایگاه کشور را در اوپک بهبود ببخشیم.
بر همین اساس هم از افزایش ۵.۷میلیون بشکهیی نفت و میعانات صحبت کردید؟
بله دقیقا. این امری است که قابل تحقق است و البته به موازات آن در کل اقتصاد باید به فکر شرایطی باشیم که وابستگی به نفت را تشدید نکند.
آقای وزیر موضوع اصلی در این میان بحث تامین این ۲۰ میلیارد دلار برای اجرای این پروژهها یا بهتر است بگوییم برنامههاست. برای تامین این منابع مالی چه فکری کردید که میخواهید از منابع صندوق استفاده کنید؟
برای اجرای این پروژهها قرار شد امسال سه میلیارد دلار از صندوق به نفت تخصیص یابد و ما سعی میکنیم از تمام مکانیزمهای لازم برای انتقال این مبلغ استفاده کنیم که البته اصلا راحت نیست.
در مورد توسعه این میدانها بحثی هم در چند ماه گذشته مطرح شد که کمی هم قراردادهای چینی را با اما و اگر مواجه کرد. آن هم بحث فروش اطلاعات میدانهای ایرانی مشترک به طرف مقابل بود. حتی بحثهای مبنی بر احتمال قطع همکاری با این پیمانکارها نیز به گوش رسید ولی شما از ادامه همکاری با این پیمانکارها صحبت میکنید. ظاهرا شما بنایی ندارید که از این پیمانکاران چینی خداحافظی کنید.
من اطلاعی ندارم که اطلاعات دادند یا نه اما به هر حال متاسفانه بعضی از این پیمانکاران در طرف دیگر هم در حال فعالیت هستند و اصلا فعالیت آنها در آن طرف با این طرف قابل مقایسه نیست. در طرف مقابل خیلی بیشتر از طرف ما فعالیت کردهاند. لذا باید بگویم که ما به موازات تاکید بر اجرای قراردادهایی که بسته شده بود به شرکت نفت هم ابلاغ کردیم که با به کارگیری ظرفیتهای داخلی، خودش راسا مسوولیت توسعه آزادگان جنوبی را بر عهده بگیرد که جبران عقب ماندگی در توسعه این مجموعه بسیار مهم بشود.
از بند «ق» استفاده نمیکنید؟
چرا، مجوزش را از آنجا میگیریم ولی اشتباه نکنید بند «ق» پولی ندارد فقط میتوان از این محل مجوزهای خاص برای دریافت پول را دریافت کرد و در نهایت ازمحل فروش افزایش تولید مابقی منابع را تامین خواهیم کرد.
این شرایط در پارس جنوبی هم اجرا میشود؟
وقتی در اواخرمرداد ماه سال گذشته مجددا وارد بدنه نفت شدم برای ۱۷ فاز پارس جنوبی قراردادها بسته شده بود، قراردادهایی که بخشی از آنها با عنوان قراردادهای ۳۵ ماهه خوانده میشدند و زمان اتمام آنها خرداد ماه سال ۹۲ تمام شده بود ولی به بهرهبرداری نرسیده بودند. این فازها منابع مالی زیادی را از بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی دریافت کرده بودند. به این ترتیب در این فازها عمده مبالغ نقدی دریافتی از بانک مرکزی هزینه شده بود و از اواخر سال ۹۱ با اتمام این منابع رکود در پروژهها آغاز شده بود و ما در دورانی به این مجموعه وارد شدیم که میتوان گفت چندان پولی برای هزینه کردن وجود نداشت.
من همیشه گفتهام که تحریمها در تاخیرهای پارس جنوبی موثر بوده اما مدیریتها از این تحریمها هم موثرتر بوده است. بگذارید اعتقاد خودم را در مورد توسعه پارس جنوبی بگویم. من اگر میخواستم این کار را بکنم هیچوقت ۱۷ فاز را با هم شروع نمیکردم چرا که اصلا از نظر مدیریتی چنین توانی برای مدیریت این حجم از کار در بدنه وزارت نفت و نیز پیمانکاران داخلی نداشتیم. هیچگاه مدیران شرکتهای داخلی ما نمیتوانستند این حجم کار را همزمان با هم انجام بدهند.
ببینید اجرای هر فاز پارس جنوبی بالای سه میلیارد دلار هزینه میبرد که این هزینه در زمان من یک میلیارد دلار بود و حالا برای این فازها به بالای سه میلیارد دلار رسیده است یعنی ۵۰میلیارددلار اعتبار برای اتمام این فازها. این کار بسیار سختی است و عملا تاخیرها نشان داد که ضعف مدیریت چطور میتواند در اجرای پروژه خود را نشان بدهد.
تاخیر، افزایش هزینههای اجرا و کاهش کیفیت نشاندهنده ضعف مدیریت است که همه اینها در پروژههای پارس جنوبی دیده میشود. البته تحریمها هم تاثیرگذار بوده ولی شروع همزمان این حجم کار بسیار بزرگ بوده است.
زمانی که من وارد نفت شدم در سال گذشته با این شرایط مواجه شدم و ضمن اینکه با کسری روزانه حدود ۱۵۰ میلیون مترمکعبی گاز در شبکه سراسری هم مواجه بودیم. سال گذشته یک رکورد ثبت شد و آن هم استفاده ۲۷ میلیارد لیتر سوخت مایع در نیروگاهها بود که اینها ۱۸ میلیارد دلار هزینه به دولت تحمیل کرد که اگر این نیروگاهها با گاز کار میکردند این میزان سوخت مایع را میتوانستیم صادر کنیم و به درآمد کشور بیفزاییم. در کنار این موضوع واردات گاز را نیز داشتیم.
پس اتمام فازهای پارس جنوبی را در اولویت برنامههای گازی خود قرار دادیم. به این جهت فازهای پارس جنوبی را به دو قسمت تقسیم کردیم یک بخش که زودتر باید اجرا میشدند فازهای ۱۲ ، ۱۵ ، ۱۶ ، ۱۷و ۱۸ بودند، اینها سریعتر میتوانستند به تولید گاز برسند. البته دلیل انتخاب این فازها میزان پیشرفتشان بود تا بتوانیم در سال ۹۳ افزایش تولید گاز و تزریق به شبکه را شاهد باشیم.
محدودیت منابع مالی هم در کنار همه این شرایط بر وزارت نفت فشار میآورد. در ابتدای این نوع انتخاب ما دوستان پیمانکار تصور میکردند که در پس این انتخاب و دستهبندی ما هدف دیگری نهفته است ولی بعد از مدتی متوجه شدند که این طور نیست. بعد از تمرکز مدیریتی و منابع مالی بر این فازها به سراغ سایر فازها خواهیم رفت به این ترتیب برنامه داریم تا پایان امسال انشاءالله۱۰۰میلیون مترمکعب به ظرفیت تولید گازمان بیفزاییم.
بر این اساس اولویت یکمان اتمام پارس جنوبی است که این کار بسیار سخت است و پیمانکاران به صورت شبانه روزی در حال فعالیت هستند. ما زمستان پارسال را با سختی پشت سر گذاشتیم من شبها از فکر تامین گاز کشور خوابم نمیبرد و نگران بودم. ما حتی در کمال شرمندگی مجبور شدیم گازپارهیی از صنایع را قطع کنیم اینکه افتخاری نداشت. به این ترتیب بعد از اجرای این فازها به سراغ تمرکز بر اتمام فازهای به ترتیب ۱۹ تا ۲۴ ، ۱۳ و ۱۴ میرویم و آنها را انشاءالله به مدار تولید میآوریم.
با این اوصاف و با توجه به مشکلات مالی که نفت دارد چطور میخواهید منابع لازم برای اجرای این فازها را تامین کنید؟
برای توسعه این فازها هم قرار شد از صندوق و بند «ق» استفاده کنیم. به این ترتیب از محل فروش و صرفه جویی نفت کوره و سایر محصولات استفاده میکنیم. ببینید اگر ۱۷ فازپارس جنوبی را تمام کنیم میتوانیم از هرفاز ۲۵ میلیون مترمکعب گاز تولید کنیم که این میزان با ضرب در ۱۷ فاز تعریف شده یعنی تولید روزانه بیش از ۴۰۰میلیون مترمکعب گاز اضافه که این میزان تولید جدید در کنار تقریبا ۶۰۰ هزار بشکه میعانات گازی جدید و میلیونها تن اتان و گاز مایع میتواند منابع بزرگی برای ما ایجاد کند. البته ما را به هدف افزایش تولید میعانات گازی به یک میلیون بشکه نیز برساند ضمن اینکه در موضوع میزان برداشت روزانه از پارس جنوبی ما را از قطر جلو خواهد انداخت. البته تجمعی هنوز عقب خواهیم بود.
برای تحقق صد در صدی این کار سال گذشته قراردادی برای خرید فولاد با هند بستیم که از محل افزایش فروش نفت به هند این مبالغ تسویه شود و با ورود این ورقها و ساخت لوله در کشور عملیات ورود این گاز به شبکه سراسری و انتقال گاز را آغاز کنیم. فکر میکنم قدمهای مهمی برای کار بزرگمان برداشتهایم و امیدواریم این کار بزرگ تا سه سال آینده جواب بدهد.
حالا که بحث در مورد اجرای پروژههای پارس جنوبی است کمی هم در مورد تخلفات انجام شده پیمانکاران در فازهای پارس جنوبی میفرمایید؛ تخلفاتی که به فرا خور در این فازها موجب شده تا تاخیرهای زیادی به پروژه تحمیل شود.
چیزی که تا الان دیدهام یا به من گزارش شده، تخلف نبوده است چراکه تخلف یعنی یک کار عمدی. ذات پیمانکاران دریافت پول اضافه از کارفرماست و این علم و زرنگی کارفرماست که بتواند پول اضافه به پیمانکار پرداخت نکند. این تخلف محسوب نمیشود از سوی دیگر من تخلفی ندیدم همه پیمانکاران در حد توان خودشان خوب تلاش میکنند، من یک اصطلاح دارم که کارفرمای خوب پیمانکار را خوب میکند و کارفرمای بد پیمانکار را بد میکند.
چقدر از این افزایش تولید را برای تزریق به میدانهای نفتی در نظر گرفتهاید؟
ما تزریق میدانها را همان ۸۰ میلیون مترمکعب از فازهای ۶ ،۷ و ۸ در نظر گرفتهایم چرا که آن گاز، گاز ترش است که اگر بتوانیم تامین کنیم خیلی خوب است ولی الان نمیتوانیم این میزان تزریق داشته باشیم چون بخشی از واحدهای تولید گاز در فازهای جدید پارس جنوبی آماده نیستند و لذا ناچار هستیم که از گاز ترش این فازها در پالایشگاههایی که در خشکی زدهایم استفاده کرده و آنها را شیرینسازی کنیم ولی انشاءالله از سال بعد وضعمان متعادل میشود هم برای تزریق و هم برای استفاده در شبکه سراسری و امیدواریم که از سال ۹۵ به برنامه پیشبینی شده برای تزریق برسیم.
آقای وزیر یک بحثی که در مورد پیمانکاران موجود در پارس جنوبی در سالهای گذشته مطرح بوده است استفاده از پیمانکاران کوچک و ضعیف تازه تاسیسی است که در زیرمجموعه قرارگاه خاتم الانبیا قرار دارند و در این سالها به پشتوانه این قرارگاه به عنوان پیمانکار مطرح شدهاند. حتی برخی حضور این پیمانکاران را در تاخیرهای این فازها موثر میدانند در همان ماههای ابتدای حضور جنابعالی در راس وزارت نفت نیز مباحثی در مورد اولتیماتومهای شما به آنها مطرح شد. با این پیمانکاران چطور برخورد میکنید؟ اصلا موافق حضور مجموعههایی همچون قرارگاه خاتم در پروژههای اقتصادی هستید؟
من مهندسان و مدیران جوانی را که در قرارگاه خاتم الانبیا کار میکنند، مثل بچههای خودم میدانم. من نخستین کار تعیینکننده را برای حضور این قرارگاه در پروژههای اقتصادی به آنها واگذار کردم در آن زمان اجرای سد کرخه را من به قرارگاه واگذار کردم. در آن زمان این قرارگاه شرکتی به نام سپاصد ایجاد کرد که کار اجرای این سد را برعهده گرفت و خیلی هم با افتخار ساختند، من همیشه حرفم به این دوستان این است که آقای داناییفر که در حال حاضر سفیر ما در عراق است و در آن زمان مدیرعامل سپاصد بود و در همان زمان مهندس حجتی، وزیر فعلی کشاورزی مجری سد کرخه بود این دو نفر در روزهای اول سرسختانه با هم برخورد میکردند ولی از آنها خواستم تمام سنگهایشان را با هم وابکنند و مشخص شود چه کسی پیمانکار است و چه کسی مجری؟ این کار موجب شد تا آخر کار هر دو به خوبی کار کنند و سپاه با بهترین کیفیت سد کرخه را انجام داد، در زمانبندی خوب و قیمت خوب، ساخت و یک افتخاری شد برای جمهوری اسلامی و سازندگان آن.
من همیشه گفتهام رفاقتهایمان سرجای خود و کار هم سرجای خود.
وقتی به مجموعه نفت برای دومینبار وارد شدم هم همین روال را در پیش گرفتم. گفتم رفاقت سر جای خود، پیمانکار و کارفرما هم سرجای خود. دوستان هم خیلی زود حرف ما را گرفتند واقعا مهندسینی که آنجا هستند عین بچههای خودم هستند. قرارگاه خاتم یک ظرفیت ملی غیر قابل انکار است. من الان مشکلی ندارم این مجموعه خوب کار میکنند، زحمت میکشند و روابط تنظیم شدهیی با نفت دارند و هیچ تخلفی در مجموعه فعالیت آنها تاکنون به من گزارش نشده است. حتی اگر پول اضافه گرفته باشند این اشکال و عیب عمدتا متوجه کارفرماست. علاوه بر این برداشت من این است که بچههای قرارگاه نمیخواهند جای بخش خصوصی را تنگ کنند.
ولی این اتفاق افتاد !
اگر این اتفاق افتاده آنها چنین نیتی نداشتهاند. ما هم نمیآییم بگوییم همه پروژههایمان را به قرارگاه میدهیم یا از آن طرف بگوییم قرارگاه را تحریم میکنیم. قرارگاه یک واقعیتی است که باید قبول کرد. ما همه پروژههای خود را از طریق مناقصه واگذار میکنیم البته امیدوارم قرارگاه هر چه بیشتر به سمت پیمانکار عمومی شدن بروند (GC) تا اینکه یک پیمانکار E&C باشند پیمانکاری که کارهای ساخت و مهندسی میکند. برداشت من این است که قرارگاه و مجموعه آن در پی آن است که باید خودشان را یک پله بالاتر ببرند.
مثل مپنا بشوند.
بله مپنای پیمانکار عمومی (نه مپنای سازنده)، اگر این اتفاق بیفتد خیلی خوب است.
آقای وزیر بهطور کلی شما خاتمالانبیا را از نظر علمی و فنی قبول دارید؟ قرارگاه خاتم الانبیا در سالهای گذشته به خوبی نشان داده است که در پروژههای سد و نیروگاهی حرفی برای گفتن دارد و میتوان از این مجموعه به عنوان یک پیمانکار بسیار قوی سد و نیروگاهی نام برد ولی در مورد پروژههای نفتی این موضوع اینگونه نیست. طی سالهای گذشته این قرارگاه به پشتوانه منابع قوی مالی ای که دارد وارد اجرای پروژههای نفتی شده است، نه بنا به تخصصهای لازم.
من وارد مسائل ریز اینها نشدم چون این شرکتها شکل گرفته بودند و چون برای من مهم این بود که پروژهها فعال بشوند و واحدها به مدار بیایند از آنها خواستم با تمام توان پروژههای در اختیارشان را اجرا کنند و آنها هم تمام تلاش خودشان را کردهاند؛ از این جهت از همه پیمانکاران که داریم واقعا متشکرم.
حتی با اینکه من اصلا خوشاخلاق نیستم ولی میگویم همه پیمانکاران زحمت میکشند من نمیخواهم دعوا راه بیندازم بالاخره مدیریت این است که بتوانیم شرکتها یا همان پیمانکاران کوچک موجود را فعال کنیم تا بتوانیم زمستان پیش رو مجددا ۱۸ میلیارد دلار سوخت مایع نسوزانیم.
برگردیم به بحث تامین مالی میدانهای مشترک؛ آنچه شما گفتید حرفی از تامین ۲۰ میلیارد دلار نداشت.
نه اصلا لازم نیست به این موضوع فکر کنیم. اگر همین الان سه میلیارد دلار صندوق را بتوانیم دریافت کنیم میتوانیم کار را شروع کنیم و بقیه هزینهها با وارد شدن این افزایش تولید به مدار فروش تامین خواهد شد.
یعنی واقعا این سه میلیارد دلار میتواند چرخ این پروژهها را بچرخاند؟
بله ببینید. وقتی این سه میلیارد را به پروژه تزریق کنیم به محض ورود نخستین چاهها به جریان تولید و فروش نفت آن، بخشی ازدرآمد حاصله را برای حفاری و دیگر اقدامات فنی لازم به طرح تزریق میکنیم و به این روال هم بازار صادراتی کسب کردهایم و هم پروژهها را به پیش بردهایم.
یعنی ما این طور طراحی کردیم که بتوانیم کار را به این ترتیب جلو ببریم و معطل پول نمانیم البته کار دیگری که در حال انجام داریم این است که تامین منابع مالی پارس جنوبی از نظر ما نسبت به غرب کارون اولویت دارد برای ما مثل نان شب واجب است. چرا که هر وقت ما هر متر مکعب گاز تولیدی را بفروشیم ۶۰ سنت سود نصیب کشور کردهایم و مقداری هم میعانات داریم.
به این جهت برای اینکه بتوانیم منابع لازم برای توسعه پارس را در خدمت بگیریم طرحی داریم که از طریق بورس وانجام معاملات سلف نفتی (پیش فروش فرآورده) بتوانیم مقداری منابع مالی تامین کنیم. در حال حاضر اگر دو میلیارد دلار پیش فروش کنیم که سال دیگر همین موقع تحویل بدهیم پنج هزار میلیارد تومان پول به نفت تزریق شده است که میتوان مجموعه نفت را با یک تحرک رو به جلو مواجه کند. برای این کار برنامهیی داریم که ظرف یک ماه آینده شروع خواهیم کرد انشاءالله.
چه کسانی مشتریان این میعانات و فرآوردهها هستند؟
همه. ما آمدیم بستههای فروش نفت کوره را ۱۰ هزار دلاری در نظر گرفتهایم. یعنی هر کسی ۲۵ الی ۳۰ میلیون تومان پول داشته باشد میتواند وارد این بازار شده و فرآورده پیشخرید کند. به این جهت فکر میکنم ظرف یک ماه آینده میتوانیم ۱۰۰میلیون دلار اولیه را عرضه کنیم. خیلیها هستند که طالب خرید فرآورده هستند چون که سود خوبی عایدشان میشود.
امکان فروش این فرآوردهها به خارجیها را هم دارید؟
این برای ایرانیهاست ولی از نظر من ایرادی ندارد که خارجیها هم بتوانند در این بازار شرکت کنندولی بعید میدانم که آنها بخواهند در این بازار حضور پیدا کنند. اگر ۱۰ سال پیش بود این کار عین آب خوردن بود ولی الان نمیشود این کار را کرد وام گرفتن بسیار سخت شده این قضایا در قدیم خیلی زیاد اتفاق میافتاد.
برای پارس جنوبی و بیع متقابل اول و دوم گازرسانی این کار را کردم خیلی راحت بود ولی الان نمیشود. ممکن است کسی از بازار خارجی هم پول داشته باشد و بیاید ولی بالاخره ما متکی به همین منابع داخلی هستیم که موثر در توسعه پارس جنوبی است ولی سمت غرب کارون نرفتیم چرا که اگر همین پارس جنوبی حل شود خیلی جلو میافتیم. همین امسال اگر خوراک پتروشیمی هایمان را از طریق همین گاز بتوانیم تامین کنیم بین ۱۰ الی ۱۲ درصد تولید پتروشیمی میشود و بالای ۲میلیارد دلار به تولید پتروشیمیها افزوده میشود و حتی صنایع بهتر میتوانند کار کنند.
یکی دیگر از برنامههایی که طی یک سال گذشته شما به صورت جدی به دنبال آن هستید و بارها در مورد آن اظهارنظر کردهاید بحث حضور دوباره شرکتهای بزرگ خارجی در ایران است امری که ظاهرا بر اساس شواهد، با استقبال از سوی شرکتهای خارجی نیز مواجه شده است؟
باید بعضی از واقعیتها را در نظر بگیریم و بعد در مورد حضور شرکتهای خارجی نفتی در ایران صحبت کنیم و آن این است که در شرایط فعلی که هنوز تحریمها از ایران برداشته نشده نمیتوان انتظار حضور شرکتهای خارجی را داشت البته آنها صحبتها و مذاکراتی را انجام داده و میدهند. در یک سال گذشته تلاش کردیم تا مدل جدید قراردادهای نفتی را که منافع ما را تامین میکند و البته برای خارجیها هم جذابیت داشته باشد تدوین کنیم. این امر تقریبا بالای ۹۰ درصد انجام شده و بهتر است بگویم در مجموعه وزارت نفت بالای ۹۷ درصد نهایی شده است.
بر این اساس قرار است اجلاسی همانند آنچه برای ایرانیها دراسفند ماه گذشته برگزار شد درماههای آینده برای کارشناسان و مدیران نفتی خارجیها برگزار کنیم تا نظرات آنها را نیز در این رابطه داشته باشیم. البته به صورت غیررسمی نظر تمام شرکتهای درجه یک خارجی را جویا شدهایم و بیشتر سعی داریم به مدلی برسیم که منافع دو طرف را تامین کند. در این نوع جدید قراردادی از اکتشاف تا بهرهبرداری دیده شده است به این جهت این قراردادهای جدید برای طرحهای ازدیاد برداشت نفت از میدانهای در حال بهرهبرداری بسیار موثر و قابل توجه است.
اولویتتان برای استفاده در چه میدانها یا پروژههایی است؟
اولویت ما، استفاده در میدانهای مشترک و بعد از آن درقراردادهای ازدیاد برداشت است. بیشتر میدانهای عمده نفتی ما در حال حاضر در نیمه دوم عمر خود هستند و این قراردادها میتواند جاذبه خوبی را برای ازدیاد برداشت برای شرکتهای خارجی ایجاد کند.
این یک واقعیت است که مابه فناوری نیاز داریم و برای رسیدن به فناوریهای روز باید در کنار قرارداد با شرکتهای معتبر خارجی به فکر فعال کردن داخلیها هم باشیم در این راستا با چندین دانشگاه که در بالا دستی نفت توانمند هستند و مقاطع تحصیلی لیسانس تا دکترا دارند توافق کردیم تا طی قراردادی بلندمدت با هزینههایی که وزارت نفت همه آن را قبول کرده است روی میدانهای نفتی کشور فعالیت کرده و بتوانند حتی کرسیهای دانشگاهی در مورد میدانهای نفتی کشور ایجاد کنند.
این گروههای دانشگاهی مسوول تحقیق و توسعه میدانهای نفتی خواهند بود حتی میدانهای نفتی ما میتوانند موضوع پایاننامه دانشجوهای مقاطع تحصیلی نفت باشند این امر در بلندمدت میتواند کمک شایانی را به مجموعه نفت کند. این فناوری در عمق ساختار آموزشی ، تحقیقی و پژوهشی ما نهادینه میشود امری که مورد استقبال زیاد وزارت علوم هم قرار گرفته است و فکر میکنم ظرف یکی، دو ماه این کار اجرایی شود. در درون وزارت نفت ما همه هماهنگیها را انجام دادهایم.
چندی پیش بحثهایی در مورد انعقاد قرارداد تحت عنوان همین قراردادهای جدید نفت با چند کشور آسیایی شنیده شد این اخبار صحت دارد؟
بله تمایل به انعقاد قرارداد با ایران بسیار زیاد است ولی هنوز چیزی به عنوان قرارداد امضای نهایی نشده است، چرا که اصلا این نوع قرارداد هنوز نهایی نشده است. همه خواهان حضور در ایران هستند، من به همه شرکتها میگویم که اگر الان میخواهید بیایید درهای ایران به رویتان باز است بیایید قرارداد امضا کنیم و اما اگر میخواهید بعد از شکستن تحریمها و سایر قضایا وارد بازار ایران شوید خوب ایرادی ندارد بروید همان بعد بیایید و طبق شرایط روز قرارداد ببندید.
آقای وزیر موضوع تهاتر نفت و کالا با روسیه چه بود که به ناگهان در ساعات پایانی یک روزکاری با عجله از سوی وزارتخانه تکذیب شد؟
در واقع من در جایگاه وزیر نفت به روسیه نرفتم من از جایگاه رییس ایرانی کمیسیون مشترک توسعه همکاریهای اقتصادی دوکشور به روسیه رفتم و یک یادداشت تفاهم برای توسعه فعالیتهای تجاری ، اقتصادی و فنی بین دوکشور امضا کردیم که البته در این تفاهمنامه بحثهای تسهیل روابط بانکی و غیره نیز مطرح شد که این به مرور جلو خواهد رفت. در حال حاضر سطح تجارت ایران و روسیه ۵/۱ میلیارد دلار است که خیلی کم باید افزایش پیدا کند. نباید فراموش کنیم که ما با روسیه نکات مشترک زیاد داریم.
وقتی این بحث تهاتر مطرح شد وزارت نفت ساعت پایانی همان روز این موضوع را تکذیب کرد که این خود جای بحث دارد ولی از طرف روسها هیچوقت تکذیبهیی منتشر نشد وحتی بیانیهیی که در ساعات اولیه پس از توافق به امضا رسید نیز نشان داد مباحثی مطرح بوده است.
ما هیچوقت در مورد تهاتر نفت و کالا بحث نکردیم بهطور کلی نه با روسیه و نه با هیچ کشوری برای تهاتر نفت با کالا تاکنون بحثی نداشتهایم.
با این اوصاف آیا نفت تاکنون توانسته ابزاری برای پیشبرد مذاکرات وزارت امور خارجه باشد یا حتی در مورد رفع تحریمها نفت ابزار لازم برای این لغو تحریمها بوده است؟
من وظیفه خودم میدانم و تلاش کردم که نفت چنین جایگاهی داشته باشد به این جهت است که سعی کردهایم هر زمانی افراد ما سر میز مذاکره مینشینند وضع اقتصاد مملکت ما از روز قبلش بهتر باشد اگر این طور بشود زودتر به نتیجه میرسیم و اگر هر روزی که بر سر میز مذاکره حاضر میشوند شرایط بدتر از قبل باشد مذاکرهکنندگان میفهمند و ما نمیتوانیم هیچ امتیازی در روند مذاکرات داشته باشیم. بالاخره مذاکرهکننده وقتی پای میز مذاکره مینشیند، پشتوانه اصلی او واقعیت بیرونی کشور است. من سعیام این بوده که صادرات را بالا ببریم و درآمدمان بیشتر شود، طرحها فعال باشند، رشد اقتصادی از این رشد منفی کمتری داشته باشد.
من فکر میکنم ساختار قرارداد نفتی جدید موجب خواهد شد تا شرکتهای نفتی اهرم فشاری روی دولتهای خود باشند تا از این سد تحریم عبور کنند و بتوانند وارد بازار ایران شوند. منابع نفتی ایران غیر قابل صرفنظرکردن است ما هم از عربستان و هم از روسیه بیشتر ذخایر هیدروکربنی داریم؛ نبود ایران به ضرر همه است. همه میخواهند در بازار ایران باشند.
پس میتوانم این طور برداشت کنم که وزارت نفت ایران با روشن کردن چراغ سبز چه در قراردادهای نقتی، چه موضوعات دیگر نفتی همچون سوآپ نفت سعی دارد به هر طریقی سرمایهگذاران خارجی را به سمت حضور در ایران ترغیب کند؟
شما اینطور برداشت کنید.
شما حتی سیاستهای تشویقی برای موضوع سوآپ مطرح کردهاید که بهتازگی معاون شما در این حوزه کمی خبر از این سیاستها داده است کمی بیشتر در این باره توضیح میدهید. برهیچ کس پوشیده نیست که توقف سوآپ در چند سال اخیر ضرر زیادی به کشور زده است.
سیاست ما این است که خیلی به دنبال درآمد خاص از محل سوآپ نباشیم و همین که این جریان راه بیفتد برای ما قابل قبول است. اصل بر این است که ضرر نکنیم ولی همین که پول زیادی گیرمان بیاید هم نباید دندان گردی کنیم یعنی راه افتادن همین چرخه مهمتر از درآمدزایی است.
موافقید کمی هم در مورد پرونده بابک زنجانی صحبت کنیم؟
همان ابتدای بحث گفتم که یکی از نیازهای اولیه وزارت نفت شفافسازی است. جایی که پول هست فساد هم هست خوب کار آقای بابک زنجانی هم کار عجیب و تعجبآوری است ولی باید رفت و پول را گرفت. البته این پرونده به قدری بزرگ است که فسادهای دیگری که در سایر شرکتهای نفتی اتفاق افتاده و مثلا یک پرونده متعلق به یک شرکت است که به پرونده ۴۰۰ میلیارد تومانی مشهور است و چیزی شبیه به پرونده آقای بابک زنجانی است با همان شیوه خرید نفت و فروش نفت به دیگری.
به قدری پرونده آقای بابک زنجانی بزرگ است که سایر پروندهها در مقابل آن کوچک به چشم میآید. یک کسی آمده بدون اینکه ضمانت درست و حسابی بدهد یک محموله قیر را گرفته و برده و پولش را هم نداده و نمیدهد.
مثال دیگری هم دارم فرد دیگری ۶۰ میلیارد تومان پول شرکت سپاهان وابسته به صندوق بازنشستگی نفت را برده و خورده و باز نگردانده است. اینها پروندههایی است که در مقابل پرونده آقای بابک زنجانی کوچک است. ما باید خیلی مراقب باشیم و نباید بگذاریم در نفت این اتفاقها تکرار شود. انشاءالله .
آقای مهندس بهطور کلی سازوکار فروش نفت چگونه است که در این سالها این همه فساد در این حوزه اتفاق افتاده است؟
ببینید ما چند زمینه فساد داریم که باید با آنها مبارزه کرد یکی فروش صادراتی نفت خام ، میعانات و فرآوردههای آن است. در این زمینه، سعی کردم آدمهای حرفهیی با سابقه روشن را بر راس امور قرار بدهم. بعد یک فرآیند و یک روش گذاشتم برای تصمیمگیری در معاملات نفتی. چون الان معاملات ما با بعضی از همان مشتریان قدیمی است که روال عادی داشته و بسیاری با مشتریان جدید است. مثلا فردی میآید و میگوید من میتوانم نفت بخرم و چون شرایط خاص است ما به آنها میفروشیم و چون ال سی هم نمیتوانیم باز کنیم و بانکها عملیات بانکی را انجام نمیدهند همین موضوعات بانکی زمینهساز مشکلات است.
وقتی من به وزارت نفت آمدم یک هیاتی گذاشتیم که با نظر مقامات ارشد نظام هم تصمیمگیری شد و تصمیم بر آن شد تا هیاتی متشکل از پنج فرد از سطوح بالا تصمیمگیر نهایی فروش نفت باشد. این پنج نفر متشکل از دو وزیر سابق و سه مدیر با سابقه قدیمی کشور هستند که هم به مسائل بانکی و هم به مسائل نفتی آشنا هستند. این پنج نفر تمام تصمیمات اصلی فروش نفت ایران را میگیرند. تصمیماتی که اینها میگیرند را وزیر نفت هم باید تایید کند. پس هیچ معاملهیی نیست که دو نفر بنشینند کنار هم و معاملهیی انجام دهند. همه این تیم پنج نفره باید در خصوص مسائل اصلی قراردادهای جدید تصمیمگیری کنند. خیلی بعید است این گروه با سلامت ، اعتماد و شناختی که نسبت به آنها وجود دارد چیزی از زیر دستشان در برود. البته فراموش نشود که شرایط ما دشوار است. این امر دو خاصیت دارد؛ یکی اینکه اینها تجربه دارند و چیزی از زیر دستشان
در نمیرود و آنهایی که عملیات فروش را انجام میدهند پشتشان نمیلرزد که فردا چه خواهد شد. البته ما به مشتریای که نمیشناسیم نفت نمیفروشیم چرا که این پنج نفر باید همهچیز را تایید کنند و خیلی مراجعات زیادی داریم که خواهان خرید نفت هستند. ولی وقتی بررسی میکنیم، میبینیم یک میلیون دلار هم در حسابش پول نیست چه برسد به اینکه بخواهیم محموله نفت به آنها بدهیم. پس من کاری که کردم این بود که به آقای دکتر روحانی گفتم فروش نفت فقط منحصر به شرکت ملی نفت ایران باید باشد و هیچ کس دیگری حق ندارد در بحث فروش نفت ایران دخالت کند. این انحصار باید باشد. غیر از این موجب اختلال در فروش نفت خواهد شد. البته این به معنای این نیست که ما از هرکسی که توانایی خرید نفت ایران را دارد، استقبال نکنیم.
زمینه دیگر که در فساد بود خرید و فروش کالاهای عمومی است پس برای جلوگیری از این بحث آمدیم مناقصهها را شفاف کردیم و حتی به دنبال احیای بخشنامهیی هستم که در قدیم اجرا میشد و آن هم این است که همه شرکتکنندگان در مناقصهها میتوانند در روز آخر مناقصهها پاکت مالی خودشان را عوض کنند و این امر برای همه متقاضیان یکسان است. در این بخشنامه در روز بازگشایی پاکتهای مالی، همه متقاضیان باید حضور داشته باشند نه اینکه در اتاق در بسته پاکتهای مالی باز شود. نکته دیگر این است که کسی که مناقصهیی میبندد باید اگر در جایی با کارفرما به مشکل خورد جایی باشد که بتواند تظلمخواهی کند.
در بحث اقتصاد مقاومتی هم بحث روشهای نوین فروش نفت مطرح شده است این روشها همان روشهایی است که تاکنون درباره آنها صحبت کردهاید؟
خوب شد گفتید ما هم میعانات و هم نفت را وارد بورس انرژی کردیم که البته میعانات با استقبال مواجه شد ولی نفت به دلیل قیمت بالای آنکه قیمت فوب بود مورد استقبال قرار نگرفت خیلیها خواهان خرید نفت با تخفیف بودند همان تخفیف ۵ درصدی که پالایشگاهها از آن استفاده میکنند. این موضوع در دست بررسی است و برای کسانی که بخواهند از نفت خام در واحدهای فرآورشی داخل کشور استفاده کنند، به احتمال زیاد، این تخفیف قابل اعمال است. زمینه دیگری که در آن ممکن است فساد باشد تخصیص خوراکهایی است که ما در آنها محدودیت داریم مثل اتان و میعانات در این موارد کسانی ممکن بود بیایند مجوز یک پالایشگاه ۱۵۰ هزار بشکهیی میعانات گازی یا یک میلون تن اتان بگیرند و سپس این مجوز را خرید و فروش کنند. دادن اینگونه مجوزها میتوانست محل فساد باشد.
لذا از چند ماه پیش اخیرا تصمیم گرفتیم که تمام میعانات گازی در داخل پالایش بشود و ظرف چهار سال آینده دیگر صادرات قابل توجهی از میعانات گازی نداشته باشیم و همه در داخل به فرآورده تبدیل شود. در ادامه دیدیم میتوانیم از محل تولیدات فازهای جدید پارس جنوبی ۴۸۰ هزار بشکه میعانات برای پالایش تخصیص دهیم. خیلی بحث کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که به هشت پالایشگاه ۶۰ هزار بشکهیی تقسیم کنیم به جای اینکه این سهمیه را به یک یا دو پالایشگاه بدهیم و بعد در یک فرآیند شفاف اعلام کردیم که متقاضیان برای این امر مراجعه کنند. چهارمین جایی که فساد در آن وجود دارد قاچاق سوخت است. قاچاق سوخت خیلی مهم است این اعداد ۲۰ و ۳۰ میلیون هم که اعلام میشود اصلا درست نیست به قول غربیها این اعداد اصلا امکان لجستیک ندارند. در این زمینه چند برنامه داریم که مهمترین آنها گازرسانی است.
گازرسانی بخش مهمی از این قاچاق را از بین میبرد مخصوصا در صنایع مثلا ما صنایعی داریم که سهمیه سوخت مایع دارند ولی در یک سال گذشته یک تن جنس از در این کارخانهها بیرون نیامده است این یعنی این کارخانه بدون تولید ازسهمیه خود استفاده میکند یا کامیونهایی داریم که روزی ۳۰۰ لیتر نفت گاز سهمیهیی را برداشت میکنند ولی در یک سال گذشته یک بارنامه یک تنی حمل بار نداشتهاند.
ما موضوع قاچاق سوخت از صنایع را با گازرسانی حل میکنیم ولی مهمترین قاچاق در بنزین و نفت گاز حمل و نقل است که برای آنها دو راهکار گذاشتهایم؛ یکی اینکه در مرزها جایگاههایی قرار دهیم که سوخت را با قیمت رقابتی نزدیک به آن طرف مرز بفروشند چرا که قاچاق سوخت حکایت از یک بازار و تقاضای طبیعی و مشروع در آن طرف مرز میکند یعنی در افغانستان، پاکستان و جنوب خلیج فارس تقاضا برای این سوخت وجود دارد پس خودمان باید به این تقاضا جواب بدهیم.
فرضا در افغانستان نفت گاز ۲۰۰۰ تومان است، ما بیایم در این جایگاهها سوخت را ۱۹۰۰ تومان بدهیم تا بتوانیم رقابت کنیم دستورالعمل این کار داده شده ولی هنوز آن طور که لازم بوده کار فعال نشده و لازم است روی این موضوع بیشتر کار شود.
یک نکته دیگر بانکرینگ است، برای گازوییل بانکرینگ راه انداختیم تا به جای اینکه قاچاقچیان به قایقها سوخت بدهند، خودمان ساختار سوخترسانی بانکرینگ را راهاندازی کنیم و در نهایت نکته دیگر این است که تحویل سوخت به کامیونها را با پیمایش و بارنامه آنها تطبیق دهیم.
خود وزارتخانه برآوردی از میزان قاچاق دارد؟
هیچ عددی قابل اتکا نیست و همه اعداد فرضی هستند. البته چیزی که فراموش کردم اضافه کنم این است که نیروگاهها بهطور متمرکز بزرگترین مصرفکننده نفت گازهستند و در صورتی که گاز موردنیاز نیروگاهها را با افزایش تولید در پارس جنوبی تامین کنیم مسیر احتمالی بخشی از قاچاق احتمالی سوخت از این طریق هم مسدود خواهد شد.
برنامهتان در حوزه پتروشیمی چیست؟
ما میخواهیم ظرفیت تولید پتروشیمی را از ۲۵ میلیارد فعلی به ۸۰ میلیارد دلار در سال برسانیم که این موضوع حدود ۷۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری میخواهد البته ما خوراک لازم برای پتروشیمیها را داریم و میتوانیم تامین کنیم تنها نکته در این میان موضوع تامین منابع مالی یا همان فاینانس این طرحها و پروژههاست تا بتوانیم جهش تولید را در طرحهای پتروشیمی شاهد باشیم.
در صحبتهایتان به موضوع ساخت داخل هم اشاره کردید طی سالهای گذشته موضوع ساخت داخل با اهمیت بیشتری ادامه یافته و کمی از این حیث جایگاه بهتری داریم ولی هنوز هم دعواهای کهنه نشدهیی در مورد خرید تجهیزات از خارجیها مخصوصا چینیها و عدم اتکا به داخلیها وجود دارد. تمایل شما بیشتر سمت استفاده از خارجیهاست یا توان داخل؟
باید حضور پیمانکاران نفتی در نفت را در دو وضعیت ببینیم؛ یکی تجهیزات است که در این راستا ۱۰ قلم کالای اصلی را که توان تولید داخلی آنها در بین صدها قلم کالای مورد نیاز انتخاب کردیم و برنامه گذاشتیم که ظرف دو سال به تولیدکنندگان داخلی سفارش بدهیم و تضمین میکنیم که این تجهیزات را ما به عنوان شرکت کالای نفت میخریم.
اما نکته مهمتری که در این میان باید مورد توجه قرار گیرد اجرای خود پروژه است. باید ببینیم چه کاری انجام دهیم که بتوانیم پروژهها را توسط پیمانکاران ایرانی انجام دهیم. در همه دنیا پیمانکاران تمایل دارند تجهیزاتشان را از شرکتهای هم ملیت خود تهیه کنند حال اگر همین روال در ایران هم پیگیری شود ما پیمانکاران قدر نفتی داشته باشیم به همین میزان تقاضا برای ساخت داخل و خرید از تولیدکنندگان ایرانی افزایش مییابد بیش از ۲۵ سال پیش این ایده را مطرح کردیم که پیمانکار عمومی برای پروژهها ایجاد کنیم چرا که ریشه انتقال فناوری همین پیمانکارهای عمومی هستند. پیمانکارعمومی عین روح میماند برای پروژههای صنعت نفت. شرکتهای ما در جزءجزء اجرای پروژهها خوب هستند ولی باید بتوانیم بهطور کلی هم خوب باشیم. البته امروز وضع ما در ساخت تجهیزات و اجرای پروژهها به ویژه در حفاری ، ساخت و اجرای تاسیسات دریایی با ۲۰ سال پیش اصلا قابل مقایسه نیست و قطعا از منظر سخت افزاری پیمانکاران و سازندگان ما در منطقه حرف اول را میزنند.
در سالهای اول دهه ۱۳۷۰ ما در وزارت نیرو مپنا را با همین دیدگاه ایجاد کردیم که بحمدالله موفق بود. الان هم برای صنعت نفت و بهطور کلی برای اجرای پروژههای بزرگ در کشور، ما به شرکتهای بسیار قوی پیمانکاری عمومی یا GC نیاز مبرم داریم. این شرکتها موضوع ساخت داخل تجهیزات را هم بهطور پایهیی و ریشهیی حل میکنند. به این جهت ما باید به سمت ایجاد و تقویت پیمانکاران عمومی در صنعت نفت برویم همانند پتروپارس.
آقای وزیر اگر اجازه بدهید از کنار موضوع بند «ق» به سادگی نگذریم و بیشتر در مورد مجوزهایی که تاکنون از این بند گرفتهاید بفرمایید؟
یک کاری را از سال گذشته برای بهینهسازی مصرف سوخت آغاز کردیم و برای اجرای آن از مجلس خواستیم تا اجازه بدهد پنج میلیارد دلاربرای بهینهسازی مصرف سوخت برنامه ارائه کرده و از محل فروش صرفه جوییهای در مصرف فرآوردههای نفتی، مبالغ آنها را پرداخت کنیم. مثلا یک روستا را گازرسانی ۱۰۰ درصدی کنیم و پس از انجام کار، از محل فروش فرآوردههای نفتی که در این روستا استفاده میشده، منابع هزینه شده را باز پرداخت کنیم.
خوشبختانه دوستان مجلس از ما پیشی گرفتند و این مبلغ را به ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش دادند که این رقم در شرایط فعلی یعنی یک عدد بینهایت است.
با چه ادلهیی مجلس این افزایش منابع را تایید و تصویب کرد؟
نمایندگان محترم مجلس معتقد بودند که این کار خیلی خوبی است و پس میتوانیم مبلغ بینهایت ۱۰۰ میلیارد دلار را به آن تخصیص دهیم که دولت هیچ محدودیتی برای کار احساس نکند. در حقیقت در اینجا مجلس روی دست ما بلند شد و کارش تحسین برانگیز بود. به خاطر همین میگویم ما در این دولت با مجلس در تعامل بسیار زیادی هستیم.
در اجرای بند «ق» که صحبت آن شد الان ما چند طرح برای بهینهسازی مصرف سوخت در دست اجرا قرار دادیم. در حال حاضر ۸۷ درصد مردم ایران از گازطبیعی در خانههای خود استفاده میکنند. یک تصمیم این بود که بیاییم این ۸۷ درصد را به ۹۷ درصد برسانیم و آن چند درصد را هم عشایر و افرادی در نظر بگیریم که همواره در حال حرکت هستند. پیش از این هم بررسی کردیم و متوجه شدیم که بهترین روش سوخترسانی به جاهای روستایی یا شهرهای بیگاز استفاده از گاز است چه به صورت اتصال به شبکه سراسری و چه به صورت گازرسانی به روش سیانجی.
در بررسیها مشخص شد که سالانه این روستاها و شهرهای کوچک بالغ بر چهار میلیارد دلارسوختهای مایع مانند نفت سفید و گاز مایع استفاده میکنند که اگر این میزان سوخت توسط گاز تامین شود میتوانیم این سوختهای مایع را صادرکنیم.
در عین حال اجرای این طرحها میتوانند اشتغالزاییهای بسیار زیادی آن هم برای چندین سال ایجاد کنند که این هم یکی از دغدغههای اصلی دولت است. در کنار این موضوع گازرسانی به روستاها نیازهای دیگری را نیز برای این خانوارها ایجاد میکند که موجب اشتغالزایی در سایر صنایع و حرفهها خواهد شد از جمله نیاز به لولهکشی داخل ساختمانها و خرید تجهیزات لازم مثل ابگرمکن، بخاری و غیره. فرض کنید ما سه میلیون خانوار روستایی و شهرهای کوچک داریم که هر کدام بخواهند سه بخاری و یک آبگرمکن بخرند یعنی ورود تقاضای بالای ۹ میلیون کالا به صنعت لوازم خانگی کشور.
تنها مشکل موجود برای این طرحها همان موضوع تامین منابع مالی بود و برای این امر از همان روشهایی که پیش از این هم ذکر کردیم استفاده کردیم یعنی به پیمانکاران خودمان نگفتیم که همین الان مبالغ را پرداخت میکنیم در قرارداد ذکر میکنیم که بعد از نصب نخستین انشعاب با آنها آغاز میشود.
یکی دیگر از موضوعاتی که به آن فکر کرده و برای آن برنامهریزی انجام دادیم موضوع مترو بود. با توجه به محدود بودن خطوط مترو در تهران و نبود این سامانه در دیگر کلانشهرها، مردم ناچارند از اتوبوس، تاکسی و وسیله نقلیه شخصی خود استفاده کنند. اما اگر خطوط مترو افزایش یافته و تعداد ناوگان افزایش یابد تمایل به استفاده از مترو افزایش یافته و سوخت بیشتری برای کشور ذخیره خواهد شد.
به این جهت به مسوولان مترو گفتیم شما به دنبال خرید تجهیزات و حفر تونلها بروید ما از محل اضافه شدن هر یک مسافر به مسافران مترو حدود ۱۰ سنت به شما پول پرداخت خواهیم کرد. البته سر این مبلغ هنوز بحث ادامه دارد.
یکی دیگر از کارهای دیگری که قرار است انجام دهیم نوسازی اتوبوسهای شهری فرسودهیی است که در هر ۱۰۰ کیلومتر ۶۰ لیتر مصرف سوخت دارند، ما اعلام کردیم حاضریم این تعداد اتوبوس را با اتوبوسهای نوساز گازسوز تعویض کنیم. این سود دو طرفه است برای ما چرا که هم مصرف سوخت این اتوبوسها کمتر است و هم از جایگزینی هر مترمکعب گاز به جای هر لیتر نفت گاز (با ارزش ۷۵ سنت) برای ما ذخیره خواهد شد که این در ۱۷ هزار اتوبوسی که قرار است نوسازی شود عدد قابل توجهی است.
در همین راه ۱۴۰ هزار تاکسی و ۴۰۰ هزار موتوسیکلت را نیز برقی خواهیم کرد و حتی شهرداری قبول کرده است که دیگر از ورود موتوسیکلت غیر برقی به مرکز شهر جلوگیری خواهد کرد.
همچنین در بحث راه آهن به آنها گفتیم که از هر تن کیلومتر بار اضافهیی که به این ناوگان اضافه میشود هزینه ۳۰ سی سی نفت گاز و از هر مسافر- کیلومتری که اضافه شود هزینه ۱۵ سی سی نفت گاز را به حساب راه آهن خواهیم ریخت. در عین حال برنامهیی هم برای برقی کردن چاههای کشاورزی داریم چراکه در چاههای کشاورزی هر یک هزار لیتری که مصرف نشود و برق جایگزین شود ۳۵۰ دلار سود خواهیم برد به این جهت گفتهایم ظرف سه سال هر چاه کشاورزی که برقی شود ۱۰۰۰ دلار به صاحب چاه خواهیم داد.
آقای وزیر به نظر نمیرسد این برنامهها عملیاتی شوند؟
بله برای بعضی از این طرحها ۴۰۰ الی ۵۰۰ صفحه گزارش توجیهی نوشته شده است و همه ضمانت اجرایی دارند.
یعنی ظرف سه سال همه این پروژهها اجرا خواهند شد؟
خیر زمان اجرای هر کدام متفاوت است و بین ۳۰ ماه تا ۱۰ سال متغیر است البته همه این طرحها باید به تصویب شورای اقتصاد نیز برسد.