نخستین جلسه از سلسله جلسات آینهبندان که نگاهی تازه به جهان داستان دارد، در تالار مرحوم امیرحسین فردی حوزه هنری، امروز بعد از ظهر، برای کتاب «شاه بیشین» با حضور یوسفعلی میرشکاک، حسن محمودی و ساسان ناطق برگزار شد.
یوسفعلی میرشکاک درباره این رمان گفت: رمان صناعتی است که از غرب وارد فرهنگ ما شده است، مانند سینما، تئاتر و دیگر رسانههای فرهنگی. اولین کسی که توانست رمان را بومی این سرزمین کند، صادق هدایت بود و آخرین کسی که بعد از ۳۵ سال وقفه در بومی کردن رمان، حرکت مهمی انجام داد، محمد کاظم مزینانی است.
وی افزود: نویسنده باید فراسوی نیک و بد و قضاوت اخلاقی درست یا نادرست را با موضعی صریح نسبت به کاراکترهایی که مطرح میکند، ببیند و با همین روش کارش را به پیش ببرد. در شعر، شاعر میتواند با انتخاب یک موضع چیزی را نفی یا اثبات کند. ولی رمان قابلیت تحمل موضع ایدئولوژیک را ندارد. نویسنده و کارگردان در سینما مکلفند کل ماجرا را آشکار کنند ولی وقتی نویسندهای از حیث چشمانداز مجبور است خود را محدود کند، از حیث معماری اثر نیز محدود خواهد شد.
وی درباره ارزشهای رمان «شاه بیشین» گفت: مزینانی دو رمان نوشته که خیلی بهتر از بسیاری از رمانهایی است که سرمایههای بزرگ دولتی را در اختیار نویسندگانشان قرار دادهاند. صادق هدایت فضای کابوسوار کافکا را وارد ادبیات ایران و آن را بومی کرد. و مزینانی رئالیسم جادویی را برای اولین بار در ادبیات ما بومی کرد.
به گزارش مهر، وی افزود: رمان آقای مزینانی از دوران شاه سابق دفاع نکرده است. اما ما همه حسود و خود کم بین هستیم و نمیتوانیم بپذیریم برادرمان وضعش خوب است. انگار میخواهند چشمهایمان را در بیاورند وقتی میبینیم کار مزینانی بهتر است از کارهایی که ما با سرمایههای وسیع دولتی مینویسیم.
به گفته میرشکاک مزینانی توانسته رئالیزم سوسیالیستی را در ایران بومی کند و کرامت کار او جمع کردن زاویه دیدهای مختلف در یک رمان است.
وی در همین زمینه گفت: کار او خاطره نویسی نیست بلکه پدیدهای هنری و بسیار پیچیده است. در جامعهاش که بهترین رمانش دو یا سه کارکتر دارد مزینانی با کار هنری توانسته یک لشکر آدم را به رمانش بیاورد و برای هر کدام یک زاویه دید خلق کند و همه را نیز با هم سازگار کند. در کتاب او به اعتقاد من یک شاعر و نویسنده و مورخ جمع شدهاند. او در رمانش به شدت از شاعری استفاده کرده است و توانسته شعرش را به نثر تبدیل کند. این رمان نیز به اعتقاد من شعری است کاملا مستند و تاریخی.
میرشکاک تصریح کرد: کار عظیم دولت آبادی را در نظر بگیرید. از ۱۰ مجلدش میشود ۸ جلد آن را نادیده گرفت. من این را وقتی هنوز با خودش رفیق بودم نیز به او گفتم. رمان جای خالی سلوچ او به نظرم بهترین رمانش است چون به آن آب نبسته است اما انگار اتفاقی که برای کلیدر افتاده دست خودش نیست و ناگهان میرود در کار حماسه خوانی و… ما گاهی یادمان میرود که رمان منظومه خوانی نیست و نباید در آن فیلمان یاد هندوستان کند و کار آقای مزینانی درست همین است که به ما ناشر دهد چطور در رمان نباید فاصلهها را کم و یا زیاد کرد.
میرشکاک ادامه داد: روزگاری برای ما مهم بود که بتوانیم «پاییز پدرسالار» بنویسیم و من وقتی برای بار دوم رمان شاه بیشین را خواندم فهمیدم که این اثر «پاییز پدرسالار» ماست و من حتی این را از آن یکی بیشتر دوست دارم. در کار مزینانی ظهور و سقوط قدرت واقعی است اما در کار مارکز این ماجرا با اغراق بیان شده است. شخصیتهای مارکز اصلا باورکردنی نیستند اما شخصیتهای مزینانی هستند. ما با رمان مزینانی بالاخره توانستیم ثابت کنیم که میشود چیزی درباره قدرت نوشت و در آن تقدیر تاریخی قوم ایرانی و قدرتش را نشان داد.
منبع: خبرآنلاین