اوقات فراغت موضوعی است که در طول سال لابهلای بحتها و جدلهای روزمره پنهان میماند و همزمان با آغاز فصل تابستان و تعطیلی اجباری مدارس و دانشگاهها ، خودنمایی میکند. کدام نهاد مسئول و متولی ساماندهی مراکز و نهادهای دیگر در خدمترسانی بهتر و مطلوبتر برای سپری کردن اوقات فراغت هستند؟
موضوع اوقات فراغت سالیان درازی است که صرفا به عنوان یک سوژه اجتماعی – فرهنگی در مدت معلومی مطرح و درباره ضرورت توجه به آن گفته و نوشته میشود و بعد از مدتی در لابهلای سوژهها دیگر رها و البته پنهان میشود.
اکنون یک سوم تعطیلات تابستانی مدارس و دانشگاهها سپری شده است. به راستی این ایام چگونه گذشت؟ آیا میتوان کارنامهای قابل توجه از برنامههای جوان پسند در این ایام ارائه کرد؟ برنامههای ویژه این ایام در کدام مرکز یا نهادی مطرح و تصمیمگیری شد و در کدام مرکز یا نهادی برای اجرایی شدن آن پیگیری شد؟ این سئوالات و سئوالاتی از این دست نشان میدهد که هنوز «جوانان» و ردههای سنی پایینتر متولی مشخصی ندارند که اگر داشتند پاسخ این سئوالات از سالهای دور بر زمین نمیماند.
شاید گفته شود که «وزارت ورزش و جوانان» متولی آن است که در پاسخ به این ادعا باید گفت از نامگذاری این وزارتخانه نیز مشهود است که جوانان و نیازهای آنان در اولویتهای بعدی قرار دارد و طبعا یا نوبت به این اولویتها نمیرسد یا اگر هم موضوعی در این عرصه اجرایی میشود، بسیار محدود و مختصر است و شعاع دربرگیری آن محدودتر. دراین باره گفتنیهای زیادی است.
این مقدمه شاید گزنده به نظر آید اما گزندهتر وقتی است که از تقلا و دست وپا زدن گروههای معلومالحال و مجهولالهویه برای سواستفاده از بیبرنامهگیها در پرکردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان این مرز و بوم آگاه شویم. گروههایی که با سواستفاده از ابزار نوین و گرایش جوانان و نوجوانان به این ابزار میکوشند تا ذهن و اندیشه آنان را به سوی خود معطوف کنند!
پدیده اینروزهای جامعه ایرانی یعنی «شبکههای اجتماعی» این تقلا و دست وپا زدنها را تاحدودی به تصویر میکشد.
در یک نگاه کلی به محتوای بسیاری از گروههای فعال در این فضا میتوان اینگونه نوشت که روزانه میلیونها پیام ضد ارزشی، ضد ملی و شبهات فراوان دینی در این شبکههای اجتماعی دستبه دست میشود و جوانان و نوجوانان را هدف قرار میدهد
پیش از این نیز از اثرات مخرب و نابودکننده حضور – یا بخوانید سرگردانی_ جوانان و ردههای سنی پایینتر در فضایی موسوم به «شبکههای اجتماعی» گفته و نوشته شده است.
رصد و مطالعه محتوای گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بیانگر این واقعیت است که ساعات متمادی از اوقات فراغت یک جوان و نوجوان در این شبکهها قربانی میشود.همچنان که پیش از این نیز اشاره شد در این وادی سه گروه خود خوانده، دعوت شده و شکار شده حضور دارند و البته جملگی «قربانی» به شمار میآیند.
مدت زمان قابل ملاحظهای از ظهور و بروز شبکههای اجتماعی زمان گذشته است، در این مدت کدام نهاد یا سازمانی مسئولیت تولید محتوای غنی برای این شبکهها را در دستور کار خود دارد؟ سئوال دیگر این که اصلا آیا نظارتی بر محتوای تولیدی در این شبکههای به اصطلاح اجتماعی صورت میگیرد؟ آیا وقت آن نرسیده که برای این شبکهها دستور کار حرفهای ،عملیاتی و راهبردی تعریف شود و مرکز یا مراکزی این دستور کار را دنبال کند؟
به باور این قلم باید نگران وضع موجود بود! وضعیت موجود در شبکههای اجتماعی نشان میدهد که اولا ساعتهای گرانسنگ اوقات فراغت جوانان و نوجوانان به راحتی هدر میرود و ثانیا استعدادها و اندیشههای جوان و نوجوان از سوی گروهها و پشت پردهنشینان شبکههای اجتماعی شکار میشود.
اکنون سئوال اساسی این است که آیا نمیتوان با توجه به گسترش دامنه نفوذ پدیده ای موسوم به شبکههای اجتماعی در میان جوانان و نوجوانان، کارگروههای مشخصی در عرصه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، ورزشی و علمی تعریف کرد که با تولید محتوای غنی و پربار ایرانی – اسلامی با یکهتازی گروههای معلومالحال و مجهولالهویه که به قصد شکار اندیشه برتر نسل آینده ایرانی به میدان آمدهاند، مقابله کند؟
باید در این باره به سرعت چارهاندیشی کرد چرا که به قولی «چه زود دیر میشود».