علیرضا کریمی: جمعبندی مذاکرات هستهای و حصول برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) همچنان سرتیتر اخبار بینالمللی است. سهشنبه هفته گذشته در حالی مذاکرات ایران و ۱+۵ به پایان خود رسید که همچنان نه سند برجام به تصویب شورای عالی امنیت ملی ایران و کنگره آمریکا رسیده و نه از نظر حقوقی میتوان بر این سند نام توافق را نهاد. برجام تنها زمانی وجهه یک توافق را خواهد یافت که در ایران و در واشنگتن، تصویب شود.
از سوی دیگر دوشنبه هفته جاری، قرار است قطعنامهای در شورای امنیت به بررسی گذاشته شده و احتمالا تصویب شود که موید برجام پس از رسیدن به مرحله توافق خواهد بود. پیشنویس این قطعنامه روز پنجشنبه منتشر شد و ترجمه آن نیز در رسانههای ایرانی موجود است.
هماکنون و با پایان مذاکرات، به فرض تصویب برجام در پایتختهای ایران و ایالات متحده، چشمها به اجرای این توافق ۱۵۹ صفحهای دوخته شده است، توافقی با ۵ ضمیمه که گفته میشود یکی از پیچیدهترین توافقات حقوقی – فنی – سیاسی در تمام تاریخ پس از وستفالی است.
«حقوق بینالملل» پارادایمی است که برجام و تمام توافقات سیاسی دوجانبه یا چندجانبه بین بازیگران صحنه بینالمللی در چارچوب آن مورد ارزیابی و سنجش قرار میگیرند. از زمان «گروسیوس» تاکنون جهان شاهد تکوین حقوق بینالملل بوده اما این تکوین در نگاه واقعگرایانه همواره در تعامل با «سیاست بینالملل» بوده است. بهناچار باید اذعان داشت که حقوق بینالملل هم همچون سایر نهادها و سازمانهای بینالمللی عرصه تجلی سیاست – قدرت است و از این رو، همواره نمودگاه منافع قدرتهایی است که سهم بیشتری از قدرت مادی را در عرصه بینالمللی از آن خود کردهاند. امروز بهطور خاص، کشورهایی که با ایران طرف مذاکره بودند – یعنی همان شش کشور موسوم به ۱+۵ – بیشترین قدرت مادی را در صحنه بینالمللی در چنبره ایادی خود دارند و در میان آنها نیز تاثیرگذاری ایالات متحده، بیش از سایرین شناخته شده است.
در میان این همه «آهن و خون» به تعبیر «بیسمارک» و در صحنهای که بهباور «توسیدید» اقویا آنچه میخواهند انجام میدهند و ضعفا آنچه را باید، تحمل میکنند، حقوق بینالملل دربرگیرنده الفاظی است که در تجلیگاه منافع قدرتهای بزرگ یعنی سازمانهای بینالمللی مورد تفسیر و تاویل قرار میگیرد. در تاویل هر توافقی، این منافع قدرتهای آهنینمشت خونریز است که اولویت اول است و این تفاسیر و تاویلات تنها در مواجهه با منطق قدرت است که امکان تغییر دارد و صدالبته تجربه ۳۶ ساله جمهوری اسلامی اثبات میکند که «قدرت هویت»، یکی از از آن مولفههایی است که میتواند محاسبات سیاست – قدرت را درهمریزد؛ کمااینکه محور مقاومت در خاورمیانه برهمریخت.
در مرحله اجرای توافق با اینگونه قدرتها، تفسیر کلمات متن – هر چه در تنظیم آن دقت و وسواس بهکار رفته باشد – بر اساس منافع این قدرتها در سازمانهای بینالمللی صورت خواهد پذیرفت مگر اینکه طرف دیگر توافق نیز از مولفههای قدرت لازم برای تغییر در اولویتهای حریف برخوردار باشد.
برجام نیز از این قاعده مستثنی نیست. روزی که برجام – بر فرض تصویب در تهران و واشنگتن – وارد مرحله پذیرش و سپس اجرا شود، تفسیر آن در نهادهای بینالمللی بر اساس اراده سیاسی کشورهای عضو ۱+۵ و بالاخص واشنگتن صورت خواهد گرفت که اصلیترین طرف دعوای ایران در مذاکرات بوده و از سال ۱۳۳۲ تاکنون با ایران چالشهای متعدد داشته است. در واقع پایبندی طرف غربی به توافق هستهای با ایران – فارغ از اینکه برجام توافقی خوب محسوب شود یا نشود – بستگی به ارادههای سیاسی در پایتختهای غربی و بالاخص واشنگتن دارد.
اصلیترین داوری که ایران را بر اساس برجام تحت نظر خواهد داشت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. این آژانس قبلا نشان داده است که ماهیتا از منافع قدرتها بالاخص واشنگتن و به تبع آن رژیم صهیونیستی تاثیرپذیر است. در این میان، مدیر کل فعلی آژانس، «یوکیا آمانو»، بسیار بدسابقهتر از مدیران قبلی نظیر «هانس بلیکس» و «محمد البرادعی» است. وی بر اساس اسناد ویکیلیکس، خود را در مساله تقابل با جمهوری اسلامی ایران، در جبهه ایالات متحده میبیند.
هرگاه اراده واشنگتن بر نقض توافق استقرار یابد، آژانس بهراحتی و با گزارشهای جهتدار یا همچون گذشته با اسناد مجعول میتواند زمینههای لازم برای زدن بر زیر میز توافق را فراهم آورد. از سوی دیگر در خود برجام نیز راهحلهایی برای برهم زدن توافق پیشبینی شده است. کمیسیونی با هشت عضو که لاجرم متحدین ایالات متحده در آن در اکثریت قرار دارند، آماده بررسی هر نوع شکایت از سوی طرف غربی و بازگرداندن تحریمهاست . مواردی هم که در خصوص مساله موشکی ایران در قطعنامه شورای امنیت گنجانده شده، میتواند مستمسک دیگری برای تحت فشار قرار دادن ایران محسوب شود.
از اینها که بگذریم، تاکنون مگر تحریمهای یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا با قواعد بینالمللی سازگار بوده است؟ مگر با اعتراض روسیه که آن نیز از قدرتهای بینالمللی محسوب میشود مواجه نشده است؟ اگر واشنگتن دوباره اراده کند، نمیتواند باز هم یک نظام تحریمی علیه ایران بهوجود بیاورد؟ هرچند گفته میشود ایجاد اجماع بینالمللی برای واشنگتن سخت خواهد بود اما قطعا غیرممکن نخواهد بود.
بر اساس آنچه گفته شد، اصلیترین شرط لازم برای تداوم توافق در صورت رسیدن آن به مرحله اجرا، وجود اراده سیاسی در واشنگتن و پرهیز ایالات متحده از تکرار رفتارهایی است که در سالیان قبل بارها از آن سرزده است و متاسفانه اذعان به این نکته هم لازم است که هرگاه اراده سیاسی واشنگتن از توافق سرباز زند، برجام نیز زمینههای مناسبی برای برهمزدن بازی در اختیار این کشور قرار خواهد داد.
این نگرانی آنگاه تقویت خواهد شد که جمهوریخواهان در آمریکا زمام امور اجرایی را بهدست گیرند. تنها یکسال از دوره اجرای برجام در دولت باراک اوباماست. باقی آن میتواند در ید قدرت جمهوریخواهان باشد.