مراد عنادی مدیرمسئول روزنامه جام جم، طی یادداشتی در این روزنامه نوشت: از شاخصهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دیپلماسی اقتدار است. نقطه عزیمت این رویکرد دکترین نه شرقی نه غربی امام خمینی (ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی است که همچنان بر سردر اصلی وزارت امورخارجه میدرخشد.جوهره و ماهیت این دیپلماسی، استقلال، عدم وابستگی، دنبالهروی نکردن از قدرتهای بزرگ و حمایت از مظلومان و مستضعفان در سراسر جهان است.
برای درک بهتر موضوع بدنیست بدانیم از نگاه مورگنتا، از صاحب نظران روابط بینالملل کیفیت دیپلماسی مهمترین عامل قدرت ملی است. اما این کیفیت زمانی حاصل میشود که دستگاه دیپلماسی بتواند دیگر عوامل تعیینکننده قدرت ملی برای مثال قدرت دفاعی، موقعیت ژئوپلتیکی، تواناییهای اقتصادی، آرمانها و سایر عوامل معنوی قدرت را به صورت مجموعهای منسجم ترکیب کند و به آنها جهت و وزن بدهد. به نظر میرسد دیپلماسی اقتدار عصاره چنین سنتزی باشد که از کیفیت بالایی برخوردار است.
از طرفی دیپلماسی اقتدار را باید با دیگر رویکردهای دیپلماتیک نظیر دیپلماسی مماشات و تهاجمی تفکیک کرد؛ چرا که دیپلماسی اقتدار در انقلاب اسلامی و عناصر معنوی بویژه روحیه جهاد و شهادت ریشه دارد. دیپلماسی اقتدار با محاسبات کمی و عدد و رقمهای مادی نمیخواند. درواقع اگر چنین بود، شعار نه شرقی نه غربی مدتها پیش رنگ باخته بود و ایران اسلامی در محاسبه قدرتهای بزرگ جایگاهی نداشت.
البته با مروری بر جهتگیریهای سیاست خارجی کشور در سه دهه گذشته ملاحظه میشود که در مقاطعی از دیپلماسی اقتدار خبری نبوده یا کمرنگ شده است که درست در همین مقاطع زیادهخواهیهای دشمنان نظام اوج گرفته و آنها را گستاختر کرده است که این مورد هم در برابر قدرتهای بزرگ و حتی برخی کشورهای منطقه نظیر آلسعود مصداق داشته است. اما هرزمان که پاشنه سیاست خارجی روی دیپلماسی اقتدار چرخیده است، دشمنان بسرعت عقبنشینی کرده با عذرخواهی به جایگاه ایران اسلامی احترام گذاشتهاند.
تازهترین نمونه دیپلماسی اقتدار برخورد قاطعانه نیروی دریایی سپاه با تفنگداران دریایی آمریکا بود که حرکت هماهنگ وبموقع دستگاه سیاست خارجی با این اقدام شجاعانه و مقتدرانه نه نتها سبب شد تفنگداران نیروی دریایی آمریکا بهعنوان بزرگترین و قویترین نیروی دریایی جهان دستانشان را بالای سر ببرند که وزارت خارجه آمریکا هم از ایران عذرخواهی کند. این تفنگداران همان قهرمانان فیلمهای هالیوودی هستند که آمریکا همیشه آنها را به عنوان قهرمانان افسانهای و شکستناپذیر بهتصویر میکشد. نمونه تاریخی دیگر بازگشت خفتبار سفرای کشورهای اروپایی بعد از ماجرای میکونوس است که بهرغم ژست اولیه این کشورها با ایستادگی مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران پس از چند ماه یکی پس از دیگری به تهران بازگشتند.
در مقوله مذاکرات هستهای نیز هر جا ایران اسلامی با توسل به مواضع قاطعانه و هوشمندانه رهبر انقلاب، پشتوانه مردمی نظام و قدرت دفاعی نیروهای مسلح مقتدرانه در برابر زیادهخواهیهای ١+۵ بخصوص هسته غربی آن، یعنی آمریکا و تروئیکای اروپا ایستاد، آنها عقبنشینی کرده نظرات و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران را پذیرفته و به آن احترام گذاشتند تا جایی که به التماسها و جیغ و داد دوستان منطقهای خود نظیر رژیم اسرائیل و عربستان نیز وقعی ننهادند .به این ترتیب فارغ از رویکردهای آکادمیک حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اعم از آرمانگرایی، واقعگرایی یا ترکیبی از این دو با عنوان سیاست خارجی آرمانگرای واقعگرا، آنچه ویترین شایسته و آیینه تمامنمای بر آمده از دکترین نه شرقی نه غربی حضرت امام( ره) و سه اصل عزت، حکمت و مصلحت رهبر معظم انقلاب بوده همانا دیپلماسی اقتدار است که همواره بایستی استمرار داشته باشد.