مدیری از او خواست که جدی بگوید چرا این قدر محروم می شود که کریمی گفت: «من حقایق ورزش را می گویم اما در قالب گفتمان خودم. شاید سطح نقد پایین آمده. دوستان موافق نقد نیستند و برای همین خیلی وقت ها محروم می شوم.»
کریمی در پاسخ به این سوال که «اگر این قدر محروم نمی شدی الان سرمربی تیم ملی بودی؟» گفت: «من پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را داشتم. قبل از حضور کلمنته و بعدش، قبل از قلعه نویی و بعدش، قبل از دایی و بعدش پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را داشتم. ولی وقتی پیشنهاد داشتند، کشش نداشتم و نرفتم. من باید قبل از برانکو برای سرمربیگری تیم ملی دعوت می شدم. چون کار سرمربیگری تیم ملی سنگین و سخت است. آن موقع کشش داشتم و می توانستم تغییر و تحول ایجاد کنم. الان جسارت و خلاقیت و توانمندی هایم آمده پایین.»
مدیری از او خواست یک خاطره تعریف کند که کریمی گفت: «مسابقه فینال بازی های آسیایی در منامه بحرین بود که ما قهرمان شدیم. رفتیم برای مصاحبه آخر بازی. خبرنگاران زیادی هم بودند. من گفتم یک چیزی بگویم که وقتی به ایران برگشتیم، عزیز بشویم. یک دانشجو که به زبان عربی مسلط بود هم مترجم من بود. اما این مترجم هیچ چیزی از ورزش نمی دانست. خبرنگاران گفتند راجع به قهرمانی صحبت کن. من هم گفتم ما از این قهرمانی ها زیاد دیدیم و قهرمانی برایمان مهم نیست! حالا ایران فقط یک بار قهرمان شده بود! دو سال قبل از این مسابقه، یک واژه ای به نام فیر پلی آمد توی فوتبال. من هم نمره انگلیسی ام در مدرسه صفر شده بود و هیچ چیزی از انگلیسی نمی دانستم. گفتم برای ما چیزی که بیشتر از همه اهمیت دارد، حرکت زیبای گرل فرند ماست. گفتند کجا بود؟ گفتم وسط زمین. گفتند ما ندیدیم، شاید بین دو نیمه بوده. گفتم مگر بین دو نیمه فوتبال بازی می کنند؟ خبرنگاران گفتند شاید بیرون از زمین بوده. گفتم نه، دقیقه ۶۲ و ۷۲ بود که بازیکن حریف آسیب دید و ما توپ را زدیم بیرون. گفتند نکند شما فیر پلی را می گویید؟ گفتم بله، از اول همان را می گفتیم! البته گفتم وقتی من از ایران می آمدم به من گفتند که خبرنگاران خارجی شیطنت می کنند. یک نکته انحرافی گفتم که ببینم راست می گویند یا نه!»
مدیری از کریمی پرسید: «به خاطر این شیطنت هاست که منشوری هستی؟» و کریمی گفت: «یک جا گفتم در این زمین بز هم بدود، پایش می پیچد. گفتند ۳۰ نمره منفی. گفتم میخ طویله در زمین درآمده بود. گفتند ۳۰ نمره منفی. جمع این نمره منفی ها شد ۱۵۰ تا و من را محروم کردند.»
کریمی در مورد قرارداد با استقلالی ها و ماجرای در بین بودن یک خودرو گفت: « من تحت قرارداد با یک تیم دیگر بودم و با استقلالی ها مذاکره کردم و به همین دلیل وقتی گفتم که به باشگاه استقلال رفتم تا قرارداد ببندم برای توجیه کارم اعلام کردم که برای قرارداد یک خودرو به باشگاه استقلال رفتم!»
کریمی درباره مالیات دادن هم گفت: «در همین عید رفته بودیم مهمان مدیر برق شیراز بودیم. من رفتم کارت شتاب بکشم دیدم عمل نکرد. پنجم که بانکها باز شد گفتند اداره مالیات کارت را مسدود کرده. من ۵۰ میلیون از استقلال گرفتم ۳۸ میلیون تومان آن را مالیات گرفت و ممنوع الخروجمان کردند. خب بیایید قرارداد را شما بگیرید، مالیاتش را بدهید به ما!»
مدیری درباره نظامی بودن کریمی پرسید که او گفت: «ما یک استاد داشتیم سرهنگ صادقیان که با ما دفاع شخصی کار می کرد. می گفت یک افسر پلیس باید بتواند ۵ نفر را یقه را بگیرد بردارد ببرد کلانتری. موقعی هم که درگیر شدید یادتان باشد ایرانی ها راست دست هستند و اول کار مشت را پرتاب می کنند. می گفت تا درگیر شدید آماده باشید که جلوی مشت دست راست را بگیرید و پس از آن جلوی مشت دست چپ را بگیرید. خیلی هم حساس بود و می گفت باید ۵ نفر را بزنید. یک بار یکی از بچه ها با چشم باد کرده و لب ترکیده آمد، سرهنگ گفت چی شده؟ گفت دعوایم شد. گفت چند نفر بودند؟ گفت یک نفر. گفت با چوب حمله کرد؟ گفت نه، برای اولین دفاع جلوی مشت دست راست را گرفتم ولی طرف دست چپ بود و بعدش جلوی مشت دست چپ را گرفتم که این بار با دست راست مشت زد.»
مهران مدیری درباره جوگیرترین بازیکن او پرسید که کریمی گفت: «علی لطیفی که الان مربی اکسین البرز است. از وقتی که اسامی را می گفتند تا وقتی گل دوم را خورده بودیم، به هواداران تعظیم می کرد!»
او عجیب ترین اتفاق فوتبال ایران را هم صعود ایران به دو جام جهانی ملبورن و جام جهانی برزیل دانست.
مدیری به کریمی گفت درباره محرومیت یک جمله بگو که گفت: «این را نگو. دلم را کباب می کنی. هر وقت می گویند محرومیت یاد خودم می افتم.»
وی درباره عادل فردوسی پور هم گفت: «مجری ورزشی توانمند. دل پری از او ندارم. به ورزش خدمت کرده. ضعف هایی هم دارد.»
مدیری درباره بابک داوری کمک داور فوتبال هم گفت: «به خاک سیاه نشاننده معروف. استقلال اهواز را به خاک سیاه نشاند. امتیاز ما با سایپا یکی بود. توپ بیرون از خط خورد روی زمین ولی گل گرفت. به خاطر همین پرچم اشتباه، استقلال اهواز قهرمانی لیگ را از دست داد و سایپا قهرمان شد. همان باعث شد شفعی زاده ها دیگر سرمایه گذاری نکنند در استقلال اهواز و سال بعد این تیم به لیگ یک افتاد و بعدش هم رفت لیگ دو. تماشاگران هم ریختند توی زمین. قهرمانی را از ما گرفت ولی ما نجاتش دادیم از دست تماشاگران.»
کریمی ادامه داد: «تقریبا ده سال از این اتفاق گذشته. داغ دلم کم نشده. هر داوری که تعمدا یا سهوا باعث تغییر در نتیجه تیم من شود گذشت نمی کنم. آقای کعبی بود خدا رحمتش کند بازی من را سوت زد در راه برگشت تصادف کرد و به رحمت خدا رفت. بلیت فروشی بازی بعدی را دادیم به خانواده ایشان. ولی بدانید که به این عشق می میرم که بروم یقه او را در آن دنیا بگیرم.»