محمدقاسم محمدی*:
سفر دوره ای محمد جواد ظریف در راس هیاتی سیاسی و اقتصادی به شش کشور آمریکای لاتین، به داغ شدن دوباره مباحث در خصوص روابطی که تهران طی حدود چهار دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با کشورهای این منطقه تعریف و اجرایی نموده، دامن زده است. صرف حضور ایران در این منطقه دور جغرافیایی و واکنش های مختلف بازیگران منطقه ای و بین المللی به این موضوع، شایسته تعمقی در این روابط البته با نیم نگاهی به سابقه آن در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد.
بر کسی پوشیده نیست که در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط با آمریکای لاتین در اولویت سیاست خارجی کشور نبود و تمرکز اصلی بر حفظ روابط با ایالات متحده صورت گرفته بود تا جایی که تهران نقش ژاندارم آمریکایی ها در منطقه را ایفا می کرد. اولین تماس دیپلماتیک ایران با کشورهای آمریکای لاتین نیز به اوایل قرن بیستم و عزیمت سفیر وقت ایران در واشنگتن به چند کشور منطقه از جمله مکزیک، برزیل، آرژانتین، اروگوئه و شیلی بر می گردد که اتفاقا منجر به امضای یک سری معاهدات مودت و بازرگانی با این کشورها شد. در آن زمان و در سال های دیکتاتوری شاه مخلوع روابط با برخی از این کشورها حتی تا مرحله گشایش سفارت نیز پیش رفت. در سال های پیش از انقلاب البته رابطه با ونزوئلا به دلیل همکاری های نفتی در چارچوب اپک (که هر دو کشور از جمله بنیانگذاران آن بودند) کمی متمایزتر از دیگر کشورها بود.
در ادامه با پیروزی انقلاب اسلامی و چرخش کلی سیاست های کشور، توسعه روابط با تمامی مناطق و کشورهای جهان با هدف خروج از انزوایی که واشنگتن “بیرون رانده شده” مسبب آن بود در دستور کار قرار گرفت و بالطبع آمریکای لاتین نیز در همین چارچوب به عنوان یکی از اهداف سیاست خارجی کشور تعیین شد. تلاش برای بهبود روابط با این کشور ها در حالی صورت می گرفت که برخی از آنها از جمله مکزیک به تحریک واشنگتن اقدام به قطع رابطه با جمهوری اسلامی کردند و خود ایران انقلابی هم در راستای اصول جدید و در اعتراض به کشتارهای پینوشه دیکتاتور در شیلی روابط با سانتیاگو را قطع کرده بود. در هر صورت، جرقه روابط در دوران جدید با از سر گیری روابط کامل با کوبا به دلیل موضع شجاعانه و ضد امپریالیستی هاوانا در همان سال های اول انقلاب زده شد و کم کم با کاهش حساسیت آمریکا، روابط تهران با این کشور ها سیر عادی یافت که طی آن واردات یک سری مواد غذایی از برخی کشورهای منطقه نیز تقویت شد.
اینچنین که ایران از اوایل قرن بیستم روابطش را با کشورهای منطقه آمریکای لاتین آغاز کرده بود و نهایتا با فراز و نشیب های مختلف توانسته بود در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سطح متعارفی از روابط با کشورهای این منطقه برسد. اما آنچه توجه جهانیان را به حضور”فارس ها” در آمریکا لاتین جلب کرد، روی کار آمدن هوگو چاوز انقلابی در ونزوئلا در سال ۱۹۹۹ بود. اشتراک دیدگاه های دو کشور در خصوص مسائل مختلف منطقه ای و بین المللی، آرمان های عدالت طلبانه چاوز، قاطعیت او در مقابله با نظام سلطه و البته ابتکارهای شخص او در نزدیک شدن به ایران نهایتا سبب نزدیکی “دولت هفتم” ایران به ونزوئلا و ارتقای روابط سیاسی بین دو کشور به همکاری های اقتصادی و صنعتی شد. روابط سیاسی با ونزوئلا تا آنجا پیش رفت که رفت و آمد های روسای جمهور دو کشور به پایتخت های همدیگر به امری عادی تبدیل شده بود. در حالیکه در سابقه روابط بین ایران و ونزوئلا تا پیش از روی کار آمدن چاوز فقط یک سفر رئیس کشور ایران (آن هم در زمان پیش از انقلاب) و دو سفر رئیس جمهور وقت ونزوئلا به تهران (یک مورد پیش از انقلاب و مورد دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی) به چشم می خورد، روابط با ونزوئلا آنچنان پیش رفت که از تاریخ مذکور تا کنون حدود ۲۰ سفر فقط در سطح ریاست جمهوری بین دو کشور مبادله شده است. ونزوئلای چاوز با آغوش باز پذیرای حضور صنایع ایران شد تا در چارچوب یک رخداد تقریبا بی سابقه، صادرات صنعتی، فنی و مهندسی ایران به یک کشور دیگر در حجم بالا رقم بخورد. امضای صدها سند همکاری و اجرای ده ها پروژه مشترک بین دو کشور – که البته همگی با سرمایه دولت ونزوئلا در این کشور انجام می شدند – فرصتی ناب در اختیار صنعتگران کشورمان قرار داده بود تا ضمن ارتقای سطح توانایی خود، تجربه کار در سطح بین المللی را نیز کسب کنند.
شتاب همکاری های بین دو کشور – که با روی کار آمدن دولت های نهم و دهم در ایران رقم خورده بود – فقط در سطح اقتصادی نبود بلکه مسائلی همچون حمایت شجاعانه ونزوئلا از ایران در ارگان های بین المللی و کمک به تقویت روابط با کشورهایی همچون اکوادور و بولیوی – که شاهد روی کار آمدن دولت های پیشرو و ضد نظام سلطه بودند و از همان مشخصه های سیاسی و اقتصادی ونزوئلا برای ایران برخوردار بودند– را نیز شامل شد. پذیرایی چند باره این کشورها از مقامات عالی رتبه ایران در اوج سال های تحریم و همزمان با تلاش ابرقدرت ها برای انزوای بین المللی ایران مساله ساده ای نیست که به همین راحتی فراموش شود. شکسته شدن بی سابقه اجماع اعضای شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی علیه برنامه هسته ای ایران با اقدام شجاعانه دولت چاوز و حمایت های مکرر وی و دیگر دولتمردان پیشرو آمریکا لاتین – که از هر فرصتی برای محکوم کردن تحریم های بین المللی علیه تهران استفاده می کردند – از جمله دلایلی هستند که به اعتقاد نگارنده موفقیت سیاست خارجی کشور در دو دهه اخیر در منطقه امریکای لاتین را اثبات می نمایند.
همزمان، آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز از هیچ تلاشی برای حمله به روابط ایران و آمریکای لاتین با وارد آوردن اتهامات مختلف و البته تهدید کشورهای منطقه به دوری از ایران، فرو گذار نکردند، اما همگان دیدند که این کشورها علی رغم همه مشکلات، ایران را در دوران سختی تنها نگذاشتند و همیشه همراه و حامی تهران در صحنه های مختلف بودند و حتی سختی هایی در این راه نیز به جان خریدند. شکی نیست که دامن زدن به ایران هراسی و تلاش برای ممانعت از اشاعه الگوی ایران انقلابی در “حیاط خلوت” آمریکایی ها، از جمله دلایل اصلی مخالفت واشنگتن و همفکرانش با حضور ایران در منطقه بوده چراکه صرف اجرای یک سری پروژه اقتصادی، صنعتی و کشاورزی (که تماما رفاه مردم منطقه آمریکا لاتین را رقم می زدند) به خودی خود نمی توانسته موجبات نگرانی هیچ کسی را فراهم آورد.
با این وجود، در سال های اخیر روابطی که اینهمه از هر منظری منافع کشور را رقم می زد، به گرمی سابق ادامه نیافته است. مسائلی همچون درگذشت هوگو چاوز کمی پیش از روی کار آمدن دولت فعلی ایران در سال ۲۰۱۳ در ونزوئلا، اولویت اعلام شده دولت فعلی در حل و فصل مساله هسته ای و البته مشکلات حاد اقتصادی و سیاسی ونزوئلا (که قطعا فصل جدید روابط ایران با منطقه آمریکا لاتین مدیون همکاری این کشور است) می توانند از جمله دلایل این وضعیت باشند. این در حالیست که حفظ روابط و توسعه مناسبات با کشورهای منطقه آمریکای لاتین (به دلایلی که بعضا در سطور بالا مورد اشاره قرار گرفتند) همیشه مورد تاکید مقامات کشور بوده است. شکی نیست در ادامه اجرای پروژه های اقتصادی در این منطقه باید از تجربه سال های اخیر استفاده شود به شکلی که تمرکز بر روی اجرای آندسته پروژه هایی صورت بگیرد که عدم انجام کمال و تمام آنها ذهنیت منفی از کشور بر جای نگذارند و از طرفی در نظارت موثر بر اجرای پروژه ها نیز اقدام شود.
در هر صورت، سفر مهم – و هر چند کمی دیر – رئیس دستگاه دیپلماسی کشور در راس هیات بلند پایه اقتصادی به سرزمین آمریکای لاتین می تواند نویدبخش اراده سیاسی برای استفاده بهینه کشور از ظرفیت بالای اقتصادی و سیاسی این منطقه باشد. حال که به لطف تلاش همه مسوولان کشور، بهانه هسته ای ابرقدرت ها علیه ایران از میان برداشته شده و مانعی از سر راه همکاری های اقتصادی با دیگر کشورها (از جمله کشورهای منطقه آمریکای لاتین) رفع شده، انتظار می رود با پایان سفر دوره ای حال حاضر وزیر امور خارجه ، آمریکای لاتین به فراموشی سپرده نشود و قدر فرصت های موجود دانسته شود.
* کارشناس ارشد حوزه آمریکای لاتین