طرح بحث به بهانه رو کارآمدن دبیر کل جدید
اکنون پس از گذشت بیش از هفتاد سال متاسفانه سازمان ملل متحد با همان فرمول های میراثی کشورهای قدرتمند غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاست جهانی فعالیت می کند. اما به اعتقاد بسیاری از منتقدان و حتی هواداران سازمان ملل متحد، باز سازی این سازمان امری اجتناب ناپذیر است. استناد عمده منتقدان این سازمان، عملکرد ضعیف آن در صلح سازی، مدیریت بحران های بین المللی و نگه داشت صلح و پاسداری از صلح می باشد.
البته حتما باید خاطر نشان ساخت که در باره سازمان ملل متحد دو نظریه متفاوت وجود دارد که هر کدام طرفداران خاص خود را دارا می باشد. گروه اول با اعتقاد به بی فایده بودن سازمان ملل متحد و حتی بازیچه بودن و مزدوری آن برای قدرت های بزرگ شعارشان این است که این سازمان بی فایده نابود باید گردد. وجود سازمان ملل متحد تنها در راستای تامین منافع قدرت های بزرگ و در راس آن ها ایالات متحده آمریکا طراحی شده است و نبود آن بهتر از بود آن است. فلذا این گروه سخت به دنبال فروپاشی و امحای این سازمان مزدور و مترسک نما می باشند.
گروه دیگری ضمن برشماری انتقادات وارده بر این سازمان معتقد هستند که منافع و عملکرد مثبت سازمان ملل متحد در کل فعالیت آن بر اضرار و عملکرد منفی آن می چربد و بنا بر این لازم است که تلاش شود نواقص و چالش های آن برطرف شود و با بازسازی ساختارهای تصمیم گیری و عملیاتی سازمان، کارآیی آن را در سطح جهانی افزایش داد.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو رسمی، قطعا در فعالیت دیپلماتیک خود و با فعالیت در بستر سازمان ملل متحد به طور دفاکتو و دیپلماتیک نظر دوم را داراست و نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن تبیین مولفه های اصلی نظریه بازسازی یا رفرم سازمان، بایسته های فعالیت هیات دیپلماتیک ایران در سازمان ملل متحد را بررسی کند. به عبارت دیگر، ایران به عنوان یک کشور قدرتمند در جهان اسلام و در میان کشورهای در حال توسعه دارای چه ماموریتی در خصوص بازسازی سازمان ملل متحد می باشد. این بایسته ها اصول کلی خواسته های مطرح در باره اولویت های رفرم سازمان می باشد که هیات دیپلماتیک ایران باید برای آن برنامه ریزی صحیح و تلاش دیپلماتیک لازم و شایسته را مبذول دارد.
وجود دو سازمان ملل متحد
از مبانی اولیه بحث کسانی که مخالف نابودی سازمان ملل متحد هستند ولی به شدت دنبال تحقق بازسازی یا رفرم سازمان می باشند این است که ما عملا پس از پایان جنگ جهانی دوم، دو سازمان ملل متحد داشته ایم. سازمان ملل متحد اول، سازمانی سیاسی بوده است که عمدتا در پارادیم تحقق منافع کشور های قدرتمند به ویژه ایالات متحده امریکا عمل کرده است. این سازمان به طور ساختاری مبتلای به فساد قدرت در بافت ساختارهای غلط طراحی شده سازمان می باشد که عمده آن شورای امنیت سازمان ملل متحد است. سازمان ملل متحد اول با وجود حق وتو و اعمال اقدامات متعصبانه قدرت های بزرگ در نهایت کارنامه بسیار بدی دارد.
به نظر اینان حمایت کورکورانه از رژیم صهیونیستی، حمایت مستمر از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در زمان حیات آن، اعمال تحریم های قدرت مآبانه از جمله تحریم ایران در قضیه هسته ای، بی عملی و عدم واکنش صحیح در هنگام وقوع تجاوزهای بین المللی مانند تجاوز عراق به ایران، مداخلات نظامی در سوریه، حمله نظامی تل آویو به غزه، بی عملی در قضیه کشتار رواندا و بالکان و . . . نشان داده است که تنها در راستای تحقق منافع ملی کشورهای قدرتمند به ویژه دولت واشنگتن عمل می کند.
این بی عملی ها و بی تفاوتی ها و در کنار آن اقدامات جانبدارانه از منافع قدرت های بزرگ به نوبه خود ترجمانی از ضعف فکری و اندیشه ای نهفته در منشور سازمان ملل متحد یا همان منشور سانفرانسیسکو می باشد. نظریه امنیت دسته جمعی نهفته در منشور به طور عملی نتوانسته است که مبشر دنیای بهتر و پر از صلح و آرامش و امنیت برای مردم دنیا باشد. به عبارت دیگر در حالی که یک قسمت قلیل دنیا از رفاه و امنیت برخوردار بوده اند، در حالی که قسمت عمده دنیا، در فقر و جنگ و ترور به سر برده اند.
در کنار مباحث مطرح در مورد سازمان ملل متحد اول، این اعتقاد وجود دارد که سازمان ملل متحد دومی هم داریم که مانند سازمان اول بدنام و بد کارنامه نیست. کنایه از سازمان ملل متحد دوم، عمدتا اشاره به آژانس های تخصصی و غیر سیاسی سازمان ملل متحد مانند سازمان بهداشت جهانی، یونیسف، یونسکو، کمیساریای عالی پناهندگان، کمیسیون حقوق بین الملل، ایکائو، سازمان بین الملل کار و غیره می باشد. این سازمان ها کارنامه خوبی دارند و فعالیت های مثمر ثمری در راستای تامین منافع بشریت برداشته اند. مثلا سازمان بهداشت جهانی حرکت های موثری را برای ریشه کنی بیماری های واگیر دار انجام داده است و یا کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد نیز اقدامات شایسته ای را برای به وجود آوردن تمهیدات لازم جهت به وجود آمدن معاهدات عمده بین المللی مانند حقوق دریاها برداشته است. فلذا عمده آژانس های تخصصی سازمان ملل متحد کارنامه خوبی دارا هستند و اگر امروزه خوش نامی برای سازمان ملل متحد در کار است به خاطر وجود چنین آژانس هایی می باشد.
البته باید خاطر نشان ساخت که در همین مجموعه دوم برخی از آژانس ها مانند شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد عمدتا سیاسی و قدرتی و در راستای تامین منافع قدرت های بزرگ عمل کرده اند. این شورا در حالی که دم از حمایت از حقوق بشر می زند درست مانند سیاست حقوق بشر آمریکایی از یک پارادوکس رفتاری برخوردار بوده است و به این ترتیب نتوانسته که در محکومیت دولت های مقصر و ناقص حقوق بشر مانند خود آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولت مرتجع و سلفی و وهابی و کودک کش سعودی قدمی بردارد.
طرفداران رفرم سازمان ملل متحد معتقدند که سازمان ملل متحد اول به شدت نیازمند بازسازی است و عمده پیشنهاد ها و فعالیت آنان در راستای تغییر در بافت ساختاری شورای امنیت و عملکرد آن می باشد ولی در همین حال ساختارهای موجود در آژانس های تخصصی سازمان ملل متحد به ویژه آنانی که بیشتر سیاسی هستند مانند شورای حقوق بشر سازمان را نادیده نمی انگارند و برای آن ها نیز طرح و برنامه دارند.
عمده اندیشه های رفرم سازمان ملل متحد
در بافت ساختارهای سازمان ملل متحد، چالش و مشکل اصلی شورای امنیت سازمان ملل متحد است. ساختاری که هفتاد سال پیش طراحی شده است، متاسفانه هنوز برای دنیای امروز نیز تجویز می شود. حتی اگر بپذیریم این ساختار ها پس از پایان جنگ دوم جهانی موثر و مفید بوده اند، که البته عملا ثابت شد نبوده اند، قطعا برای دنیای امروز کارآمد نیستند.
ساختارهای نظام بین الملل امروز نیازمند کارآمدی و تاثیر روشنی برای مدیریت بحران های بین المللی هستند. اخلاق گرایی و عدالت مداری از بایسته های بنیادین ایجاد رفرم در سازمان ملل متحد است. این اخلاق گرایی و عدالت مداری اصلا با ساختارهای فعلی شورای امنیت هم خوانی ندارد.
اما نکته این است که در شرایط فعلی امکان امحای کلی ساختار فعلی شورای امنیت وجود ندارد و بنا بر این باید تلاش شود که تغییرات اندک اندک با تلاش کشورهای پیشرو و قدرتمندی مانند ایران به جلو برود. این رفرم ها و باز سازی ها در ابتدا باید رفرم شورای امنیت سازمان ملل متحد را نشانه بگیرد.
افزایش اعضای شورای امنیت یکی از راهبردهای اصلی تلقی می شود. در این میان پیشنهاد های متعددی مطرح و بررسی شده اند ولی مهم ترین نکته این است که ساختار فعلی نباید انحصاری در خدمت پیروزمندان جنگ دوم جهانی باشد. ساختار نظام بین الملل تغییرات و تحولات زیادی را در دوران پسا جنگ دوم جهانی به خود دیده است و بنا بر این مضحک و غیر قابل پذیرش است که قدرت های موجود در شورای امنیت اصرار کنند که همان ساختارهای پوسیده را در دنیای امروزین حفظ کنند. قطعا این نگرش یک نگرش غیر مدرن و مرتجعانه محسوب می شود و همه کشورهای پیشرو باید در راستای تغییر این ساختار کهنه و پوسیده و عملا غیر کار آمد برای دنیای امروز سخت تلاش کنند.
افزایش اعضای شورای امنیت به نحوی که کشورهای درحال توسعه و کشورهای جهان اسلام در آن نماینده داشته باشند از مستلزمان اصلی این تغییر است که برای پشتیبانی از این نظریه لازم است هیات های دیپلماتیک کشورهای در حال توسعه و کشور های جهان اسلام با همگرایی لازم عمل مدبرانه ای را شکل بدهند.
تعدیل در اعمال حق وتو نیز از رویکردهای دیگری است که باید برای آن چانه زنی دیپلماتیک به عمل آورد. یک از چالش های اصلی صلح و امنیت جهانی این است که اعمال حق وتو توسط کشورهای قدرتمند به گونه ای بوده است که بسیاری از پرونده های اقدام جهت تامین صلح و نگه داری از صلح و ارتقای آن به نتیجه نرسیده اند. حق وتو باید به گونه ای تعدیل شود که هر گونه اقدام موثر برای تامین و ارتقای صلح به بن بست نرسد.
بایسته های عملیاتی هیات دیپلماتیک ایران مستقر در سازمان ملل متحد
همان طوری که اشاره شد، ایران به عنوان کشوری پیشرو در میان کشور های درحال توسعه و در میان کشورهای جهان اسلام، دارای جایگاه ویژه ای در تحقق ایده های رفرم یا بازسازی سازمان ملل متحد می باشد. هیات دیپلماتیک ایران باید که با انرژی لازم، نظرات کارشناسی شایسته و کار آمد در خصوص بازسازی سازمان ملل متحد وارد عمل دیپلماتیک جهت رهبری اقدامات رفرمیستی بشود. در این راستا نیز لازم است که ریاست این هیات از نظرات همه کارشناسان برجسته و برتر داخلی بهره ببرد و نشست های ملی جهت بهره وری و ارتقای تصمیمات، پلان عملیات دیپلماتیک جهت رهبری فعالیت های دیپلماتیک را در داخل کشور تدارک ببیند.
هدف این است که هیات ایرانی مستقر در سازمان ملل متحد، با در اختیار داشتن نظرات کارشناسانه لازم، و برنامه ریزی لازم، مذاکرات مستمر را برای پیشبرد هدف مطرح در خصوص بازسای سازمان را به پیش ببرد. عمده نکاتی که لازم است در ایده رفرم مطرح شود عبارتند از:
تغییر بافت شورای امنیت سازمان ملل متحد
حضور موثر تر جهان اسلام در شورای امنیت
نقش پذیری کارآمدتر کشورهای در حال توسعه در بافت شورای امنیت
تعدیل حق وتو به نحوی که از میزان تاثیرگذاری کشورهای قدرتمند به ویژه ایالات متحده آمریکا کاسته شود
برخورد جدی تر شورای امنیت با پدیده رژیم صهیونیستی
ارتقای کارآمدی سازمان در خصوص مبارزه نهادینه با تروریسم و به ویژه تروریسم دولتی
تمرکز فعالیت های سازمان ملل متحد در خصوص فقر زدایی و تامین عدالت جهانی
رفع فعالیت های پارادوکس گونه سازمان ملل متحد در خصوص مبارزه با تروریسم و حقوق بشر
تعدیل و رفرم سازمان تجارت جهانی به نحوی که کشورهای در حال توسعه نیز از امکانات بیشتر رقابتی در تجارت جهانی برخوردار شوند
تعدیل ساختارهای ناعادلانه در اقتصاد جهانی
بازگشت مقر سیاسی دیپلماتیک سازمان ملل متحد از نیویورک به اروپا یا یکی از کشورهای در حال توسعه به دلیل فقدان صلاحیت آمریکاییها در اداره این مقر دیپلماتیک
ارتقای نقش دبیر کلی سازمان ملل متحد در حل و فصل مخاصمات بین الملل
پیشبرد ایده مجمع عمومی مردم نهاد در سازمان ملل متحد
ارتقای نقش سازمان های غیر دولتی بی طرف در بستر نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد
چندگانه نمودن طرق تامین بودجه سازمان ملل
تعدیل فعالیت های حقوق بشری سازمان در بستر شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد
البته این نوشتار در صدد نیست که همه موارد رفرم را که امروزه در بستر سازمان ملل متحد مطرح هستند را در اینجا بیاورد که خود مقوله ای تخصصی و عمده و طولانی است ولی موارد بالا مهم ترین اموری هستند که هیات دیپلماتیک ایران باید برای آن برنامه ریزی نموده و پلان کاری خود را ارایه نماید و جهت تحقق آن ها با سایر کشورهای متحد در جهان اسلام و مجموعه کشورهای در حال توسعه رایزنی و چانه زنی نماید.
قطعا هر گونه تلاشی برای نیل رفرم در سازمان ملل متحد به دلیل حضور قدرتمندانه کشورهای بزرگ و فعال در بستر شورای امنیت سازمان ملل متحد کار سخت و پر چالشی است ولی این امر منافاتی با اقدامات شایسته و بایسته هیات دیپلماتیک ایران ندارد و هر گونه حضور و تلاش قدرتمندانه ایران در این باره می تواند پرستیژ دیپلماتیک و معنوی ایران را در عرصه جهانی ارتقا ببخشد.
دکتر رضا سیمبر: استاد تمام گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان