متعاقب پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات هشتم نوامبر و راهیابی وی به کاخ سفید، سوالات و ابهامات زیادی در خصوص سیاست خارجی وی مطرح شده است. برخی منابع خبری و تحلیلگران از عملگرا بودن وی سخن به میان آورده و برخی دیگر، معتقدند وی در عرصه سیاست خارجی رو به “انزواگرایی خودخواسته” خواهد آورد. ترامپ در جریان رقابت های انتخاباتی درون حزبی جمهوریخواهان و همچنین دور نهایی انتخابات و رقابت با هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات، بارها از سیاست خارجی اوباما انتقاد کرد و مصادیق زیادی را نیز در این خصوص بر شمرده بود.
“ولید فارس” مشاور دونالد ترامپ معتقد است که نباید نسبت به سیاست خارجی ترامپ نگران بود زیرا بخشی از اظهارات وی، جنبه ای تبلیغاتی و انتخاباتی داشته است! پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منجر به سردرگمی مقامات اروپایی شده است، زیرا آنها هنوز نمی دانند ترامپ در قبال مسائلی مانند روسیه، ایران، اوکراین، عراق، ناتو، اتحادیه اروپا و ….چه موضع و رویکردی را در عمل اتخاذ خواهد کرد. بی دلیل نیست که فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه، از ترامپ خواسته است مشی خود را در قبال این موارد مشخص کند. با این حال به نظر می رسد ترامپ همچنان قصد ندارد دست خود را در خصوص پرونده های حساس در نظام بین الملل رو کند. او حدود دو ماه دیگر به کاخ سفید در واشنگتن نقل مکان خواهد کرد، اما تا کنون در معادلات سیاسی آمریکا نقشی ایفا نکرده است . به عبارت بهتر، ترامپ امتحان خود را در حوزه سیاست داخلی و خارجی پس نداده است، از این رو هنوز مشخص نیست که وی دقیقا در مواجهه با مسائل و بحران های جاری در نظام بین الملل چه خواهد کرد. در این خصوص احتمالاتی مطرح می شود که مروری بر آنها خالی از تامل نخواهد بود:
الف) سپردن سکان سیاست خارجی به دست نومحافظه کاران
با توجه به نقش فعال افرادی مانند گینگیریچ و جان بولتون و برخی اعضای تی پارتی در ستاد انتخاباتی ترامپ، ممکن است رئیس جمهور جدید ایالات متحده آمریکا سکان سیاست خارجی این کشور را به دست نئوکان ها دهد. در این صورت، فرضیه “انزواگرایی آمریکا” زیر سوال خواهد رفت، زیرا نومحافظه کاران و اعضای تی پارتی اساسا اهل انزواگرایی در نظام بین الملل نبوده و بالعکس، رویکرد مداخله گرایانه ای در منطقه و جهان دارند.
در این صورت، سیاست خارجی دوران ترامپ به مانند سیاست خارجی دوران جرج واکر بوش، مملو از بحران، جنگ و مداخله جویی خواهد بود.
ب) تاکید بر انزواگرایی خودخواسته
فرضیه دوم در خصوص سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ، انزواگرایی خودخواسته است نباید فراموش کرد که ترامپ با شعار بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت سالمندان و افراد فقیر و تمرکز بیشتر بر معادلات سیاست داخلی آمریکا به روی کار آمده است. همین مسئله دستان ترامپ برای افزایش هزینه های مداخله گرایانه آمریکا در نظام بین الملل را تا حدود زیادی خواهد بست. از این رو ممکن است وی تیم سیاست خارجی خود را از افرادی انتخاب کند که به مانند نومحافظه کاران، از بحران در مناسبات خارجی آمریکا استقبال نکنند!
با استناد به این دو فرضیه کلی، سوالات زیادی در خصوص سیاست خارجی ترامپ و مصادیق آن به ذهن خطور می کند .این سوالات عبارتست از :
۱- ترامپ در قبال ایران و برجام به طور مشخص چه سیاستی را اتخاذ خواهد کرد؟
۲- سیاست ترامپ در قبال روسیه چه خواهد بود؟
۳- سیاست ترامپ در قبال ناتو تابع چه اصولی خواهد بود؟
۴- ترامپ به طور مشخص از کدام گروه ها و احزاب در اروپا حمایت خواهد کرد؟
۵- سیاست ترامپ در قبال تحولات منطقه، خصوصا در قبال آنچه در عراق و سوریه می گذرد چه خواهد بود ؟
اینها سوالاتی هستند که پاسخ آنها به یکدیگر پیوسته است! به عبارت بهتر، نمی توان سیاست ترامپ در قبال روسیه را یک پرونده مجزا و رویکرد وی در قبال تحولات منطقه را پرونده مجزای دیگری دانست. این قاعده در خصوص برجام نیز صادق است. بدون شک هر گونه اقدام ترامپ در به هم زدن برجام با واکنش روسیه مواجه خواهد شد و اگر ترامپ در سیاست های خود به دنبال نزدیکی بیشتر به مسکو باشد، در اینجا شاهد پارادوکسی آشکار خواهیم بود.
ترامپ و معاون وی مایک پنس، دوبار در جریان رقابت های انتخاباتی آمریکا اعلام کرده بودند که در صورت ورود به کاخ سفید، برجام را پاره خواهند کرد. با این حال ولید فارس، مشاور ترامپ، پس از پیروزی ترامپ اعلام کرده است که رئیس جمهور جدید صرفا خواستار تغییر برجام و مذاکره دوباره بر سر برخی مفاد آن است! هر چند که این خواسته ترامپ نیز عملی نیست. او در نهایت ناچار است میان عمل کردن به برجام و عبور کامل از آن یک گزینه را انتخاب کند. انتخاب گزینه ای بینابین در این خصوص محلی از اعراب نخواهد داشت.
موضوع دیگری که باید در این خصوص مدنظر قرار داد، به مناسبات روسیه و آمریکا در دوران ترامپ باز می گردد. آنچه مسجل است اینکه مسکو اصلی ترین بازیگری بود که در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر از ریاست جمهوری ترامپ حمایت می کرد. افشاگری های ایمیلی علیه هیلاری کلینتون و مواردی از این قبیل، منجر به خشم دموکرات ها از مقامات روسی گردید. پس از پیروزی ترامپ نیز ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از حضور وی در کاخ سفید به صورتی علنی استقبال کرد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که در دوران ریاست جمهوری ترامپ، روابط واشنگتن و مسکو بهبود خواهدد یافت. همین مسئله منجر به نگرانی مقامات اروپایی شده است.
اخیرا رویترز گزارشی را در خصوص نگرانی مقامات اروپایی در خصوص رویکرد دولت جدید آمریکا نسبت به روسیه منتشر کرده است. این گزارش در نوع خود قابل تامل است. بر اساس این گزارش، مقامات اروپایی که قصد دارند تحریم های روسیه بر سر مناقشه اوکراین را تمدید کنند، نسبت به عدم حمایت ترامپ از ادامه این روند نگران هستند. این نگرانی پُر بیراه به نظر نمی رسد! ترامپ در قبال بحران اوکراین و رویکرد ناتو نسبت به این بحران، نگاهی منتقدانه داشته است. او نه تنها سیاست های ناتو در اوکراین، بلکه ساختار ناتو را نیز در رقابت های انتخاباتی زیر سوال برد. همین مسئله سبب شد تا آندرس فوگ راسموسن، دبیر کل سابق ناتو، نسبت به پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا هشدار دهد. با این حال این هشدار در کنار صدها هشدار دیگر کارساز نبود و ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده شد!
در قبال تحولات منطقه و رویکرد آمریکا نسبت به این تحولات، بازی تا حدود زیادی پیچیده است! از یک سو دو حزب دموکرات و جمهوریخواه متعهد هستند که استراتژی کلان آمریکا مبنی بر مداخله گرایی در منطقه را حفظ کنند. در چنین شرایطی ترامپ نیز موظف خواهد بود در این قالب و چارچوب حرکت کند. از سوی دیگر در عرصه تاکتیکی، ممکن است ترامپ تاکتیکی متفاوت از اوباما و هیلاری کلینتون به کار گیرد. ترامپ در جریان رقابت های انتخاباتی یک بار در اظهاراتی جنجالی عنوان کرد که هیلاری کلینتون و اوباما مسئول پیدایش داعش هستند. البته او اظهاراتی خود را بعدها اصلاح کرد. رویکرد ایالات متحده آمریکا در قبال منطقه و مسائل جاری در عراق و سوریه، می تواند تا حددی متغیری وابسته به مناسبات آتی واشنگتن و مسکو باشد. از این رو رصد مناسبات آمریکا و روسیه در دوران ریاست جمهوری ترامپ از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در نهایت اینکه در دوران ریاست جمهوری ترامپ، شاهد سیاست خارجی نامتوازن و غیر قابل پیش بینی خواهیم بود. این در حالیست که کلیت استراتژی آمریکا مبنی بر تقابل با انقلاب اسلامی به قوت خود باقی خواهد بود. از این رو لازم است دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان به هشیاری کاملی به رصد تحولات فعلی و آتی در حوزه سیاست خارجی آمریکا بپردازد .در سایه این رصد هوشمندانه می توان توطئه های دولت ترامپ و به طور کلی ایالات متحده آمریکا در تقابل با ملت و نظام جمهوری اسلامی را خنثی کرد.
فخرالدین اسدی