وی قبل از این جلسه هم در جای دیگری گفته بود هر جا میروم از من سوال می کنند در آمریکا چه خبر است؟ و سپس افزوده بود:”منازعات انتخاباتی حس اطمینان همه نسبت به ثبات قدم و قابلیت اتکا ما را متزلزل می کند.”
واقعا” در امریکا چه خبر است؟پاسخ این پرسش را شاید هنوز نتوان بطور کامل و دقیق داد اما می توان گفت،خبرهای زیادی در امریکاست که هنوز ناگفته هایش چند خروار بیش از آنچیزی است که گفته شده و یا ما مشاهده می کنیم.
امریکا،کشور عجیبی است!کشوری بزرگ،قدرتمند و صاحب تکنولوژی و در کنار اینها،دارای مشکلات و معضلاتی بزرگتر که دهها سال است دولتمردان آن،اعم از جمهوری خواه یا دموکرات و همچنین غول های صنعتی،اقتصادی و رسانه ای امریکا تلاش کردهاند با رویکرد تمرکز بر سیاست خارجی و حوزه بین الملل،اجازه ندهند نه مردم این کشور و نه مردم دیگر کشورها،درون آمریکا را درست و آنگونه که هست ببینند.
انتخابات اخیر امریکا،اعم از اینکه آنرا غیرمنتظره و از دست در رفته بدانیم یا بخشی از سناریوی کنترل شده اما غیر قابل گریز، شرایطی را فراهم کرد تا بخشی از پرده مخملی کشیده شده بر روی آمریکا کنار زده شود و بخشی از واقعیت های تلخ و رسوایی های درون امریکا برملا شود.این رسوایی فقط اخلاقی هم نبود هرچند به وضوح از بحران اخلاق و معنویت حکایت داشت.رسوایی های برملا شده،حوزه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فساد مالی حاکمان را هم به وضوح شامل می شد تا جاییکه ترامپ وعده داد پس از رفتن به واشنگتن،سیفون را خواهد کشید! و در اولین نطق پس از پیروزیش وعده داد که “امریکا دیگر منزوی نخواهد بود.”!
سیر قهقرایی تحولات داخلی آمریکا و قدرت رو به افول این کشور در سطح بینالملل،بتدریج رویای آمریکایی را به سمت کابوس آمریکایی نزدیک کرده و رقابتهای انتخابات اخیر وسرانجام انتخاب فردی مثل ترامپ،از نشانه های این مساله است.موضوعی که برخی نخبگان آمریکا از سالها پیش به انحای مختلف از جمله با تالیفات متعدد،نسبت به آن هشدار میدادند!
از انتخابات آمریکا و رسوایی های این کشور که بگذریم، توجه به یک مساله در کشور مان بیش از پیش ضروری است و آن اینکه،چرا عده ای چشم خود را بر این واقعیت ها بسته و همچنان چشمشان به دست آمریکاست و مرعوب چنین کشوری هستند؟!
واقعا” این افراد از کشوری که خود تا گردن در منجلاب فساد،مشکلات اقتصادی و معضلات اجتماعی فرو رفته است و رییس جمهور آینده اش در اولین نطق پس ازپیروزی به منزوی بودن کشورش اعتراف می کند،چگونه انتظار گرهگشایی دارند؟!
خوب است این جریان، به این پرسش ها بیندیشد و صادقانه و واقع بینانه پاسخ بدهد.
آیا ایران امروز قدرتمندتر است یا ایران سالهای آخر دهه ۵۰ و دهه ۶۰؟آیا امریکای امروز قدرتمندتر است یا امریکای ۳۰ سال پیش؟
کیست که پاسخ این پرسشها را نداند؟کیست که نداند قدرت ایران امروز که صاحب دهها هزار متخصص،حدود چهار دهه تجربه اداره کشور و مدیریت دهها بحران و صاحب فناوری های راهبردی در زمینه های هسته ای،موشکی،هوا-فضا،نانو،بیوتکنولوژی و…از ایران محتاج به سیم خاردار و فاقد تجربه حکومت داری و صدها مشکل ریز و درشت دیگر در دهه شصت بیشتر است؟کیست که نداند اقتدار ایرانی که عمق استراتژیکش تا سواحل مدیترانه و باب المندب گسترش یافته است با ایرانی که امنیت داخلی اش با چالش مواجه شده بود و مجبور بود دشمن را از خاک خود بیرون براند،قابل مقایسه نیست؟!
و کیست که نداند ابرقدرتی آمریکای چهار دهه قبل و بخصوص آمریکایی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی،آماده بلعیدن جهان بود امروز آنچنان افول کرده که در تمام نبردهای دهه اخیر در منطقه حساس جنوب غربی آسیا،شکست خورده است و در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده است؟
چرا این جریان مرعوب،شرمساری وزیر امور خارجه آمریکا از شرایط داخلی کشورش را نمی بیند و از کنار اعتراف کری مبنی بر متزلزل شدن حس اطمینان همه به قابل اتکا بودن آمریکا،راحت عبور می کند؟
پاسخ این جریان به این پرسش که کشوری با بیست تریلیون دلار بدهی چگونه میتواند حلال مشکلات اقتصادی دیگران باشد،چیست؟
آیا این جریان شرمسار نیست از اینکه در شرایطی که به گفته کری،همه نسبت به آمریکا متزلزل شدهاند،همچنان میخواهد به آمریکا بچسبد و به او اتکا کند؟
آیا این جریان که به زعم خود میخواست ایران را با تعامل با جهان(بخوانید آمریکا) از انزوا خارج کند متوجه این نکته نیست که این آمریکاست که از قبل این تعامل میخواهد از انزوا خارج شو؟!انزوایی که تازهترین رییسجمهورش به آن اعتراف کرد و وعده خروج از آنرا داد!
چقدر عقب افتاده و غیرمنطقی است این جریان غربزده کشورمان که واقعیت های جامعه آمریکا را نمی بیند.و چقدر گوهر ناشناس و بدفهم است که این همه عزت، اقتدار، ظرفیت های بالقوه و بالفعل و سربلندی کشورمان را نادیده گذاشته است.
و بالاخره اینکه این عقب افتادگی و این بدفهمی،چه فرصت سوزی ها که نکرده و چه ناکارآمدی ها که از خود نشان نداده است!
امید آنکه، طوفان انتخابات اخیر آمریکا فراتر از نگرانی از انتخاب ترامپ،موجب شود این جریان بخود بیاید و در این پیچ تاریخی بتواند ایران اسلامی را در جایگاه شایسته اش قرار دهد.البته خوشبختانه این جایگاه، متوقف بر اراده این جریان نیست ولی حضور این جریان در برخی مناصب کلیدی و بخشی از رسانهها میتواند موانعی را برسر راه و حرکت پرشتاب انقلاب اسلامی بوجود آورد.