اخیراً جنایت وحشتناکی در سوریه رخ داد که سکوت و تسامح در قبال آن می تواند عواقب وخیمی را برای کشور و مردم سوریه به دنبال داشته باشد.
به گزارش جهان به نقل از الف حمزه الخطیب، نوجوان ۱۳ ساله سوری است که چندی قبل در یکی از شورش ها در شهر درعا ناپدید می شود و پس از حدود یک ماه، جسد وی در حالی که آثار شکنجه شدیدی بر روی بدنش هویداست به خانواده اش باز می گردد.
این ماجرای مشکوک که حکایت از وقوع یک جنایت هولناک دارد، اگرچه هنوز ابعاد پنهان زیادی دارد که مشخص نشده اند، اما اطلاع رسانی نامناسب در قبال این جنایت، توسط مقامات و رسانه های سوری بر عمق نگرانی ها پیرامون این قضیه افزوده است.
نوجوانی ۱۳ ساله در ناآرامی های شهر درعا و در حین تظاهرات عده ای ربوده می شود و در حالیکه گمانه زنی ها از ربایش وی به دست نیروهای امنیتی خبر می دهند؛ یکماه بعد جسد وی در حالی که تقریباً مثله شده است پیدا می شود.این ماجرا آنچنان کم اهمیت نیست که مقامات امنیتی و پلیس سوریه نخواهند در قبال آن اعلام موضع کنند.
البته حواشی مختلفی نیز پیرامون حمزه الخطیب وجود دارد. اینکه آیا اساساً وی توسط پلیس سوریه دستگیر شده است یا اینکه فرآیند پیدا شدن جسد وی چگونه بوده و نقش پلیس در این میان چیست، نکاتی هستند که اعلام موضع دولت سوریه در قبال آن می تواند، شفاف کننده بسیاری از مسائل باشد.
اهمیت اعلام موضع مقامات سوری در قبال این جنایات از آنجائی اهمیت پیدا می کند که آنچه در سوریه در حال رخ دادن است به نوعی شبیه ماجراهایی است که در فتنه اخیر در کشورمان به وقوع پیوست. در ایران نیز، فتنه گران با علم کردن دو کشته به نام های ندا آقاسلطان و ترانه موسوی، سعی کردند فضا را به نحو مطلوب خود مدیریت کنند. دو کشته ای که البته بعدها مشخص شد نفر اول با توطئه خود منافقین کشته شده و نفر دوم نیز اساسا یک هویت خیالی است و شخصی به نام ترانه موسوی اساساً وجود خارجی ندارد.
البته جنایتی که در مورد حمزه الخطیب رخ داده است به هیچ وجه قابل قیاس با مثال هایی مثل ندا آقاسلطان نیست اما مسئولان سوری و مقامات امنیتی این کشور باید بدانند که نحوه تعامل و برخورد آنان با معترضان در این کشور باید به گونه ای باشد که بتوان از آن دفاع کرد.در واقع انتظار افکار عمومی دنیا از سوریه، برخورد منطقی و به دور از خشونت مرگ بار با معترضان است.
این در حالیستکه به نظر می رسد رسانه ها و دولت سوریه نیز در این زمینه به شدت ضعیف عمل می کنند و قادر به اطلاع رسانی صحیح و به موقع از اقدامات خود و خرابکاری های صورت گرفته توسط شورش گران نیستند. به طور مثال اگرچه در ماجرای حمزه الخطیب مشاهده می شود که باز هم رسانه های خارجی تلاشی عجیب و موهوم در پررنگ کردن فیس بوک، توییتر و سایر شبکه های اجتماعی دارند و یا اگرچه شاهد هستیم که در جریان این جنایت، باز هم مخالفان دولت سوریه همانند آنچه که فتنه گران و اوباش در ایران کردند، فریاد We are all Hamza al-Khateeb, (ما همه حمزه الخطیب هستیم) را سر داده اند اما این شباهت های مشکوک هم برای افکار عمومی دنیا، جای خالی اعلام مواضع مسئولان سوری را پر نمی کند.
در همین حال بعضا و در مواقعی برخوردهایی توسط نیروهای امنیتی سوریه با معترضان صورت گرفته است که جای هیچگونه دفاعی را باقی نمی گذارد.دولت سوریه هم اکنون دست به گریبان تهمت هایی است که این قبیل برخوردها و ماجراهایی مثل قتل دردناک حمزه الخطیب، در حال تبدیل کردن این تهمت ها به موقعیت هایی خطرناک برای سوریه است.
مقامات سوریه باید در این زمینه پاسخگویی های شفاف و مدلّلی داشته باشند. مثلا اگر در مواقعی، شایعات مربوط به شکنجه در زندان های سوریه و برای مخالفان واقعیت داشته است، مقامات سوری باید خود در گام اول از این حقایق پرده برداشته و در گام بعد در ممانعت از آنها اقدام کنند و در ادامه ضمن جلوگیری از هرگونه برخورد غیر انسانی با معترضان از اشتباهات احتمالی صورت گرفته نیز عذرخواهی کنند.
سرکوب شدید مخالفان هیچ مشکلی را از دولت سوریه در مقابل خرابکاری های اخیر حل نمی کند. برخورد صحیح و قانونی و در عین حال حل مشکلات ساختاری و قانونی در حکومت سوریه تنها راه حل این معضلات است.اما این سکه روی دیگری هم دارد که باید آن را مد نظر قرار داد.نباید از ردپای پر رنگ مخالفان سوریه همچون اسرائیل و آمریکا نیز در اغتشاشات سوریه غافل شد.
برملا شدن برخی دروغگویی های فیس بوکی علیه سوریه که مشخص شده توسط عوامل آمریکایی و اسرائیلی صورت می گرفته است و یا مسلح شدن اغتشاشگران در سوریه از جمله این مقولات است که نباید به سادگی از کنار آنها عبور کرد.دولت سوریه هم اکنون آماج حملات رسانه های صهیونیستی جهان قرار دارد و دقیقاً نسخه کپی آنچه که همین رسانه ها در هجمه علیه جمهوری اسلامی ایران در ماجرای فتنه اخیر انجام دادند؛ در مورد سوریه نیز در حال اجراست.
پر رنگ سازی نقش شبکه های اجتماعی اینترنتی، علم کردن بحث شکنجه زندانیان سیاسی و معترضان در مجامع جهانی، پخش کلیپ های تصویری از سرکوب مردم توسط نیروهای امنیتی و در ادامه کشته سازی، از جمله اقداماتی است که توسط همین رسانه ها در قبال ایران نیز انجام شد اما به فضل الهی و با تدبیر نظام اسلامی ما جملگی به شکست انجامید.هم اکنون نیز شاهدیم برخی از همین روال های رسانه ای برای سوریه نیز در حال اجراست اما نکته آنجاست که مسئولان و دولت سوریه باید در این رابطه عملکردی مطلوب داشته باشند و پاسخگوی تمام اعمال خود باشند.این مسئله می طلبد که سوریه به عنوان یکی از کشورهای مقوّم امنیت در منطقه، عملکردی منطقی را در قبال معترضان در پیش گیرد و از بروز زمینه های وقوع جنایاتی همچون پرونده حمزه الخطیب، جلوگیری کند.