میلاد فخرالدینی یکی از سوژههای اصلی بازی استقلال و ذوبآهن بود. در صحنهای که داریوش شجاعیان رباط پاره کرد میلاد نزدیک او بود و پیجهای استقلالی این بازیکن را عامل اصلی مصدومیت هافبک تکنیکیشان میدانستند. فخرالدینی اما در این باره حرفهای مهمی میزند و میگوید نقشی در مصدومیت داریوش نداشت.
*میلاد بازی را از استقلال بردید.
بله، خیلی سخت بود. نیمه اول استقلال خیلی خوب پرس کرد. بازی برایمان سخت شد. با چند اشتباه فردیمان موقعیتگیر استقلال آمد. خدا را شکر در نیمه دوم بازی را کنترل کردیم و به دست گرفتیم. به گل هم رسیدیم و برنده شدیم.
*پنالتی را هم میخواستی خودت بزنی.
بله.
*خب چرا نزدی؟
از بیرون گفتند بازیکن خارجی تیم بزند.
*گفتیم شاید میخواستی به مهدی پنالتی بزنی.
چون استرس کمتری دارد و تحت تأثیر تماشاگر نیست. مهم گل شدن توپ بود که گل شد. فرقی نداشت من بزنم یا کس دیگری.
*تو استرس داشتی؟
نه اتفاقاً شرایطم برای پنالتی زدن خوب بود.
*ولی پنالتیزن اول تیم نیستی، درست است؟
بله، پنالتیزن اول مهدی رجبزاده است. مرتضی تبریزی هم خوب پنالتی میزند.
*ولی دوست داشتی به استقلال بزنی.
من قبلاً به استقلال گل زده بودم و دنبال چنین چیزی نبودم.
*شجاعیان در این بازی رباط پاره کرد و حتماً متوجه شدی در فضای مجازی به تو حملات زیادی شد.
متأسفانه بعضیها دنبال شیطنت هستند. یکسری مسائل الکی را مطرح میکنند. من با داریوش یک متر فاصله داشتم که رباطش پاره شد. وقتی زانویش چرخید من به او رسیدم. متأسفانه یکسری افراد بیکار این حرفها را میزنند.
*برای خودت در اینستاگرام اتفاقی افتاد؟
بله، خیلی به من توهین کردند. متأسفانه بعضیها فرهنگ کمی دارند. چند نفر آدم بیکار هستند که جو به راه میاندازند و این چیزها را شروع میکنند. حالا مهم نیست خوب باشی یا بد.
*پس میگویی تو نزدیک داریوش نبودی.
نه ما یک متر فاصله داشتیم و من اصلاً با او برخوردی نکردم که بخواهد رباط صلیبی پاره کند. ۹۵ درصد کسانی که رباط پاره میکنند به خاطر چرخش پاست. قبل از اینکه برسم، زانوی او پیچیده بود.
*بعد بالا سرش نشستی. چه چیزهایی میگفتید؟
سعی کردم او را آرام کنم. این نیست که مثلاً من در ذوبآهنم و با استقلالیها بد باشم. ما همه با هم رفیق هستیم. هوای همدیگر را داریم. هیچ فوتبالیستی وجدانش راضی نیست که یک فوتبالیست دیگر مصدوم شود. واقعاً اتفاق بدی افتاد و من بعد از بازی به آن فکر میکردم. خیلی ناراحت شدم. همان لحظه به داریوش گفتم برایت نذر میکنم که اتفاقی نیفتاده باشد.
*همان لحظه متوجه شد رباط پاره کرده؟
بله، چون بازیکنان میفهمند. وقتی من در تراکتور بودم سال ۹۰ رباط پاره کردم و همان لحظه فهمیدم.
*انتقاد شد که خیلی سفت و سخت بازی میکردی و حتی برخورد خشن میکردی.
توقع دارند چون در استقلال بودم شل میگرفتم؟ اگر این کار را میکردم که کم کاری کرده بودم. من وقتی برای ذوبآهن بازی میکنم تعهد دارم. اصلاً فوتبال تمام دنیا همین است. تازه در ایران حساسیت بیشتر است. من به احترام استقلال موقع گل و بعد از بازی که بردیم خوشحالی نکردم چون این باشگاه را دوست دارم اما نمیتوانم شل بازی کنم.
*رابطه تو و بازیکنان استقلال چطور است؟
خوب.
*چون یک دوره با رحمتی بد بودی.
نه درون خانواده گاهی مشکل پیش میآید ولی الان با هم خوب هستیم.