در فاصله کوتاهی که تا آغاز اردوی تیم ملی داریم و در ادامه روند مثبت و نتایج حاصله در جام جهانی انتظار عجیبی در بین مردم به وجود آمده است.
جهانگیر کوثری: در جام ملتهای آسیا کدام مربی روی نیمکت تیم ملی فوتبال ایران خواهد نشست؟ در فاصله کوتاهی که تا آغاز اردوی تیم ملی داریم و در ادامه روند مثبت و نتایج حاصله در جام جهانی انتظار عجیبی در بین مردم به وجود آمده است. مسئولان ورزشی و حتی مدیران سیاسی هم نسبت به فوتبال توقع بالایی دارند و کسب مقام قهرمانی در جام ملتهای آسیا در امارات را امری بدیهی و ساده میدانند و یا لااقل ما را در فینال میبینند. در برزخ کارلوس کیروش نباید ماند و آلترناتیو جدی را باید در نظر گرفت. اگر قرار است حرکتی انجام شود، باید زودتر دست به کار شد. به نظر میرسد مربی خارجی در این زمان باقیمانده به جام ملتها جواب ندهد و باید از گزینههای موجود یکی را انتخاب کرد که شامل برانکو و شفر نیز میشود. فدراسیون فوتبال اگرچه هنوز به بازگشت کیروش معتقد است، اما با شرایط موجود و مانیفستی که کیروش انتشار داد، جلب رضایت خود سخت خواهد بود.
خبر رفتن به الجزایر هم صحیح نبود و کیروش نقشه دیگری در سر دارد. رفتن او عادی نبود و ما را نیز به فکر فرو برد که چه شده است؟ خبر رفتن کارلوس کیروش با خداحافظی و تغییر و تعویض دیگر مربیان تیم ملی خیلی متفاوت بود و حس دلتنگی عجیبی به وجود آورد. این وداع با دیگر خداحافظیها یک تفاوت عمده داشت و آن محبوبیت او بین تمام اقشار جامعه بود. در واقع او در اوج علاقه مردم به او رفت! حالا چرا با این شتاب؟ داستان چیست و کدام عامل و شخصی باعث شد او چنین تصمیمی بگیرد؟ آیا پیشنهاد الجزایر که منتفی شد؟ آیا برای فوتبال ما رفتن کیروش یک اتفاق ناگوار است؟ فوتبال ما از کیروش چه آموخت و چه از دست داد؟ طی این ۷۷ سالی که ما (در سال ۱۹۴۱ اولین مربی تیم ملی یعنی حسین صدقیانی که در بلژیک و اتریش درس خوانده بود و فوتبال بازی میکرد) مربیان زیادی را از داخلی و خارجی تجربه کردهایم، کارلوس کیروش یک استثنا بود، با کاراکتر جذاب و نفوذکننده و قدرت تسلط فوقالعاده که الفبای فوتبال امروز را خوب میشناخت و در دیگر مسائل جانبی مثل جامعهشناسی و روانشناسی فوتبال بینظیر بود. اگر مبنا را از سال ۱۳۲۰ بگذاریم، ۴۳ مربی داخلی و خارجی سرمربی تیم ملی بودهاند که از این تعداد ۱۴ مربی خارجی بودند. یوگسلاوها، مجارها، برزیلیها، انگلیسیها، اسکاتلندیها و اتحاد جماهیر شوروی بر فوتبال ما اثر گذاشتند که رایکوف، ایویچ و کیروش بهترینهای این عده بودند. ۷۷ سال فوتبال ما دستخوش ذهنیت و دانش این مربیان خارجی و در فاصلههایی، ایرانی بود تا جام جهانی ۲۰۱۸. کیروش با دو دوره حضور در دو جام جهانی موفقترین و محبوبترین مربی بود. او از جایگاه ویژهای در جامعه ما بهرهمند بود و با روش خود توانست به اهداف بلندمدت خود برسد. وداع او را میتوان به شرایط جامعه ارتباط داد؟ به موقعیت اقتصادی و سیاسی و شایعات و هوارهای آمریکا و دیگر کشورها یا هفت سال کاری فوتبال ایران او را نیز خسته کرده است؟ اما در کلیت جامعه ما او را دوست میداشتند. شاملو میگوید برای زیستن دو قلب لازم است، قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند. کیروش رفت با تمام وابستگیهایی که داشت و ریشه دوانیده بود. ما شرقیها مهر و عطوفت و عشق را خراب نمیکنیم. بگذارید او نیز مانند ایویچ برود و از ایران ما به خوبی یاد کند. وداع تلخ کیروش را دوست نداشتیم هرچند هیچگاه او را با تأمل ننگریستیم. حوصله میکنیم و هفت سال بودنش را در تاریخ خود به نکویی مینویسیم و یادمان است که قضاوتی خواهد بود. خواهیم نوشت یگانه بودی و هیچ کم نداشتی.
خبر رفتن به الجزایر هم صحیح نبود و کیروش نقشه دیگری در سر دارد. رفتن او عادی نبود و ما را نیز به فکر فرو برد که چه شده است؟ خبر رفتن کارلوس کیروش با خداحافظی و تغییر و تعویض دیگر مربیان تیم ملی خیلی متفاوت بود و حس دلتنگی عجیبی به وجود آورد. این وداع با دیگر خداحافظیها یک تفاوت عمده داشت و آن محبوبیت او بین تمام اقشار جامعه بود. در واقع او در اوج علاقه مردم به او رفت! حالا چرا با این شتاب؟ داستان چیست و کدام عامل و شخصی باعث شد او چنین تصمیمی بگیرد؟ آیا پیشنهاد الجزایر که منتفی شد؟ آیا برای فوتبال ما رفتن کیروش یک اتفاق ناگوار است؟ فوتبال ما از کیروش چه آموخت و چه از دست داد؟ طی این ۷۷ سالی که ما (در سال ۱۹۴۱ اولین مربی تیم ملی یعنی حسین صدقیانی که در بلژیک و اتریش درس خوانده بود و فوتبال بازی میکرد) مربیان زیادی را از داخلی و خارجی تجربه کردهایم، کارلوس کیروش یک استثنا بود، با کاراکتر جذاب و نفوذکننده و قدرت تسلط فوقالعاده که الفبای فوتبال امروز را خوب میشناخت و در دیگر مسائل جانبی مثل جامعهشناسی و روانشناسی فوتبال بینظیر بود. اگر مبنا را از سال ۱۳۲۰ بگذاریم، ۴۳ مربی داخلی و خارجی سرمربی تیم ملی بودهاند که از این تعداد ۱۴ مربی خارجی بودند. یوگسلاوها، مجارها، برزیلیها، انگلیسیها، اسکاتلندیها و اتحاد جماهیر شوروی بر فوتبال ما اثر گذاشتند که رایکوف، ایویچ و کیروش بهترینهای این عده بودند. ۷۷ سال فوتبال ما دستخوش ذهنیت و دانش این مربیان خارجی و در فاصلههایی، ایرانی بود تا جام جهانی ۲۰۱۸. کیروش با دو دوره حضور در دو جام جهانی موفقترین و محبوبترین مربی بود. او از جایگاه ویژهای در جامعه ما بهرهمند بود و با روش خود توانست به اهداف بلندمدت خود برسد. وداع او را میتوان به شرایط جامعه ارتباط داد؟ به موقعیت اقتصادی و سیاسی و شایعات و هوارهای آمریکا و دیگر کشورها یا هفت سال کاری فوتبال ایران او را نیز خسته کرده است؟ اما در کلیت جامعه ما او را دوست میداشتند. شاملو میگوید برای زیستن دو قلب لازم است، قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستش بدارند. کیروش رفت با تمام وابستگیهایی که داشت و ریشه دوانیده بود. ما شرقیها مهر و عطوفت و عشق را خراب نمیکنیم. بگذارید او نیز مانند ایویچ برود و از ایران ما به خوبی یاد کند. وداع تلخ کیروش را دوست نداشتیم هرچند هیچگاه او را با تأمل ننگریستیم. حوصله میکنیم و هفت سال بودنش را در تاریخ خود به نکویی مینویسیم و یادمان است که قضاوتی خواهد بود. خواهیم نوشت یگانه بودی و هیچ کم نداشتی.
منبع: خبرورزشی