اختصاصی/ پاریسنژرمن با پتانسیلی که این روزها در اختیار دارد دستیابی به عنوان قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا خیلی برایش کار ساختی نیست، اما…
توخل زمانی میتواند مدعی موفقیت در پاریس باشد که در لیگ قهرمانان اروپا افتخاری را حاصل کند، دلیل حضور او در پارک دو پرنس نیز همین است، چرا که او به صلاحدید شخص ناصر الخلایفی در فرانسه حاضر شد تا رویاهای مردان متمول پاریس را رنگ حقیقت ببخشد؛ اما مانعی که همواره مربیان بزرگ برای کسب افتخار اروپایی، در پاریسنژرمن با آن روبرو بودهاند چه بوده است؟!
پاریسنژرمن سالهاست که ستارههای دنیا را دستچین میکند و در راستای سیاستی که به اشتباه در دستور کار قرار گرفته شده است، خواهان آن میباشد که بدین ترتیب با مردان طلایی دنیا، قهرمانی را حاصل کند! بازیکنانی که شاید به لحاظ توانمندیهای فردی هرکدام یک ابرستاره محسوب شوند، اما برای رقم زدن افتخاری بزرگ به هیچ عنوان از تیم بودن و تیم شدن درک درستی ندارند.
پاریسیها سالهاست که چون جزایری از هم دور افتاده، زیر یک پرچم قرار گرفتهاند و هیچ مربی نتوانسته از پس ستارههای بهانهگیر پیاسجی بربیاید! زلاتان ابراهیموویچ، نیمار، کیلیان امباپه، ادینسون کاوانی، آدرین رابیو و … هرکدام از آنها دلیلی بزرگ برای نبود اتحاد کافی در ایجاد یک شخصیت قهرمانخواه بودهاند که هرگز الخلایفی نخواسته ریشه آن را برچیند.
پاریسنژرمن را اگر در تئوری بررسی کنیم، متوجه آن خواهیم شد که آنها از هر ابزاری برای کسب قهرمانی در اروپا برخوردارند، تیمی مملوء از ستاره که هرگز فشار ناشی از رقابتهای پیاپی را ندارد و با بهروزترین امکانات و بزرگترین مربیان دنیا خودش را مهیای نبردهای مختلف میکند! اما چرا هرگز هیچ افتخاری چشمگیر از سوی آنها حاصل نمیشود؟ جواب بسیار ساده است! سربازان آنها از میدان جنگ فرار میکنند، چرا که به پرچم پیاسجی تعلق خاطری ندارند و تنها پول واسطه آنهاست!