افق نیوز/ علی اردکانیان استاد دانشگاه و پژوهشگر در یادداشتی نوشت: الوین تافلر (Alivin Toffler) نویسنده، اندیشمند و آینده پژوه آمریکایی در یکی از کتابهای خود بنام «شوک آینده» میگوید: «آینده برای بشر امروز در موارد بسیاری دیگر تداوم گذشته نیست. رسالت انسان و جامعه معاصر، شناخت و هدایت تغییرات برای حفاظت بشر در برابر شوک آینده است.»
هرچند نظریات طرح شده توسط تافلر در سلسله مباحث و کتابهای وی بیشتر ناظر به «گسستهای پی در پی و گستردهی انسان معاصر با گذشته خویش و عدم توانایی تطابق بشر با سرعت و وسعت تحولات در حال روی داد است، اما از چارچوب نظری او میتوان در جهت طرح آینده پژوهشیهایی در حوزه «مناسبات جهانی» و «جابجایی قدرت» در عرصه روابط بین الملل؛ در آینده استفاده نمود.
با طرح این پیش فرض که «آینده بشر لزوماً امتداد گذشته وی نیست» و احتمال گسست مناسبات فعلی در حوزه روابط بین الملل و جابجاییهای قدرت در جهان» میتوان سؤالات گوناگونی را در حوزه «هژمون آینده جهان» مطرح نمود. یکی از این سؤالات میتواند در مورد چگونگی تصور جهان پس از افول قدرت امریکا در آینده باشد. به این معنی که آینده جهان پس از افول قدرت برتر و هژمونی مطلق ایالات متحده امریکا چگونه خواهد بود؟ نظام حاکم بر مناسبات جهان پس از امریکا از چند قطب تشکیل خواهد شد؟ چه مؤلفههای نوینی در تغییر یا تعدیل در توازن نظام بین المللی مؤثر خواهند بود؟ و سؤالاتی از این دست که میتواند ادامه داشته باشد.
مکس تگمارک (max Tegmark) دانشمند سوئدی – امریکایی در کتاب خود بنام: «انسان در عصر هوش مصنوعی» میگوید: «ما در آستانه عصر جدیدی قرار داریم. آنچه ما زمانی آن را داستان علمی – تخیلی به شمار میآوردیم به سرعت رنگ واقعیت به خود میگیرد.» در اینجا برای توضیح بیشتر یک سؤال دیگر مطرح میکنیم:
آیا در سالهای پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوری، کسی میتوانست در مورد زمان دقیق فروپاشی عملی بلوک شرق، نظری قطعی و محتوم ارائه کند؟ از یک منظر به این سؤال میتوان اینگونه پاسخ داد: که هرچند در حوزه نظری پیش بینیهایی مبنی بر احتمال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق مطرح میشد، اما کسی نمیتوانست برای آن زمان دقیقی در بُعد واقعی معین نماید.
بر این اساس در شرایط کنونی نیز و در مورد آینده ایالات متحده که ضمناً نقش مهمی نیز در مناسبات جهانی باز میکند چنین دیدگاهها و نظریاتی وجود دارد. بدین معنی که با توجه به شواهد و قرائن موجود (در حوزه داخلی و خارجی ایالات متحده امریکا) نظرات مختلفی در زمینه افول هژمونی امریکا به عنوان یک قدرت بلامنازع جهانی در حال مطرح شدن است که در این مجال به ارائه چند کُد بسنده میکنیم.
«اندی گرو» (Andy Grove) بنیانگذار شرکت بزرگ آنتیل (Antille) میگوید: «امریکا در گرداب افولی همچون گذشته اروپا قرار گرفته است. مسأله در آنجاست که کسی از این فاجعه آگاه نیست و همه آن را انکار میکنند».
«گابورا شتین گارت» سردبیر مجله اشپیکل در کتاب پرفروش خود میگوید: «آنچنانکه رقبای امریکایی در جهت پیشرفت و موفقیت پیش میروند، امریکا [نهایتاً]برتری صنعتی خود را از دست خواهد داد به صورتیکه مردم امریکا امکان پس انداز نخواهند داشت.»
در این میان فرید ذکریا (Fareed Zakaria) اندیشمند امریکایی با استناد به سخنان افرادی مانند: اندی گرو و گابورا شین گارت و سایرین میگوید: «این پروسه [جهانی شدن یا جهانی سازی]از غرب و با محوریت امریکا آغاز شد؛ اما مشخص نیست که ادامه مدیریت این پروسه با امریکا باشد»
نظرات دیگری نیز در زمینه افول هژمونی امریکایی در حوزه نظریه مطرح شده که از اشاره به آنها خودداری میکنیم. رجوع کنید به (افول هژمونی امریکا، نقدها و نظرها از نگارنده، خبرگزاری میزان).
اما نکته مهمی که میتوان به آن اشاره کرد این است که: پروسه عبور جهان از امریکا به عنوان قدرت بلامنازع، مطلق و برتر؛ در حوزه نظری آغاز شده و از سویی کدهایی در عالم واقعیت نیز وجود دارد که این نظریات را تأیید میکند. اما آنچه قبول و پذیرش این نظریات (عبور جهان از امریکا در حوزه عمل) را دشوار میکند هیمنه و گستره رسانهای ایالات متحده امریکاست که با نمایشهای بزرگ تبلیغاتی – روانی، اجازه نمیدهد افکار عمومی جهان زمینههای داخلی و بین المللی این افول و فروپاشی را مشاهده نماید.
«طی چند دهه آینده رشد اقتصادی کشورهای نوخواسته مانند چین، هند، اتحادیه اروپا، روسیه و سایر قدرتهای نوظهور افزایش خواهد یافت پس سهم بیشتری از آینده خواهند خواست؛ بنابراین امریکا در آینده درگیر رقابتهای شدیدی با دیگران خواهد شد.»
هرچند عدهای مانند نویسندگان کتاب «جهان پیش رو» یعنی سابرینا هوک (Sabrina Hook) و شان کلارک (Shane Clark) و یا فرید ذکریا در کتاب «جهان پس از امریکا» اینگونه استدلال میکنند که «آنچه هژمونی ایالات متحده امریکا در سالهای پیش رو را تهدید میکند قد برافراشتن قدرتهای دیگر در برابر این کشور است…»
این یادداشت را با جملهای از فرید ذکریا چهره برجسته آمریکایی و نیز طرح یک سؤال راهبردی به پایان میبریم: «درسی که از سرنوشت کمونیسم میتوان گرفت این است که: هیچ چیز تا ابد باقی نمیماند» بر این اساس طرح این سؤال میتواند مهم ارزیابی شود که: سهم ایران از جهان پس از افول هژمونی ایالات متحده امریکا چه خواهد بود؟
میزان