بمانجان ندیمی، خبرنگار دنیای اقتصاد با مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی پایتخت گفتوگویی انجام داده است.
به گزارش افق آنلاین: گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*وظیفه اتاق این نیست که محلی برای تبادل آراء و افکار شود. بلکه معمولا تشکلها وظیفه دارند که از زیرمجموعههای خود دفاع کنند. یک تشکل که بهوجود میآید یک هدف دارد. اتاق بازرگانی هم هدفش این است که از منافع بخشخصوصی دفاع کند تا جایی که منافع ملی زیر پا گذاشته نشود. یعنی در چارچوب منافع ملی بتواند از منافع صنفی و اعضای خود، دفاع کند. این وظیفه اصلی و هدف اصلی هر تشکل است.
*من فکر میکنم در سالهای اخیر، اقتصاد ما با مشکلات زیادی روبهرو بوده است. بحث تحریم بحث جدی بوده و ما نتوانستهایم سرمایهگذار خارجی جذب کنیم. حتی در جذب سرمایهگذار داخلی هم موفق نبودیم. اقتصاد ما از سال ۹۰ رشد سرمایهگذاری منفی داشته؛ علت هم این است که اقتصاد کشور روی روال منطقی حرکت نمیکند. مثلا وقتی سودهای بانکی به بالای ۲۰ درصد میرسد، طبیعتا نمیشود انتظار داشت که پول در تولید حرکت کند. توسعه هم وقتی صورت میگیرد که با سرمایهگذاری همراه باشد. بنابراین از سال ۹۰ تا به امروز نه تنها توسعهای اتفاق نیفتاده، بلکه کیک اقتصادی به نظر کوچکتر میآید. اینکه مقصر کیست، طبیعتا نمیتوان مسائل مربوط به شاخصهای اقتصادی را متوجه اتاق دانست. اما ممکن است اتاق در مطالبهگری آنطور که باید و شاید مطالبهگری نکرده باشد. این را میشود قصور اتاق تلقی کرد. اتاق میتوانست مطالبهگری را بیشتر کند، مسائل را جدیتر بگیرد، از رسانهها بیشتر استفاده کند و مجموعهدولت را بیشتر تحت فشار قرار دهد تا به نتیجه برسد.
*در دنیا اتاقهای متنوعی داریم. اتاقهایی که میلیونی هستند اتاقهایی هستند که عضویت در آن اجباری است. در دبی به محض ثبت شرکت باید به عضویت اتاق درآیید. اتریش هم چنین اجباری را دارد. اما جاهایی که اجبار نیست اینطور نیست که اعضای اتاق میلیونی باشد.
*هرچقدر بتوانیم در این جهت حرکت کنیم که تشکلی بهوجود آید که بتواند از منافع اعضای خود دفاع کند و مطالبهگر باشد، مفید خواهد بود. در اروپا سندیکاها، بهدلیل فراگیر بودنشان قطعا خواستههای خود را بهتر میتوانند از مجموعههای دولتی وصول کنند. اگر اتاق ایران هم بتواند تمام شرکتهای حقوقی را به عضویت در بیاورد، قطعا مطالبهگریاش هم از دولت بیشتر خواهد شد. به همین دلیل ما فکر میکنیم بهجای کارت بازرگانی، قانونی از سوی مجلس مصوب شود که تمام شرکتهای حقوقی موظف شوند عضو اتاق باشند. در این صورت مطالبهگری بیشتر میشود و میتوان در اهدافی که مدنظر است، موفقتر عمل کرد.
*تا به حال به این صورت بوده که افرادی عضو اتاق میشدند که نیاز به کارت بازرگانی برای صادرات یا واردات داشتند. کسانی که چنین نیازی نمیدیدند، وارد اتاق هم نمیشدند. البته اتاق هم بهعنوان یک مطالبهگر از مجموعه دولت، نقش پررنگی نداشته است. هرچه مطالبه اتاق بیشتر شود و بخشخصوصی هم شاهد آن باشد که در صورت عضویت میتواند منفعتی ببرد، اعضا افزایش مییابد. به عبارتی تا زمانی که شرکتها چنین احساس فایدهای نداشته باشند، وارد اتاق نمیشوند. به هر حال برای افزایش تعداد اعضا یا باید شرکتها بهصورت اجباری وارد اتاق شوند یا باید به جایی برسیم که همه بتوانند بدون اجبار، در مورد عضویت در اتاق، احساس نیاز کنند و از عضویت منتفع شوند. ما در اتاق تهران سعی کردیم در ۴ سال گذشته، تا حدی به این سمت حرکت کنیم. نمیگویم بهطور صددرصد موفق بودیم؛ اما چهارسال پیش اعضای اتاق تقریبا ۱۴هزار نفر بود و امروز تقریبا ۱۸ هزار نفر هستند. عمدتا کسانی که اضافه شدهاند هم افرادی هستند که واحدهای تولیدی داشتند. مثلا یک بخش در اتاق تهران مربوط به مشاورانی است که در کمیسیونهای بدوی و تجدیدنظر تامین اجتماعی، سازمان امور مالیاتی و گمرک شرکت میکنند.
*شما ترکیب اتاق را یک شرکت در نظر بگیرید که یک هیات رئیسه دارد و یک مجمع. مجمع اتاقها هر سال باید بیلان و تراز مالی اتاق را تصویب کنند. این موضوع در هیات رئیسه تصویب میشود و به اتاق میرود و در هیات نمایندگان به تصویب میرسد. بنابراین فکر میکنم شفافیت به اندازه کافی وجود دارد. حداقل در اتاق تهران این اتفاق افتاده است. برای اعضا هیچ چیز قابل کتمان نیست. همه در جریان هستند که این پولها کجا هزینه شده و درآمدها چقدر بوده و صرف چه موضوعاتی شده است. نظارت هم در این باره وجود دارد. در غیر اینصورت، هیات نمایندگان تفریغ بودجه را تصویب نمیکند.
*اگر نسبت به اعضای اتاقها در نظر بگیرید، مشارکت در تهران از سایر اتاقها بیشتر نیست. شاید در تعداد شرکتکنندگان، تهران بالاتر باشد؛ اما به لحاظ درصدی نه. در تهران ۱۴ هزار نفر میتوانستند در انتخابات شرکت کنند. اما حدود ۳ هزار و ۵۰۰ نفر شرکت کردند. یعنی ۲۴ تا ۲۵ درصد. اما برخی از استانها تا ۵۰ درصد هم رای دادهاند. دلیلش هم به این برمیگردد که در استانهای کوچک همدیگر را بیشتر میشناسند. بهصورت قومی و قبیلهای رای میدهند. معمولا در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هم درصد مشارکت تهرانیها از شهرستانیها کمتر است. تهران بهدلیل اینکه شناخت نسبت به همدیگر کمتر است درصد مشارکت کمتر است.
*کسی که منتخب دوره قبل بود با ۶۰۰ رای وارد اتاق شد. اما این دوره کف رای بیش از دو برابر نفر اول دوره قبل بود. تعداد کسانی که رای داده بودند در دوره قبل ۳۴۰۰ نفر بود و این دوره ۳۴۷۰ نفر. یعنی تعداد افراد رایدهنده ۷۰ نفر نسبت به دوره قبل اضافه شد اما کف رای ۸۰۰ نفر اضافه شد. بنابراین ربطی به افزایش اعضا ندارد. ولی نشان میدهد کسانی که پای صندوق رای آمدهاند، اطمینانشان به اتاق و گروه حاکم بیشتر شده است. ما سال گذشته یک نظرسنجی در اتاق تهران انجام دادیم که نشان میداد حدود ۸۰ درصد از وضعیت اقتصادی ناراضی بودند. اما ۸۵ درصد معتقد بودند اتاق تهران کارش را خوب انجام میدهد. آنها بین وضعیت اقتصادی و عملکرد اتاق تفکیک قائل بودند که این خود برای ما مهم است.