حضور یک ماه ذوالنوری در ریاست کمیسیون امنیت ملی حکایت از آن دارد که مواضع این چهره اصولگرا چندان منطبق با جایگاه مهم و استراتژیک این کمیسیون نیست.
«دیپلماسی» گرچه پیوندی همیشگی و جدانشدنی با «وزارتخارجه» دارد اما این واژه گاهی همنشین دیگر نهادهای سیاسی هم می شود. اگر قرار باشد سرشاخه اصلی دیپلماسی کشور را وزارتخارجه بدانیم، بدون شک کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در کنار گروه های دوستی پارلمانی از دیگر زیر شاخه های تحرکات دیپلماسی کشور محسوب می شوند. دو بازویی که پیشقراول دیپلماسی پارلمانی مجلس هستند.
اصل ۷۷ قانون اساسی هم وظیفه ای دیگر بر عهده نمایندگان گذاشته که براساس آن «عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.»
جایگاه ویژه صندلی ریاست کمیسیون امنیت ملی
گرچه دیپلماسی پارلمانی باید در قالب همان اصل مطرح شده، گروه های دوستی پارلمانی و کمیسیون امنیت ملی نمود و ظهور پیدا کند اما بدون شک جایگاه کمیسیون امنیت ملی کمی بالاتر است. کمیسیونی که ورودی مستقیم و فوری به مباحث دیپلماتیک کشور دارد و ارتباط نزدیک تر با دستگاه سیاست خارجی برای آن تعریف شده است. از همین روست که همواره کسی که در راس هرم کمیسیون امنیت ملی قرار میگیرد زیر ذره بین بوده است. چه آنکه جایگاه کمیسیون امنیت ملی دیگر برد داخلی و پارلمانی ندارد و رصدهای خارجی نیز بر روی مواضع رئیس کمیسیون امنیت ملی نیز صورت می گیرد.
آخرین انتخابات هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم اما با نتیجه ای شوک برانگیز همراه شد و فردی سکان ریاست این کمیسیون را در دست گرفت که پیشتر مواضعش در حوزه دیپلماسی در دایره افراد منتقد رادیکالی و دلواپس تعریف می شد.
کرسی ریاست به آتش زننده برجام رسید
یک سال پیش بود که خبر آتش زدن پرچم آمریکا در صحن علنی مجلس غوغا به پا کرد البته در کنار کبریت گرفتن زیر پرچم یک کشور، کسی هم آمد و برجام را آتش زد؛ هرچند همه علم مخالفت با این رفتار را به دست گرفتند اما یکسال بعد از این ماجرا اعضای کمیسیون امنیت ملی که خودشان داعیهدار بودند که باید مجلس را از رفتارهای تند دور کرد کسی را بر کرسی ریاست این کمیسیون نشاندند که خودش برجام را آتش زده بود.
انتخاب ذوالنوری به ریاست این کمیسیون که در نتیجه ائتلاف های فراکسیونی پشت پرده صورت گرفت همه نگاه ها را طی یک ماه گذشته متوجه او کرده است تا مشخص شود ذوالنوری این روزها از جایگاه رئیس استراتژیک ترین کمیسیون مجلس سخن می گوید یا از جایگاه یک چهره سیاسی نزدیک به دلواپسان. حساسیتی که تاحدودی به مواضع پیشین او مرتبط می شود.
ذوالنوری همان کسی است که اعلام کرد دولت اوباما در جریان مذاکرات به مسوولان ایران ۲۵۰۰ تابعیت داده است و فرزندان مسوولان در این ماجرا سبقت گرفتهاند مسئلهای که بهانهای به دست ترامپ تا بر روی آن مانور بدهد. ترامپ در توئیترش نوشت: «به تازگی مشخص شده است که دولت اوباما در جریان مذاکرات وحشتناک بر سر توافق هستهای با ایران به ۲۵۰۰ ایرانی شامل مقامات دولتی حق شهروندی اعطا کرده است. چقدر این مساله بد و بزرگ است.»
اینها بخشی از اظهار نظرهای ذالنوری پیش از ریاستش بر کمیسیون امنیت ملی است. او بعد از تکیه زدن بر کرسی ریاست هم چندان تغییری در مواضع خود نداده است.
برای مثال ۷ تیر ذوالنوری در اظهارنظری گفته است: برخی افراد داخلی دلشان با غرب است و ننگ بر آنها که چشم خود را بسته و مصیبتهای جهان اسلامی را مشاهده نمیکنند و خود را به نفهمی زدند، برخی افراد انقلاب اسلامی را محصول مشکلات میدانند و این موضوع را که دشمنیهای آمریکا سبب مشکلات جامعه است نمیپذیرند.
او یک هفته بعد درباره اینستکس اینچنین میگوید: یا ما نمیدانستیم که چرا آمریکا بیرون رفته است و یا میدانستیم که چرا بیرون رفته است. اگر نمیدانستیم، حقمان است که کلاه سرمان برود و اگر میدانستیم پس چرا با مردم صادقانه حرف نمیزنیم؟ دشمن بر روی حرف و موضع ما از مساله حساب باز میکند و بر همین اساس تصمیم میگیرد. وقتی که اینگونه با موضوع برخورد میکنیم، طبیعی است که از آن موضوع ناقصالخلقه، چیزی به نام اینستکس که امروز مطرح است بربیاید. ما حتی به بالاتر از کاهش تعهدات خود یعنی خروج از برجام و خروج از NPT نیز فکر میکنیم.
اما جنجالی ترین اظهارنظر زمانی صورت گرفت که یکی از رسانه ها به نقل از او خبر داد که ذوالنوری از باز شدن باب مذاکره بین ایران و آمریکا استقبال کرده است. اظهارنظری که یک روز بعد از سوی رئیس کمیسیون امنیت تکذیب شد و آن را دروغ رسانه ای نامید.
رئیس کمیسیون امنیت ملی سخنگوی دیپلماتیک مجلس است یا سخنگوی جریان خاص منتقد
اما جایگاه استراتژیک و مهم کمیسیون امنیت ملی از همان ابتدای تولد مجلس تا به امروز باعث شده که همواره اعضای این کمیسیون افرادی را راهی کرسی ریاست کنند که وجهه ای معتدل و دیپلماتیک داشته اند و متوجه جایگاه مهم این کرسی بوده اند. موضوعی که به نظر می رسد ذوالنوری هنوز متوجه اهمیت آن نشده است و گاها به جای آن سخنگوی دیپلماتیک مجلذولس باشد سخنگوی جریان خاص منتقد است.
اظهارنظرهای دیپلماتیک باید حساب شده باشد
گرچه کمیسیون امنیت ملی مجلس اجبار و ضرورتی برای همسویی کامل با دستگاه سیاست خارجی ندارد و حتی بالاتر از آن انتظار می رود ناظری بر عملکرد دستگاه سیاست خارجی باشد اما انتظار آنجا شکل می گیرد که از این کمیسیون انتظار ناظری عادل بودن می رود و آنجا که پای مسائل کلان نظام به میان می اید انتظار آن است که این کمیسیون اگر نه همسویی کامل ولی همگام با دستگاه سیاست خارجی حرکت کند تا پالس هایی متناقض از دو قوه به بیرون از مرزها مخابره نشود.
در همین راستا جلال میرزایی نماینده مردم ایلام درباره این موضوع به خبرآنلاین میگوید:وقتی بحث درباره کمیسیونهای اجتماعی و … است لزوما لازم نیست کمیسیون با وزارتخانه مربوطه هماهنگ باشد اما وقتی پای سیاست خارجی به میان میآید این موضوع حساستر میشود و طبیعتا اظهار نظرها باید حساب شدهتر باشد.
او ادامه داد: هرچند تاکید بر این است که اظهارات و واکنشها محتاطانهتر باشد اما به هر صورت اظهارات رئیس کمیسیون امنیت ملی موضع دولت یا حاکمیت محسوب نمیشود از این رو موضع آقای ذوالنوری موضع دولت نیست و در جوامع بینالملل این معنی تلقی نمی شود.
در این راستا برخی از اعضای کمیسیون امنیت ملی هم میگویند در این یکماهه اظهار نظرهایی از سوی رئیس کمیسیون امنیت مطرح شد که برخی از اعضا دوستانه با او در این رابطه صحبت کردند تا در اظهاراتش کمی رعایت مصالح و منافع را نیز داشته باشد.