برای تحلیل اتفاق مهمی که روز ۱۲ اسفند در ایران رخ داد حقیقتا باید وقت و انرژی فراوانی صرف کرد. در یک صبح تا غروب، در شهرها و روستاهای ایران اتفاقی رخ داد که ناظران خوش بین آن را پیش بینی نکرده بودند و ناظران بدبین وقوع آن را محال می دانستند. بیش از ۶۴ درصد مردم ایران در سراسر کشور و در تهران حدود ۴۰ درصد کسانی که واجد حق رای بودند، با اشتیاق از این حق خود استفاده کردند. اگرچه برآوردها و تخمین های افکار عمومی در روزهای ماقبل انتخابات همین عددها را کم و بیش پیش بینی می کرد، ولی کسانی در جامعه سیاسی کشور و خصوصا تحلیلگرانی در بیرون از ایران که ادعا می کنند هیچ پارامتری ولو کوچک از رصد آنها پنهان نمی ماند و معادلات سیاسی را در پیچیده ترین حالت ممکن طرح و حل می کنند، حتی به این پیش بینی نزدیک هم نشده بودند. به جز رهبر معظم انقلاب اسلامی که آشکارا و با قاطعیتی که به هیچ گونه تردیدی مجال عرض اندام نمی داد اعلام کردند مشارکت مردم ایران در انتخابات ۱۲ اسفند یک سیلی سخت بر گوش استکبار و دشمنان ملت ایران خواهد بود، قریب به اتفاق کسانی که به صحنه می نگریستند در انتظار انتخاباتی کم رمق و در بهترین حالت متوسط الحال بودند.
مهم است به یاد بیاوریم که دشمن در ماه های منتهی به انتخابات تمام تلاش خود را به کار گرفته بود تا کمترین میزان مشارکت در این انتخابات رخ بدهد. آمریکایی ها بیش از ۶ ماه تلاش کردند تا با فعال کردن یک بسته قدرتمند فشار این بار به جای محاسبات حاکمان، محاسبات مردم در ایران را هدف بگیرند و مردم ایران را به ابزار فشار به نظام برای تعدیل سیاست های راهبردی اش تبدیل کنند. ۱۲ اسفند روزی بود که کل این استراتژی به آزمون گذاشته شد. آمریکا می خواست ببیند رفتار مردم ایران چگونه تغییر کرده است و البته با اطمینان می گفت که مسئله فقط میزان این تغییر است نه اصل آن.
بر این مبنا، غربی ها با واگذاری ماموریت های مستقیم و غیر مستقیم به عوامل خود در صحنه انتخابات سعی کردند تمام عوامل «مشارکت گریزی» را یک جا در محیط اجتماعی ایران تجمیع کنند. مهم ترین این عوامل اینهاست:
۱- غرب به جریان فتنه در ایران ماموریت داد انتخابات را تحریم کند. حتی جریان های داخلی جبهه فتنه هم موظف شدند بی چون و چرا با جریان بیرونی هم گام شده و هم از کاندیداتوری خودداری کنند و هم از دعوت مردم به مشارکت در انتخابات. هدف دشمن این بود که با این وضع فضا را کاملا یک دست و غیر رقابتی جلوه بدهد.
۲- آمریکا با اعمال تحریم های پی در پی و متمرکز کردن تحریم ها بر معیشت مردم، تلاش بی سابقه ای برای تشدید مشکلات اقتصادی و در کنار آن تاریک جلوه دادن دورنمای اقتصادی کشور انجام داد.
۳- حتی حلقه انحرافی هم که تصور می کرد در غیاب اصلاح طلبان تنها گروهی است که توان بسیج اجتماعی دارد، هیچ انرژی برای ایجاد شور انتخاباتی صرف نکرد.
۴- طرف خارجی سعی کرد با برجسته کردن تهدیدها علیه کشور این پیام را به مردم القا نماید که در آینده نزدیک برخوردی جدی با جمهوری اسلامی انجام خواهدداد و بنابراین منطقی نیست که کسی تخم مرغ های خود را در سبد نظام بگذارد.
۵- و در همین حال، دولتمردان آمریکایی در ۶ ماه گذشته به روش های مختلف این پیام را به داخل جامعه ایران ارسال کردندکه اگر بار دیگر تحولات سال ۸۸ تکرار شود، حمایت آمریکا از اپوزیسیون متفاوت از آن چیزی خواهد بود که در سال ۸۸ انجام داد.
معنای ساده تجمیع این ۵ عامل در کنار یکدیگر این بود که حتما باید مشارکت در انتخابات مجلس افتی محسوس داشته باشد. ارزیابی غربی ها که انبوهی از کدهای آشکار در ماه های گذشته آن را تایید می کند این بود که عدم حضور اصلاح طلبان انتخابات را سرد و بی روح خواهد کرد و مردم -بویژه طبقه متوسط شهری در تهران- از آنجا که هنوز دل در گرو این جماعت دارند و به دنبال فرصتی برای گرفتن انتقام (؟!) برخوردهای سال ۸۸ می گردند، حتما فرصتی به دلپذیری انتخابات مجلس را از دست نخواهند داد. به یاد بیاورید که عموم تحلیلگران غربی و ضد انقلاب وقتی از آنها درباره علت خاموشی و بلکه مرگ یکباره فتنه سبز سوال می شد، طوطی وار این پاسخ را تکرار می کردند که تحرکات اعتراضی سال ۸۸ به هیچ وجه نمرده بلکه به لایه های زیرین جامعه منتقل شده و از آنجا که مردم سخت از گرفتار شدن در مهلکه سرکوب در هراسند، فعلا ترجیح می دهند اعتراض خود را پنهان کنند تا زمانی مناسب که به یکباره همه این آتش های زیر خاکستر بیرون خواهد ریخت.
ضد انقلاب از چند ماه مانده به انتخابات مجلس نهم می گفت آن فرصت طلایی روز ۱۲ اسفند است یعنی روزی که نظام به حضور مردم پای صندوق های رای نیازمند است و بیان اعتراض به شکل عدم مشارکت در انتخابات هم هیچ هزینه امنیتی ندارد. به همین دلیل بود که حلقه لندن و بی بی سی فارسی به عنوان ترمینال تجمیع ضد انقلاب از یک هفته مانده به انتخابات حتی عدد پیشنهادی خود را هم -مشارکت ۱۰ درصدی در انتخابات- اعلام کرده بودند و برخی متوهمان در داخل پیشاپیش مقاله می نوشتند که «چرا در انتخابات شرکت نخواهیم کرد» تا روز ۱۲ اسفند که به زعم آنها مردم صحنه را خالی کردند، آنها رهبر و پیشوای ملت جلوه کنند!
در روز ۱۲ اسفند به نحوی شوک آور همه این ارزیابی ها بی معنا از آب درآمد. بویژه مشارکت حدود ۴۰ درصدی مردم شهر تهران در انتخابات مجلس نشان داد همه آن افسانه هایی که درباره بحرانی بودن روابط نظام و طبقه متوسط گفته می شد بی معنا بوده است. جالب است که در سراسر کشور هم کسی از کاندیداها برای جلب رای مردم نیازی به آویختن از حربه اصلاحات یا انحراف ندید و حتی به عنوان نمونه یک گزارش هم وجود ندارد که نشان بدهد کسی در فلان حوزه انتخابیه برای محبوب کردن خود در قلوب رای دهندگان، خود را به جریان انحرافی منتسب کرده باشد.
سوال این است: این مشارکت محصول چه عواملی است و چرا محاسبات دشمن با محاسبات مردم ایران تا این حد بیگانه است؟
محورهای زیر صرفا تمهید یک بحث مقدماتی در این باره است:
۱- بدون شک نخستین عامل در خلق پدیده ۱۲ اسفند شخص رهبر معظم انقلاب بوده اند. دشمن ظرف ماه های گذشته تلاش گسترده ای برای تمرکز حملات رسانه ای بر شخص رهبری انجام داد احتمالا به این دلیل که خوب می دانست این تنها جایگاهی است که می تواند همه بافته های آنها را در زمانی کوتاه پنبه کند. انتخابات ۱۲ اسفند نشان داد اعتبار رهبری در میان جامعه که همواره در اوج قرار داشته به مرتبه ای بی سابقه رسیده است و این بدون شک ناشی از توان منحصر بفرد رهبر بصیر انقلاب در مدیریت بحرانی های متعددی است که مردم دیده اند دشمن چگونه برای طراحی تک تک آنها حریصانه و بی دریغ وقت و امکانات مصرف می کند.
۲- دومین عامل آن است که اعتماد به آینده کشور و امید به بهبود و حل مشکلات در چارچوب سیستم فعلی همچنان یک اصل بنیادین در رفتار سیاسی مردم ایران است. این سر جای خود بحثی مفصل است که مثلث فتنه-انحراف-بیگانه برای رساندن مردم به این مرحله که منشا همه مشکلات را ساختار نظام و راه حل همه مشکلات را تغییر ساختار بدانند چه طراحی عظیمی انجام دادند ولی انتخابات ۱۲ اسفند نشان داد مردم اعتماد به ساختار و توانایی آن برای حل مشکلات را با استواری حفظ کرده اند و محور فتنه-انحراف- بیگانه رسواتر از آن است که توان خط دهی به مردم ایران را داشته باشد.
۳- عامل سوم بی تردید به تهدیدهای بی رویه ای باز می گردد که دشمن در ماه های گذشته علیه تمامیت و موجودیت کشور روی میز گذاشت. تصور غربی ها از سال ۸۸ به این سو همواره این بوده است که فشار خارجی به جای آنکه در داخل اتحاد ایجاد کند، باعث سست شدن پیوندهای مردم و نظام و در نهایت بحرانی شدن محیط سیاست داخلی ایران خواهد شد. ۱۲ اسفند روزی بود که این ایده را به بوته آزمون گذاشت. در این روز معلوم شد که همچنان جامعه ایرانی با قوت از الگوی وحدت در مقابل فشار خارجی تبعیت می کند و اگر فشارها از حد معینی عبور کند، حتی آن کسانی که غرب آنها در زمره سازشکاران و لیبرال ها قلمداد می کند هم در پیوستن به جبهه مردمی مقاومت علیه دشمن تردید نخواهند کرد.
درباره تبعات راهبردی انتخابات ۱۲ اسفند در مجالی دیگر سخن خواهیم گفت.
مهدی محمدی
پدیده شناسی ۱۲ اسفند
برای تحلیل اتفاق مهمی که روز ۱۲ اسفند در ایران رخ داد حقیقتا باید وقت و انرژی فراوانی صرف کرد. در یک صبح تا غروب، در شهرها و روستاهای ایران اتفاقی رخ داد که ناظران خوش بین آن را پیش بینی نکرده بودند و ناظران بدبین وقوع آن را محال می دانستند. بیش از ۶۴ […]