افق نیوز -تا احساس گرسنگی نکردهای چیزی نخور، چون هم معدهات ناراحت میشود و هم اضافهوزن پیدا میکنی و هم عملکرد سیستم گوارشیات دچار اختلال میشود.تا خوابت نمیآید به رختخواب نرو، چون هم بیخواب میشوی، هم اگر به زور خوابت ببرد، تنبل و خوابآلود میشوی و کسالت ناشی از آن تو را نسبت به کار و فعالیت بیعلاقه میکند. عجیب است که ما جملات نظیر اینها را به سادگی میپذیریم، اما تا صحبت از ازدواج میشود، میگوییم: نه، ازدواج امر خیر است و باید در انجام آن عجله کرد و هر چه زودتر ازدواج کنیم بهتر است و نظیر اینها.
ازدواج گردویی که تا باز نشود درونش دیده نمی شود
اما واقعا به نظر شما عجله در ازدواج چه فوایدی دارد؟ عجله فواید زیادی دارد! اول اینکه باعث میشود طرف مقابل را به خوبی و در حد لازم نشناسیم و در نتیجه نتوانیم بفهمیم چقدر با ما تناسب دارد! فایده دیگر عجله این است که قبل از آنکه نیاز به ازدواج را در خود کشف یا احساس کنیم و کشش درونی نسبت به ازدواج در خود بیابیم، به سمت آن کشیده شده و ناگهان خود را در مقابل عمل انجام شده میبینیم!
همچنین عجله موجب میشود بدون بینش کافی و بدون درک صحیح و آمادگی و صرفا به دلیل غیرمنطقی وارد کاری بشویم که بر زندگی و سرنوشت ما اثر جدی دارد! عجله در ازدواج، به راحتی امکان تحقیق، بررسی و مواجه شدن با جنبههای پوشیدهتر طرف مقابل را از ما میگیرد و باعث میشود کل زندگیمان را در مدت کوتاهی بر باد بدهیم! عجله در ازدواج باعث میشود یک عمر حسرت بخوریم و خودمان را برای اشتباهی که کردهایم، سرزنش کنیم! و البته عجله کار شیطان است.اغلب ازدواجهایی که سرسری و از روی تفنن انجام شده و طرفین یا یکی از آنها هنوز ضرورت ازدواج را درک نکردهاند، به یکی از دلایل زیر انجام گرفتهاند:
یا صرفا به خاطر هوس و یک جرقه آنی! یا از ترس و فشار دیگران یا اصرار خانواده و اطرافیان و یا به دلایل واهی، نظیر تقلید از دیگران و همرنگ جماعت شدن و پذیرفتن چارچوبهای شرطی شده موجود. نتیجه چنین ازدواجی هم واضح است: دلزدگی، خستگی، ملال و خدای ناکرده درهم شکستن، افسردگی یا نارضایتی تا پایان عمر!
نیاز جدی به ازدواج
وقتی نیاز به ازدواج جدی است، در واقع با یک انگیزه قوی و خودجوش مواجهیم؛ چیزی که خود به خود ما را به سوی ازدواج سوق میدهد. نشانه انگیزههای درونی و خودجوش در ازدواج، ماندگار بودن آنهاست؛ یعنی چون نیاز از درون سر برآورده، نه از زرق و برق محرکهای بیرونی، همچنان باقیمانده و گذشت زمان، تغییر چندانی در آن ایجاد نمیکند. در واقع، اگر گرایش به ازدواج، ظاهری یا بنا بر هوی و هوس یا اصرار دیگران یا به تقلید از دیگران و نظایر اینها ایجاد شده باشد، خیلی زود زایل شده و از بین میرود.
اما نیاز جدی که برای فرد محسوس و مفهوم شده و با حواس پنجگانه، ذهن و روح و روان فرد لمس شده باشد، با گذشت زمان، نه زایل میشود و نه فراموش میگردد و حتی ممکن است قویتر هم بشود. بهترین راه تشخیص در چنین مواردی، صبر کردن است. با صبر کردن میتوان شدت جدی بودن نیاز یا زودگذر بودن آن را دریافت. در واقع فرد باید ببیند چه مدت و به چه اندازه نسبت به ازدواج، اشتغال ذهنی پیدا کرده و در خود کشش و تمایل احساس میکند؛ همچنین کیفیت، کمیت و تناوب فشار این نیاز چقدر است و با صبر کردن چه تغییراتی در آن ایجاد میشود.معلوم نیست چرا اکثر ما صبر را در بیشتر کارهای زندگی، خصوصا در مسائل و مشکلات جایز میدانیم، اما در زمینه ازدواج میگوییم تاخیر اصلا جایز نیست! شاید برخی افراد گمان میکنند اگر سن بالا برود امکان ازدواج پایین میآید، فاصله سن با فرزندان زیاد میشود و حوصله و توان بچهداری کمتر میشود.
بعضی میترسند فرد به انحراف اخلاقی کشیده شود، برخی دیگر میخواهند از مخارجی که فرزندانشان برایشان ایجاد میکنند راحت شوند یا فرزندان بزرگتر را تشویق یا اجبار میکنند زودتر ازدواج کنند تا راه برای فرزندان کوچکتر باز شود. چون معتقدند کوچکترها نباید قبل از بزرگترها ازدواج کنند. عدهای دیگر میترسند با صبر و تاخیر، امکان ازدواج با کسی را که دوست دارند از دست بدهند و…
متاسفانه اکثر این دلایل از شرطیشدگیهای ما ناشی میشوند؛ همانهایی که گاهی هم ما را به ورطه وسواس میکشانند و باعث میشوند گرفتار تردید و دودلی و نوعی ایدهآلگرایی غیرواقعبینانه شویم. وسواس در ازدواج باعث میشود فقط عیبها، نقصها و کمبودهای طرف مقابل را ببینیم و همیشه ناراضی باشیم و فکر کنیم اگر ازدواج نکرده یا با شخص دیگری ازدواج میکردیم خیلی بهتر میشد.
وسواس آنقدر ما را مشغول میکند و آنقدر زمان و انرژیمان را با تردید و دودلی هدر میدهد که یا خیلی زود متوجه میشویم زمان ما تمام شده و وقت ازدواجمان گذشته و یا حتی اگر جفت حقیقیمان را در کنارمان قرار دهند، با تردیدی که داریم، او را نشناخته و از دست خواهیم داد!
اینک که دانستیم در انتخاب همسر، هم عجله و هم وسواس ناپسند است، بد نیست به این موارد توجه داشته باشیم:
اول، خود را بشناسیم. یعنی هدف خود در زندگی، نیازهای حقیقی و خودجوش و راهها و مسیرهایی را که در زندگی انتخاب میکنیم بشناسیم و ریشه رفتارها و خواستههای خود را کشف کنیم.
دوم، نسبت به مفهوم اصلی ازدواج هوشیار باشیم. هوشیاری نسبت به انگیزه اصلی خود در ازدواج، ماندگاری یا زودگذر بودن انگیزه و تمایلمان نسبت به ازدواج و اینکه اگر صبر کنیم، باز هم کمیت و کیفیت نیاز در ما باقی میماند یا خیر.
سوم، احتیاط در انتخاب همسر و هوشیاری در این زمینه که معیارهای درست برای انتخاب همسر را رعایت کردهایم یا خیر؟ تسلیم هوس، فشار اطرافیان، شرطیشدگی یا … بودهایم یا نه؟
چهارم، احتیاط و هوشیاری در این زمینه که ریشه انتخاب شخص موردنظر برای ازدواج هوس است یا عشق و علاقه حقیقی؟ چون شخصا بارها شاهد این بودهام که افراد، هوس را با عشق اشتباه گرفتهاند و البته به نظر میرسد این تشخیص، برای جوانانی که کمتجربه و بهشدت تحتتاثیر فعالیت هورمونی و نیازهای جنسی هستند، کار سادهای نیست.
پنجم، احتیاط در زمان ازدواج، به این معنا که بفهمیم آیا آمادگی ، پختگی و کشش لازم نسبت به ازدواج وجود دارد یا نه؟
به نظر شما، سایر احتیاطها و هوشیاریهای لازم در ازدواج چه هستند؟!
سلامت نیوز