بهمناسبت روز جمهوری اسلامی ایران دربارهی جایگاه و اهمیت پرچم با یک پژوهشگر تاریخ دربارهی پیشینهی پرچم ایران گفتوگو کرده است.
فرشید ابراهیمی ابتدا بیان کرد: رنگبندی پرچم ایران و معانی این رنگآمیزی (سبز، سفید و سرخ) از نشانههای ویژهی آن بهشمار میرود که اگرچه از دورهی ناصرالدینشاه قاجار تعیین شده، اما گسترهی معنایی سزاواری را گردآورده است.
این پژوهشگر تاریخ گفت: انتخاب رنگهای سبز و سفید بیارتباط با سنتهای شیعی و اسلامی نیست و سرخ نشاندهندهی قدرت نظامی بوده است. بعدها نشان پرچم تعبیری منطقی به این صورت یافت که رنگ سبز بهعنوان نشان اسلام، رنگ سفید نشان صلح و سرخ نشان رشادت و دلاوری تفسیر شد.
او با اشاره به اینکه این ترسیم پرچم تا زمان انقلاب مشروطیت ادامه پیدا کرد، ادامه داد: هرچند در ابتدای مشروطیت عدهای قصد داشتند پرچمی سرخرنگ با نشان شیر و خورشید را جایگزین پرچم سه رنگ کنند، ولی سرانجام الحاقیهی پنجم قانون اساسی مشروطه، پرچم سه رنگ سبز و سفید و سرخ را بهصورتی که اکنون میشناسیم، نشان رسمی ایران اعلام کرد.
ابراهیمی با بیان اینکه پس از پیروزی جنبش مشروطهخواهی ایرانیان، دربارهی پرچم ایران در اصل پنجم متمم قانون اساسی آمده بود «الوان رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است» توضیح داد: کاملا مشخص است که نمایندگان در تصویب این اصل شتابزده بودند، زیرا اشارهای به ترتیب قرار گرفتن رنگها، افقی یا عمودی بودن آنها و اینکه شیر و خورشید بر کدامیک از رنگها قرار گیرد به میان نیامده بود. همچنین دربارهی وجود یا عدم وجود شمشیر ذکری نشده بود. نمایندگان نواندیش میگفتند که رنگ سبز، رنگ دلخواه پیامبر اسلام (ص) و رنگ این دین است، بنابراین پیشنهاد میشود رنگ سبز در بالای پرچم ملی ایران قرار گیرد. دربارهی رنگ سفید نیز به این حقیقت تاریخی استناد شد که رنگ سفید رنگ مورد علاقهی زرتشتیان است، اقلیت دینی که هزاران سال در ایران به صلح و صفا زندگی کردهاند و اینکه سفید نماد صلح، آشتی و پاکدامنی است و لازم است زیر رنگ سبز قرار گیرد. دربارهی رنگ سرخ نیز با اشاره به ارزش خون شهید در اسلام، بویژه امام حسین (ع) و جانباختگان انقلاب مشروطیت به ضرورت پاسداشت خون شهیدان اشاره شد.
وی بیان کرد: وقتی نمایندگان روحانی با این استدلالها مجاب شدند و زمینه مساعد شده بود، نواندیشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شیر و خورشید کشاندند و این موضوع را اینگونه توجیه کردند که انقلاب مشروطیت در امرداد ماه (سال ۱۲۸۵ هجری شمسی ۱۹۰۶ میلادی) به پیروزی رسید، یعنی در برج اسد (شیر). از سوی دیگر چون بیشتر ایرانیان مسلمان شیعه و پیرو حضرت علی (ع) هستند و اسدالله از القاب حضرت علی (ع) است، بنابراین شیر هم نشانهی امرداد است و هم نشانهی امام اول شیعیان. دربارهی خورشید نیز چون انقلاب مشروطه در میانهی ماه امرداد به پیروزی رسید و خورشید در این ایام در اوج نیرومندی و گرمای خود است، پیشنهاد کردند خورشید را بر پشت شیر سوار کنیم که این شیر و خورشید هم نشانهی حضرت علی (ع) باشد هم نشانهی ماه امرداد و هم نشانهی چهاردهم امرداد، یعنی روز پیروزی مشروطهخواهان و البته وقتی شیر را نشانهی امام اول بدانیم لازم است شمشیر ذوالفقار را نیز به دستش بدهیم. به این ترتیب برای نخستینبار پرچم ملی ایران بهطور رسمی در قانون اساسی بهعنوان نماد استقلال و حاکمیت ملی مطرح شد.
این پژوهشگر اظهار کرد: در سال ۱۳۳۶ منوچهر اقبال، نخستوزیر وقت به پیشنهاد هیأتی از نمایندگان وزارتخانههای خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طی بخشنامهای، دیگر ابعاد و جزییات پرچم را مشخص کرد. بخشنامهی دیگری در سال ۱۳۳۷ دربارهی تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طی آن مقرر شد طول پرچم اندکی بیش از یکونیم برابر عرضش باشد.
این آغاز سرگذشت پرچم ایران نبود
ابراهیمی در ادامهی گفتوگوی خود با اشاره به اینکه پرچم و نماد هر سرزمین، نشان از خاطرات ملی دیرینه و تجربههای جمعی گردآمده در ناخودآگاه آن جامعه دارد، تأکید کرد: نشانهشناسی آن نمادها به سرگذشت و تاریخ و جهانبینی هر سرزمین بازمیگردد و برای بررسی هرچه بیشتر پرچم ایرانی باید دانشهای بیشتری از علوم انسانی را برای موشکافی به کار گرفت که باستانشناسی یکی از این دانشهاست.
درفش شهداد
وی اظهار کرد: بیگمان درفش ششهزار سالهی یافتشده در تپهی باستانی شهداد (کرمان) باستانیترین نمونهی موجود از پرچمهای ایرانی است. درفش شهداد در کاوشهای سال ۱۳۵۰ در شهداد به سرپرستی مرحوم علی حاکمی و به سرکارگری مرحوم اکبر ایرانمنش بهدست آمد. این درفش مرمت شده است و اکنون در موزهی ملی نگهداری میشود.
به گفتهی او، این قدیمیترین پرچم جهان است که از یک صفحه با میله و لولا و دستهی برنزی ساخته شده است. البته بهدلیل زنگزدگی در این چندهزار سال، رنگ آن سبز شده است (زنگ مس، سبز رنگ است) ولی در اصل، نوعی درخشش فلزی داشته که آفتاب را باز میتابانده، چنانکه واژهی درفش نیز خود به معنی درخشان است. همچنین روی این پرچم، نقشی از یک نخل – که هنوز هم در آن منطقه زیاد است – دیده میشود و دو درخت دیگر و پنج آدم کوچک و بزرگ که همه از بزرگان هستند و دو شیر و یک گاو کوهاندار و چند مار شبیه مارهای جیرفت نیز روی آن به چشم میخورند.
درفش در شاهنامهی فردوسی
ابراهیمی با اشاره به نقش اساطیری و حماسی پرچم و درفش در شاهنامهی فردوسی که بیانگر ارزشمندی این نماد در متنهای ایرانی است، بیان کرد: نخستین اشاره به درفش ملی را می توان در داستان خیزش کاوهی آهنگر بر بیداد و ستم ضحاک آهنگر دید. آنجا که کاوهی آهنگر شورش خود بر ضحاکیان را نمادین میسازد و از چرم آهنگری خود تکهای را روی نیزهای می زند. چو کاوه برون شد ز درگاه شاه برو انجمن گشت بازارگاه همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی دادخواند از آن چرم کاهنگران پشت پای ببندند هنگام زخم درای همی کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ز بازار برخاست گرد خروشان همی رفت نیزه به دست کهای نامداران یزدان پرست کسی کو هوای فریدون کند سر از بند ضحاک بیرون کند بپویید کاین مهتر اهرمنست جهان آفرین را به دل دشمن است به پیش فریدون فرخ شویم به جان و تن و چیز یک رخ شویم همی رفت پیش اندرون مرد گرد سپاهی برو انجمن شد نه خرد ندانست خود کافریدون کجاست سر اندر کشید و همی رفت راست بیامد به درگاه سالار نو بدیدندش از دور برخاست غو چو آن پوست بر نیزه بر دید کی به نیکی یکی اختر افکند پی بیاراست آن را به دیبای روم ز گوهر برو پیکر و زر بوم بزد بر سر خویش چون کرد ماه یکی فال فرخ پی افکنده شاه فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش همی خواندش کاویانی درفش از آن پس هر آنکس که بگرفت گاه به شاهی به سر بر نهادی کلاه برآن بی بها چرم آهنگران برآویختی نوبنو گوهران ز دیبای پرمایه و گوهران بر آنگونه گشت اخیر کاویان که اندر سر نیزه خورشید بود جهان را ازو دل پر امید بود
علاوه بر این، فریدون نیز پس از اینکه به مقام شاهی رسید فرمان داد تا چرم پیشبند کاوه را با دیباهای زرد و سرخ و بنفش بیارایند و زر و گوهر به آن بیافزایند و آن را درفش شاهی خواند و به این ترتیب کلمهی درفش کاویانی پدید آمد. فرو هشت ازو سرخ و زرد و بنفش همی خواندش کاویانی درفش
او دربارهی درونمایهی رنگهای درفش سرفراز کاویانی نیز گفت: برخی معتقدند که در اینجا رنگ سرخ، رنگ تیر (تیشتر – ایزد باران)، رنگ زرد رنگ ایزد مهر (روشنایی و فروغ آفتاب)، و رنگ بنفش رنگ اورمزد (اهورامزدا – خداوند) است. همچنین محمد بن جریر طبری در کتاب خود به نام «تاریخ الامم و الملوک» مینویسد، درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازای دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است، ۶۰ سانتیمتر به حساب آوریم، تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول میشود. ابن خلدون نیز گزارش میکند که درفش کاویانی دارای ستارهای بود و این اعتقاد وجود داشت که یک فرد تا زمانی که این درفش را حمل میکند شکستناپذیر است.
این پژوهشگر ادامه داد: همچنین گفته میشود که علامت «+» که روی پرچم کاویانی بود همان چلیپا یا صلیب پارسی است که نماد و خورشید در فرهنگ ایرانی و آیین مهری بوده است. کاوه فرخ بیان میکند بالاترین نشان دورهی ساسانی درفش کاویانی بوده است. هنگام حملهی اعراب به ایران، در جنگ قادسیه درفش کاویان بهدست آنها افتاد و چون آن را نزد عمر بن خطاب، خلیفه مسلمانان، بردند او از بسیاری گوهرها، درها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود، دچار شگفتی شد. به نوشتهی تاریخ بلعمی، عمر، خلیفهی مسلمانان، دستور داد تا گوهرها را بردارند و آن را بسوزانند.
درفش و پرچم ملی در روند تاریخ ایران
ابراهیمی با بیان اینکه طبق آخرین یافتههای هنر هخامنشی و نگارههای تخت جمشید، شاهینی با بالهای گشوده با قرص خورشیدی در پشت سر شاهین، نشان ملی هخامنشیان بوده و به روایت متنهای تاریخی، در زمان اشکانیان پرچمی استفاده میشد که به خورشید مزین بوده است، ادامه داد: با نگاهی گذرا به تاریخ پس از اسلام، در میان شاهان صفوی، شاهاسماعیل اول و شاهتهماسب اول روی پرچم خود نقش شیر و خورشید نداشتند. پرچم شاهاسماعیل یکسره سبز رنگ بود و بر بالای آن تصویر ماه قرار داشت. شاهطهماسب نیز چون زادهی ماه فروردین (برج حمل) بود دستور داد به جای شیر و خورشید تصویر گوسفند (نماد برج حمل) را روی پرچمها و بر سکهها ترسیم کنند.
او بیان کرد: پرچم ایران در بقیهی دوران حاکمیت صفویان سبز رنگ بود و شیر و خورشید را روی آن زردوزی میکردند. البته موقعیت و شیوهی قرار گرفتن شیر در همهی این پرچمها یکسان نبود، شیر گاه نشسته بود، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بود و گاه چسبیده به آن. به استناد سیاحتنامهی ژان شاردن، جهانگرد فرانسوی، بیرقهای نوکتیز و باریکی که روی آنها آیهای از قرآن و تصویر شمشیر دوسر حضرت علی (ع) یا شیر خورشید بود، در دوران صفویان رسم بوده است. به نظر میآید که پرچم ایران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سهگوشه بوده است و نه چهارگوش.
وی با اشاره به اینکه نادرشاه افشار دگرگونیهای ارزشمندی را در پرچم ملی و نظامی ایران بهوجود آورد، افزود: پرچم سه رنگ دورهی نادرشاه، مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است، زیرا در این زمان بود که برای نخستینبار این سه رنگ روی پرچمهای نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سهگوشه بودند.
به گفتهی او، در در دوران آغامحمدخان قاجار، سرسلسله ی قاجاریان، چند تغییر اساسی در شکل و رنگ پرچم داده شد. نخست اینکه شکل آن برای نخستینبار از سهگوشه به چهارگوشه تغییر یافت و دوم اینکه آغامحمدخان بهدلیل دشمنی با نادر، سه رنگ سبز و سفید و سرخ پرچم نادری را برداشت و تنها رنگ سرخ را روی پرچم گذاشت. دایرهی سفید رنگ بزرگی در میان این پرچم بود که در آن، تصویر شیر و خورشید به رسم معمول وجود داشت، با این تفاوت بارز که برای نخستینبار شمشیری در دست شیر قرار داده شده بود، تا اینکه در دورهی فتحعلیشاه قاجار، ایران دارای پرچمی دوگانه شد و سالها بعد، امیرکبیر از ویژگی پرچمهای دورهی فتحعلیشاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزی را ریخت.
این پژوهشگر تاریخ در پایان گفتوگوی خود با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: از آنجا که پرچم از خاطرههای قدیمی نشان دارد، یک میراث مشترک میان مردم و دولت محسوب میشود، زیرا میراثی از دولتها و نیاکان گذشته است که نشانههای به کار رفته در آن، برگرفته از احوال و اندیشههای یک کشور و مردم آن است.
او دربارهی کاربردهای مردمی پرچم نیز گفت: علاوه بر استفاده از پرچم در جشنهای ملی، گاهی در مسابقههای ورزشی نیز بازیکنان و تماشاچیان پرچم ملی را در دست میگیرند و در موارد معدودی نیز عدهای در زمان ازدواج یا در سفرهی هفتسین آن را به کار میبرند؛ ولی لازم است مردم بیش از این با نماد ملی کشور خود آشتی باشند. در این راستا، خوب است از دیدگاه مردمشناسی جایگاه پرچم بررسی و قدر و ارزش آن بیشتر مشخص شود.