اشاره مهدویکیا به این نکته بود که در گذشته خانوادهها بیشتر علاقهمند بودند فرزندان دنبال درس و تحصیل بروند تا شغل آبرومندانهای در آینده برای خود دست و پا کنند. آن زمان پول زیادی در فوتبال رد و بدل نمیشد و فوتبالیستها نه تنها جزو قشر مرفه و پولدار جامعه محسوب نمیشدند بلکه برای گذران زندگی روزمره اغلب مشاغلی از قبیل راننده تاکسی، کار در کارخانجات، کارمندی ساده و… را تجربه میکردند. از طرفی مهدی مهدویکیا در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمده بود که اغلب برادرانش در جاده خاوران با زحمت فراوان و اشتغال به صافکاری، جمع کردن ماشینهای اسقاطی و… شرافتمندانه زندگی میکردند.
مهدی فرزند خانواده مهدویکیا، اما در درس و تحصیل نامبروان و شاگرد اول بود. نگارنده این مطلب در خیابان سادات حوالی میدان خراسان زندگی میکردم که یک کوچه با منزل پدری مهدی فاصله داشت و از قضا در یک مدرسه (دبیرستان مشهدیرحیم سابق) هم درس میخواندیم. خوب به خاطر دارم در سال تحصیلی ۷۱-۷۰ آقای ناصر مرادی مدیر دبیرستان مشهدیرحیم (شهدای فعلی) در منطقه ۱۴ آموزش و پرورش طرحی ارائه کرد که دانشآموزان برتر مقاطع مختلف را انتخاب میکرد و از میان تمام مقاطع یک نفر را به عنوان شاگرد اول روی بُرد سالن مدرسه معرفی میشد. راقم این سطور هم جزو دانشآموزان ممتاز بودم، اما شاگرد اول همه شاگردان اول و برتر مدرسه اسمش مهدی مهدویکیا بود! نوجوانی که از سن پایین در ورزش مطرح و بلافاصله هم به تیم ملی دعوت شد.
مهدی مهدویکیا در نظام قدیم آموزش و پرورش درکلاس اول ریاضی فیزیک درس میخواند و چه بسا اگر به خاطر فوتبال و بالاجبار تحصیلات خودش را با دیپلم دبیرستان به اتمام نمیرساند تا مقطع دکترا و استادی دانشگاه هم جلو میرفت اما….
اما نوجوانی که در ۱۵ سالگی از ۲۰ گل زده تیم ما (مدرسه مشهدیرحیم سابق قهرمان منطقه ۱۴ آموزش و پرورش تهران) ۱۶ گل را به تنهایی و در میان بازیکنان ۱۸ یا ۱۹ و حتی ۲۰ ساله به ثمر رساند باید هم ستاره این فوتبال میشد. مهدویکیا فقط و فقط به لطف استعداد ذاتی خود فاصله دور و طولانی خیابان سادات میدان خراسان تا بندر هامبورگ را طی کرد و امروز به جایگاهی رسیده که امروز افتخار همه بچهمحلهایش ازجمله خود من است.