به گزارش افق انلاین ، مهمان ارجمند این هفته «دست خط» آدم شناخته شده عرصه مدیریت ورزشی است. تقریباً ۱۷ سال در یکی از فدراسیون های موفق در جمهوری اسلامی ایران از ایشان یک فرد شناخته شده ساخت که البته دستپخت ایشان، سالیان بعد از رفتنش بیشتر نمایان شد. ۶-۵ سال هم در عرصه کشتی حضور داشت و مدیریت کشتی که آثار ویژه ای به خصوص در المپیک لندن داشت و همچنین مدیریت صنعتی دیگری که اوایل انقلاب اداره کرد البته در همان عرصه هم مدیریت ورزش را در کار خود داشت.
الان هم به عنوان کسی که عرصه ورزش و مدیریت ورزش را رصد می کند و همواره صحبت های او موثر است، در عرصه رسانه ای و تصمیمگیری حضور دارد و در کمیته های مشورتی مشورت می دهد.
فکر میکنم گفت و گوی جذاب و خوبی داشته باشیم از باب این که یکسری از مسائلی که قبلاً باز نشده را در این برنامه باز کنیم.
خلاصه گفت و گو با محمدرضا یزدانی خرم:
در میان روسای کمیته ملی المپیک کسی مانند صالحی امیری ندیدهام که به کارش علاقمند باشد
معمولا در کاببینه روسای جمهور، «تربیت بدنی» را به آدمهای اضافه تعارف میکنند!
مهرعلیزاده قرار بود وزیر صنعت بشود، جهانگیری پرید و این پست را گرفت
مدیران کل نه چندان موفق تربیت بدنی استانها، رئیس فدراسیون شدهاند
ماجرای توصیه رهبر انقلاب درباره تعداد فدراسیونهای ورزشی
تمام مشکلات امروز ورزش کشور به «مدیریت» برمیگردد
فوتبال را خیلی بزرگ کردهایم؛ صداوسیما هم خیلی به فوتبال بها میدهد
در فدراسیونها کسی را برای مدیریت تربیت نکردهایم؛ کسی نبود که کفاشیان و تاج رئیس فدراسیون شدند
علت ماجرای ویلموتش این است که آدمهای حقوقی باید قرارداد ببندند، نه روسای فدراسیونها؛ آدم حقوقی نداریم
به دبیر و خادم پیغام دادم، بیاید تجریههایم را بهتان بدهم، خبری نشد!
رئیس جمهور قبلی شاهکار کرد که ۱۶ تیم تهران را بین استانها تقسیم کرد؛ همهشان از بین رفتند
فدراسیون جهانی کشتی برای اینکه انگیزه برخی کشورها پایین نیاید، به داورها میگوید کاری کنند برخی تیمها ببازند!
رهبر انقلاب فرمودهاند آمار ۴۰ ساله ورزش کشور درآورده شده و به جوانان داده شود
تبدیل سازمان تربیت بدنی به وزارتخانه اشتباه بود؛ دیگر نمیتوانیم کمک بگیریم و حبس شدهایم
قالیباف روحیات ورزشی دارد؛ مجلس به ما کمک کند
وضعیت طوری شده که آقازادههای مسئولین جواب تلفن مسئولین را میدهند!
اگر بخواهیم با اعتیاد مبارزه کنیم، باید ورزش را تقویت کنیم
ماجرای عزل در دولت احمدینژاد
سیاست، ورزش را لوله کرده است؛ هرکسی میآید، آدمهای خودش را میگذارد
برای وضعیت امروز ژیمناستیک کشور متاسفیم!
یک خانم را در فدراسیون ژیمناستیک گذاشتهاند که ۶۰ نفر را اخراج کرده و همه ناراحت هستند
حضرت آقا لیاقت جایگاه رهبری را داشتند و دارند
طبق فتوای امام (ره) اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم؛ ۴۰ سال است به روشهای مختلف جلویشان حاضر نشدهایم
ماجرای بوسیدن اسرائیلیها توسط اعراب، در یکی از مسابقات
در خدمت آقای محمدرضا یزدانی خرم هستیم که وصف ایشان را ابتدای برنامه بیان کردم.
*سلام و خیلی خوش آمدید.
در خدمت شما هستم.
*چه خبر؟ الان چه می کنید؟
الان مطالعه میکنم، گروه های ورزشی مشورت می دهیم، با کمیته ملی المپیک خاطرات را جمع آوری میکنند تا به صورت جزوه و کتاب و آرشیوی در آنجا باشد. خیلی اطلاعات مفیدی را مدیران ما دارند که اگر مدیران جدید استفاده کند، خیلی جلوتر میافتند. به علاوه اینکه دانستن این اطلاعات هم مفید است.
*با آقای صالحی امیری ارتباط دارید؟
بله، ایشان محبت کردند. در این ۲۸ سالی که در کار اجرایی ورزش فعالیت دارم رئیس کمیته المپیکی ندیدم که اینقدر علاقهمند به کار خودش باشد.
*در جایی گفته بودید به مدیریت آقای سلطانیفر امیدوار هستید. چطور ارزیابی می کنید؟ یک سال دیگر بیشتر از مدیریت ایشان نمانده است و عملکرد ایشان را در این مدت چطور دیده اید؟ تیم ورزشی دولت را چطور ارزیابی می کنید؟
من چند رئیس سازمان و وزیر دیده ام که برای ورزش کار کرده اند، چون متاسفانه وقتی کابینه یک رئیس جمهور تکمیل میشود، یکی دو نفر اضافه می آید. این دو نفری که اضافه می آید را معمولاً برای تربیت بدنی تعارف میکنند. در صورتی که ابتدا باید تربیت بدنی را انتخاب کنند، چون جای مهمی است.
اقشار جوان جامعه ما، چه خانم و چه آقا، زیر پوشش این نهاد و وزارتخانه هستند. ورزش در دو یا سه دولت خیلی بد بوده؛ آقای غفوری فرد وقتی تشریف آوردند حکومت ورزش دست بچه های آموزش و پرورش بود. تز ایشان این بود که بزرگانی که توانائی اداره هر فدراسیون را دارند، میآوریم و مخارجش را هم خود آنها تامین کنند.
*یعنی پول بیاورند.
بله و سازندگی داشته باشد. مسئله تدین و دینداری و آشتی با علما را در دستور کارش قرار داد. افرادی چون ما را دعوت کرد، چون من در دخانیات ورزش را در سراسر کشور گسترش داده بودم و ایشان شاهد بود. از من دعوت کرد و چند رشته را پیشنهاد دادند که آقای متقی برنامهریز آنها بود. من والیبال را انتخاب کردم و گفتند به کس دیگری قول داده ام و من گفتم، مبارکش باشد و رفتم.
بعد از دو ماه دعوت کرد و برنامه ریزی کرد و گفت باید خرجش را خودتان تامین کنید؛ من هم پذیرفتند. من آن زمان به آقای رفیقدوست در بنیاد گفتم و ایشان گفت دست شما به توپ خورده است؟ گفتم بله و گفتند برو قبول کن. گفتم این طور نمیشود و اگر بروم باید پشتیبانی مالی شوم. ایشان هم آدم علاقهمندی است، گفت باشه.
دو اتاقی را که در استادیوم شیرودی به ما داده بودند، گرفتیم و ۳۰۰-۲۰۰ میلیون تومان آن زمان هزینه کردیم و خوابگاه، غذاخوری، مسجد و اتاقهای مختلف اداری و … را احداث کردیم. وقتی ژاپنی ها آمدند، تعجب کردند. بعد از ایشان آقای هاشمی طباء آمد که در سازندگی بسیار فعالیت کرد. استانداردهای لازم را در تیم ها رعایت کردند.
بعد آقای مهرعلیزاده آمد و همان تزی را دنبال کرد و استاندار خراسان در ۳-۲ دوره بود و بسیار هم موفق بود. وقتی به تهران آمد، قرار بود وزیر صنعت بشود، آقای جهانگیری پرید و این پست را گرفت. ایشان مجبور شد تربیت بدنی را بگیرد، در صورتی که در این زمینه کار نکرده بود. یک حُسن داشت که حرف گوش می کرد. بعد از ایشان رها شد و هر کسی آمد آشناهای خودش را می آورد. تا الان این وضعیت ادامه دارد.
آقای سلطانی فر مدتی استاندار گیلان بود و ایشان علاقه برای توسعه داشت و نشد! الان اکثر مدیرکل های تربیت بدنی رئیس فدراسیون شدهاند. آن تزی که آقای غفوری فرد داشت تا سازمان را بزرگ کند برعکس شد. کسانی هستند که مدیرکل هستند و شاید در اداره کل خود خیلی موفق نبودند و الان رئیس فدراسیون شده اند.
*چقدر در این وضع فعلی ورزش، شرایط اقتصادی کشور را موثر میدانید؟ چند درصد به مدیریت برمیگردد؟
همهاش به مدیریت برمیگردد. خدمت مقام معظم رهبری که بودیم آقای هاشمی طباء درباره بودجه صحبت کردند که بودجه ما کم است و ایشان فرمودند بودجه مربوط به رئیس جمهور می شود ولی به شما بگویم تعداد فدراسیون ها را افزایش ندهید. مثلاً در انگلستان ۱۶-۱۵ فدراسیون دارند،ما الان ۲۰ تا داریم! ما باید کم کنیم و اینها تبدیل به انجمن شوند، ولی فدراسیون های موجود را تقویت کنید که بودجه برسد، ولی متاسفانه رها شد و الان ۵۰ و خرده ای فدراسیون داریم! بودجه هم به اندازه ای که تعداد فدراسیون ها افزایش یافته، زیاد نشده است.
*سه تا رشته اصلی یعنی فوتبال، والیبال و کشتی هستند و طرفدار والیبال بعد از پیشرفت هایی که شاهد بودیم زیاد شده، امروز وضع فوتبال ما از منظر شما چگونه است.
فدراسیون فوتبال را خیلی بزرگ کردیم در صورتی که نباید این میزان بزرگ باشد. خود صداوسیما از جمله کسانی است که آنقدر بها به فوتبال می دهد به رشته های دیگر نمی دهد.
*قبول کنید که مردم نسبت به فوتبال حس دیگری دارند.
بله؛ درست است. در دنیا یک رنکینگ داریم که تعریف رشته های ورزشی را کرده است. ژیمناستیک اول دنیاست یعنی بهترین رشته و موفقترین و تاثیرگذارترین است و حتی می توان گفت سازنده انسان است. بنابراین این نشان می دهد اگر می خواهیم مثل دنیا حرکت کنیم باید به ورزش پایه توجه کنیم. آن زمان که ما محصل بودیم تمام مدارس ژیمناستیک کار میکردند.
من والیبال را از روس ها یاد گرفتم و از ۹۸/۱ یا ۷۸/۱ به پایین به هیچ وجه قبول نکردند، چون والیبال قد بلند می خواهد. معدل قدی ما در ایران ۶۸/۱ بود و من به ۹۸/۱ رساندم؛ روس ها ۲/۲ هستند.
*می خواندم سکه می دادید هر کسی قد بلند پیدا کند.
بله. چون نداشتیم. تشویق کردیم قد بلندها به این رشته بیایند. افرادی آمدند با قد ۱۵/۲ و ۱۶/۲ که کفش آنها را در ایران نداشتیم. یکی برای تبریز بود و برای او باید کفش سفارش می دادیم.
اصل کار علمی کردن ورزش، یعنی بدنسازی، استعدادیابی و تغذیه است. وقتی آقای صابرپور و بچه های والیبال جمع شدند، هدف را بیان کردیم و کار را شروع کردیم، دیدیم کسانی را انتخاب کردهایم که قد بلندی دارند، اما خنگ هستند و وقتی می خواهد یک سوم بزند به تخته بسکتبال میزنند. آقای صابرپور گفت یک آیتم دیگری به این گزینش اضافه کنیم که ضریب هوشی بود.
با روس ها صحبت کردیم که در هر روز چند جلسه تمرین می کنید؟ گفتند دو جلسه تمرین می کنیم. به مربیان وقتی گفتیم دو جلسه باید تمرین کنید قدری ناراحت شدند که بدن بچه ها نمیکشد. دفعه بعد که با روس ها جلسه گذاشتیم گفتند ما سه جلسه کردهایم. من هم به اینها گفتم باید سه جلسه تمرین کنید. قبول نکردند و گفتم باید بشود.
تغذیه و بدنسازی درجه یک بود. همه امکانات درجه یک بود و باید مثل آنها عمل میکردیم. سه جلسه در روز تمرین میکردیم و خیلی هم موفق بودیم. جلسه بعد با روس ها خواستم پز بدهم و بگویم ما سه جلسه در روز تمرین میکنیم، آنها گفتند ما ۴ جلسه کردهایم!
با توجه به این که استادیوم، خوابگاه، غذاخوری در اختیار خودمان بود و آشپز هم مخصوص ما بود و غذاهای متنوع طبق دستور دکتر تغذیه پخته می شد.
پیش آقای گائینی در کمیته المپیک رفتم گفتم ما همه چیز را از اروپائی ها یاد گرفتیم، اما تغذیه کار ما نیست و غذای ایرانی است. با قورمه سبزی نمی توان قهرمان شد. باید فرمول اصلی تغذیه را داشته باشیم. صحبت را به حاشیه بردم ولی می خواهم بگویم روسای سازمان که آمدند برخی مانند هاشمی طباء، غفوری فرد به رشته والیبال علاقه داشتند. حتی آقای هاشمیطبا سهشنبه ها در سالن ما با پیشکسوتان بازی می کرد.
کار بزرگی که آقای هاشمی کرد که برای یادگاری من و ایشان بماند، این بود که استادیوم دوازده هزار نفری آزادی میله والیبال نداشت. چون کفش پاتیناژ است و اسکی روی یخ انجام می دادند، بر آن اساس ساخته شده بود. بنابراین اگر مسابقه ای انجام می شد با کابل می بستند که فدراسیون جهانی این را قبول نکرد و گفت هیچ مسابقه ای را به شما نمی دهیم.
من به آقای هاشمی طباء گفتم و چراغ قوه ای برداشتیم و در زیرزمین آنجا یک ماه کار کردیم تا جایی پیدا کردیم و کارخانه هایی که آشنا بودند با مادون قرمز سوراخ کردند و جای دو میله والیبال در سالن ۱۲ هزار نفری پیدا کردیم و میله والیبال را کار گذاشتیم.
بعد از آن آقایانی که آمدند اتوبوسی و مینیبوسی آدم هایی را در رأس فدراسیونها گذاشتند و ورزش خیلی تضعیف شد. الان روسای فدراسیون ها را ببینید و شغل ها را بررسی کنید، تناسبی با کارشان ندارد و پشتیبانی مالی هم ندارند.
*به عنوان آخرین نمونه آقای تاج را چطور دیدید؟
آقای تاج از همکاران خیلی خوب فدراسیون فوتبال بود و برخی مواقع کسی نیست و مجبور هستند یک کسی را انتخاب کنند؛ آقای کفاشیان هم همین طور بودند. آقای کفاشیان فوتبالی نبود، ایشان در دومیدانی بود و آن سالن را مخصوصاً ساخته بود چون بانک مرکزی هم بود دست ایشان باز بود و فرد خوب و متدینی است.
ایشان در فوتبال آمد و اصلا سنخیتی نداشت. از روز اول که آمد برای کمک آمد. این که آقای X و Y را می گذارند کسی نیست. الان در والیبال آقای داورزنی کنار برود کسی را نداریم؛ کسی را تربیت نکردهایم. آقای تاج نبود می خواستند چکار کنند؟ کس دیگری بود که جای ایشان را بگیرد؟ نداشتند. او هم فداکاری کرد، کار بسیار سنگین است و ایشان هم فداکاری کرد.
مربی های خارجی در زمان جنگ که به ایران نمیآمدند. بعد از جنگ هم من بهترین مربیان خارجی را برای والیبال دعوت کردم، به اینجا آمدند و به من می گفتند خانم من اجازه نمی دهد به ایران بیایم و میگویند آنجا بمباران میشود! بعد از آن که مربیان به ایران آمدند آدمی را می خواهند که بتواند همراهشان مدیریت کند.
مربی خارجی وارد می شود نمی داند کجا می رود، با چه کسانی برخورد دارد، چه استقبالی از او می شود. همان ابتدا حواس او پرت می شود. می خواهد ارباب شود، در صورتی که کارمند ما می شود. در گوش او می خوانند که هتل نروید و خانه شخصی از آنها بخواهید.
ممکن است برخی با او رفاقت کنند و او را بیرون ببرند. اطلاعات غلط هم به او بدهند که رئیس فدراسیون این اخلاق را دارد و شما اینطور برخورد کنید. بگوئید این موارد را باید برای شما تهیه کنند، در صورتی که ما اعتقاد داریم وقتی مربی خارجی می آید و گران است، در کنار او ۴-۳ ایرانی قرار دهیم که رشد کنند.
*هر چه بالا می کنیم درباره قرارداد ویلموتس می بینیم که قابل دفاع نیست.
آخه نباید آنها قرارداد ببندند؛ باید افراد حقوقی قوی این کاره داشته باشیم.
*بالاخره آنها باید تیم حقوقی را انتخاب کنند.
نداریم! آنها چرچیل هستند. کسانی باید بیایند که الان شاهد هستید مرتب ما را سرکیسه می کنند. از یک اشتباه کوچک ما در قرارداد سواستفاده می کنند و شکایت تنظیم می کنند و پولشان را به دلار می گیرند و بعد هم یکی از مشکلات ما که آقای کفاشیان و آقای تاج هم درگیر آن بودند، این است که فدراسیون جهانی باید پولی به ما بدهد که می دهد، نمی توانیم منتقل کنیم.
مثلا در دُبی آقای کفاشیان آشنا پیدا می کنند تا پول را به واسطه ای به فدارسیون می آورند که به مربی ها بدهند؛ این، پرونده تخلف شده است. آقای دکتر توکل که بزرگ کشتی ایران بود و الان هم خدا ایشان را شفا دهد، آنجا حضور داشتند و بعد از ایشان جایش خالی است. مثلا ما کاپیتان میرروشن را معرفی کردیم که زبان او تکمیل بود، الان آنجا حتی فنونی را که ایرانی ها موفق هستند، عوض میکنند.
*آقای داورزنی را موفق می بینید؟
آقای داورزنی را موقعی که انتخاب کردم هیچ کسی را نداشتیم. مثل الان که آقای داورزنی کنار برود هیچ کسی را نداریم. بنابراین روی افراد و توانائی افراد حساب می کنیم تا این رشته ای که شما زحمت کشیده اید، دست کسی بدهید که ادامه دهد.
در دنیا، صنعت دارد ورزش را می چرخاند؛ بانکها و بیمهها. دولت ها دخالتی در اداره ورزش ندارند. قبل از انقلاب هم صنعت بود؛ مثلاً دخانیات، بانک ملی، راه آهن و غیره باشگاه دارند و هر کدام چند رشته تیم داشتند. حالا رئیس جمهور قبل شاهکار کرد. ۱۶ تیم تهران را بین استانها تقسیم کردند، همه آنها هم از بین رفت.
*به آقای داورزنی مشورت می دهید؟ با شما مشورتی می کنند؟
نه، متاسفانه ایشان هیچ ارتباطی با ما ندارند.
*عجب!
*کلاکوویچ رفت؟
بله.
*در جایی گفته بودید کلاکوویچ مربی نیست و در واقع در زمین تیم والیبال ارنج می کنند.
این فرهنگی است که پاسورهای تیم کاپیتان تیم باشند اداره می کنند. پاسور است که یار عوض می کند، پاسور است که کسی را در زمین نمی آورد. پاسور است که یکی یکی اعضای تیم را حمایت می کند؛ از ابتدا اینطور بوده است. الان هم از داخل زمین حمایت می شوند و مربی کاره ای نیست ولی اگر سرپرست تیم قوی باشد و سرمربی قوی باشد این کار را نمی کند. هر کسی را بیرون و تو نمیکند. این بوده و هست.
*الان توصیه این است که سرمربی خارجی بیاورند یا ایرانی باشد؟
اگر بخواهیم خارج برویم و با تیم های بزرگ دنیا دست و پنجه نرم کنیم مربی هایی نیاز داریم که توانائی اداره ما را در این شرایط داشته باشند.
*آقای دبیر را برای کشتی چطور ارزیابی می کنید؟
آقای دبیر کشتی گیر خوبی در زمان خودش بود و الان هم این سمت را گرفته من توقع داشتم که بیاید هماهنگی کند و کارهایی که در ۶-۵ سال یاد گرفتیم را به ایشان بگوییم، ولی ایشان ادعا دارد می توانم و افرادی هم که گذاشته بچه های خیلی خوبی هسند ولی آنطور که باید قوی باشند نیستند. همان آقای خادم همین طور بود و به ایشان گفتم بزرگان کشتی را بیاورید.
زمانی که من رئیس فدراسیون شدم ۴ تا ۶ رئیس فدراسیوون را هماهنگ کردیم و به منزل آقای طالقانی رفتیم و گفتم از شما می پرسم چه کسی را مربی تیم ملی بگذارم. من را نگاه کرد و گفت من بگویم چه کسی را بگذارید؟ گفتم بله. شما چند سال رئیس فدارسیون بودید و کنار رفتید و الان من آمده ام، شما کمک کنید. گفت کاوه و … را بیاورید که قبلاً هم بوده اند. من هم همان افراد را آوردم، موفق هم بودیم. با آدم های بزرگ کار کنیم که بزرگ شویم. با آدم های کوچک کار نکنیم که کوچک شویم. برخی کوچک انتخاب می کنند تا خودشان مدیر بمانند.
*در جایی گفته بودید برای فدارسیون کشتی باید ۵۰ میلیارد تومان کنار بگذارند و باید این قانون شود.
ما با دنیا خیلی فاصله داریم. وقتی به المپیک می رویم یکی از حریف های قوی ما روس ها هستند. کوبایی ها تا فینال می آیند و پولی می گیرند و میبازند. آن پولی که آنها می گیرند اگر ۵ هزار دلار باشد، در کوبا برای یک کشتی گیر خیلی زیاد است. بنابراین آقای پوتین اعلام کرده، هر کسی مدال طلا در المپیک بگیرد یک میلیون دلار به او می پردازم. ما چقدر پرداخت می کنیم؟ ما ۱۰۰ تا سکه میدهیم.
مقایسه اینکه می خواهیم در فینال روس را زمین بزنیم، داشته باشید. او ما را ببرد یک میلیون دلار می گیرد، اگر ببازد هیچ چیزی نمی گیرد و شاید کمتر بدهند. بنابراین با روس ها مبارزه کردن سخت است. عوامل آنها، آدم ها و دلالان آنها فعالیت میکنند تا ما نتوانیم روی سکو برویم. یک رسمی را قرار داده اند که به هر فدراسیونی اجازه نمی دهند بیش از یکی دو مدال بگیرد. میگویند باید این مدال بین کشورها تقسیم شود.
*روس ها؟
فدراسیون جهانی این تصمیم را گرفته است. می گویند اگر قرار باشد فدراسیونی ۷-۶ تا مدال را بگیرد انگیزه کشورهای دیگر پائین میآید.
*یعنی به تیم ها میگویند ببازید؟
بله. به تیم ها نمی گویند، به داورشان می گویند این تیم را بازنده کنید تا یک مدال بیشتر نگیرند. شما خودتان را کنار تشک بزنید و کشتیگیر خودش را بزند او را بازنده می کنند.
*این واقعاً اتفاق افتاده است.
همیشه هست و خواهد بود. آقای اولیا که سرپرست تیم ما بود بسیار قوی بود و با رئیس فدراسیون صمیمی شده بود. میگفت اینجا بنشینید و هر جایی داور حق شما را می خورد به من بگویید تا من جلوی او را بگیرم و این کار را می کردند و می کردیم. به علاوه این که مسئله مبارزه ما با اسرائیل یک امر داغی شده بود که چند وقت پیش، به مجلس کشیده بودند و مطرح شد.
این فتوای حضرت امام (ره) است که فرمودند اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و هیچ کاری با اسرائیل نداریم. این یعنی چه؟ ما در حدود ۴۰ سال سعی کردهایم به عناوین مختلف و راه های مختلف، جلوی اسرائیل قرار نگیریم.
*در یکی از این مسابقات بود گفتید اسرائیلی ها با شما صحبت کردند؟
چون میزی که ما در فدراسیون جهانی داریم ایرلند، هندوستان و ایران و اسرائیل است؛ چون هر ۴ کشور ابتدای اسم آنها I است. من خواستم داخل بروم دو اسرائیلی بودند و بلند شدند، من رفتم سرجای خودم نشستم. بعدازظهر خواستم بنشینم گفتند حاج آقا بفرمائید! دیدم فارسی بلد هستند. گفتم فارسی بلد هستید؟ گفت ما دو مهندس کشاورزی در دشت قزوین بودیم. بعد اعراب آنقدر اینها را ماچ کردند که من تعجب کردم.
*پیشنهاد داده بودید یک منزل، یک ماشین و ۲۰۰ سکه و یک شغل برای المپیکیها در مجلس تصویب شود. شد؟
نه نشد. سر همین ما را برداشتند، چون مصاحبه ای کردم و گفتم این یکی از برنامه های من است و اگر می خواهید ورزش ما پیشرفت کند با توجه به اینکه آقای پوتین یک میلیون دلار میدهد، من این موارد را جمع زدم شاید ۵۰۰ هزار دلار می شود. یک جوانی که می خواهد به المپیک برود این ۶-۵ سال خودش را کشته تا به این جا رسیده است. تمام زندگی و سلامت خود را گذاشته تا به اینجا برسد.
یک مورد این بود که اجازه دهید بدون کنکور به دانشگاه بروند که شد، اما در مورد موارد دیگر… قبل از انقلاب به المپیکی ها خانه می دادند. هر ورزشکاری که در المپیک مدال می گرفت قبل از انقلاب به آنها خانه می دادند، ماشین که چیزی نبود. بعد از انقلاب بهم خورد و ما پیشنهاد دادیم یک آپارتمان بدهند چون اکثر این ورزشکاران شهرستانی هستند.
در شهرستان ها استانداران اختیار دارند بدهند و درس هم گفتیم چطور شود و یک جایی هم استخدام شود. هیچ مانعی برای استخدام نداشته باشند. دولت هم قبول کرده بود و شرکت نفت پذیرفته بود. این چیز مهمی نبود، ولی تامین کردن یک ورزشکار المپیکی ما بود که بعد اختلاف پیدا شد و این کار را نکردند.
*سازمان تربیت بدنی که وزارت شد خوب شد؟
نه. برای اینکه زمانی که سازمان بود کمکهای غیرسازمانی را می توانست دریافت کند ولی الان که وزارتخانه شده، از وزارتخانه دیگر حق دریافت کمک ندارد و در اینجا حبس شدهایم. اگر جایی بخواهیم کمک بگیریم برای آنها ممنوع است که به وزارتخانه دیگری کمک کنند. وقتی سازمان بودیم راحت کمک ها را می گرفتیم.
*یعنی وزارتخانه با توجه به اینکه مجلس باید نظر بدهد سخت است.
آقای قالیباف شم ورزشکاری خوبی دارند، آقایان دیگری هم بودند ولی مجلس خیلی باید برای ورزش کار کند. الان کمیته ورزش که در مجلس تشکیل می شود، خروجی از آن نمیبینیم. در ۴۰ سالی که گذشت یک آماری داریم، آقا دستور دادهاند در آمار ۴۰ سال را دربیاوریم، خب اگر جوانان سوال کنند در ۴۰ سال گذشته چه کار کرده اید ما آمار را داشته باشیم.
کسانی که برای ورزش کار کرده بودند را دعوت کردیم، خاطرات آنها را نوشتیم. اگر کارنامه ۴۰ ساله را به شما ارائه بدهم باور نمیکنید این میزان کار شده است. چقدر زمین چمن، استادیوم، سالن ورزشی، امکانات ورزشی و … داریم! اکثر اینها را نمایندگان مجلس درست کردند.
حالا درد ما این است که ما آمار داریم، امکانات داریم ولی مربی به اندازه کافی نداریم که آنجا فعالیت کند. سالن همین طور بلاتکلیف مانده است، یا انباری میکنند یا اجاره می دهند. اجاره دادن به معنای بالا بردن خرج در سطح بالا است. طبق قانون اساسی ورزش باید برای مردم مجانی باشد. ما چکار کردهایم؟ آب، برق، گاز، تلفن و غیره را افزایش دادهایم و استادیوم ها نمیتوانند از پس این هزینه ها برآیند.
یکی از مصوبات کمیته ما در موتلفه، این است که برای دولت می نویسیم که آب، برق و گاز استادیوم ها و مکان های ورزشی را مانند مساجد رایگان کند. الان یکی می خواهد در باشگاهی شنا کند ۵۰ هزار تومان میگیرند. پائین آوردن هزینه ها کمک می کند که مردم استفاده کنند.
*متولد چه سالی هستید؟
سال ۱۳۲۵
*در تهران.
بله.
*در چه خانواده ای متولد شدید؟ پدر چه کاره بودند؟
پدرم هم راه آهن می رفت و هم بخش خصوصی مبل ساز بود.
*مادر خانه دار بودند؟
بله.
*چند خواهر و برادر بودید؟
۴-۳ برادر هستیم و یک خواهر!
*چه سالی ازدواج کردید؟
تقریباً حدود ۴۰ سال پیش ازدواج کردم.
*یعنی سال ۱۳۵۹ ؟
بله.
*چطور آشنا شدید؟
آشناها واسطه شدند و ما مجبور شدیم ازدواج کنیم. (میخندد)
*فامیل بودند؟
آشنا بودند. نگفته بودید این سوالات را می پرسید و من حاضر نبودم.
*سوالات بخش دوم خانوادی است؛ مهریه چقدر بود؟
مهریه ۲۰ هزار تومان بود.
*در کار خانه اهل کمک کردن هستید؟
گاهی مواقع که مجبور باشم انجام می دهم.
*تا مجبور نباشید انجام نمی دهید.
نه دیگه.
*اهل غذا درست کردن هستید؟
الان از زمانی که از فدراسیون ها بیرون آمدم یاد گرفتم و قبل از آن فقط نیمرو بلد بودم.
*چند فرزند دارید؟
من سه پسر دارم.
*چه می کنند؟
بخش خصوصی هستند؛ هیچ ربطی به سازمان تربیت بدنی ندارند. در چند وقت پیش در جایی مصاحبه کردم و درباره آقازاده ها صحبت می کردند و گفتم الان طوری شده آقازاده های مسئولین جواب تلفن را می دهند؛ خودشان تلفن را برنمی دارند. من چند بار با برخی از مسئولین تماس گرفتم آقازاده گفت من مطلب را به حاج آقا می رسانم و نگفتند. کار ما هم همین طور ماند. البته کار مملکت است.
*اهل ورزش هستید؟
بله.
*چه ورزشی؟
با دستگاه های ورزشی که در خانه دارم ورزش می کنم، هم دوچرخه سواری و هم تردمیل دارم.
من زمان نوجوانی باشگاه دخانیات کشتی میگرفتم. آنجا مرحوم تختی چهارشنبه ها می آمد و تمرین می کرد. مربی کشتی ما خیلی علاقه به آقای تختی داشت. ژیمناستیک یکی دو سال در باشگاه دخانیات کار کردم. بعد دوچرخهسواری کار کردم.
*الان تلویزیون می بینید؟
بله.
*چه برنامه ای می بینید؟
همه برنامه ها را می بینم.
*مثلاً؟
سریال هایی که الان پخش می کنند را می بینم. ابتدا اخبار می بینم و بعد حواشی را می بینم، بعد برنامه های ورزشی را می بینم. منتهی گله ما این است افرادی که به عنوان مجری برنامه ورزشی مینشینند، کسانی باشند که حداقل ورزش را بدانند، اشراف به آن رشته ورزشی داشته باشند.
*شرایط فرهنگی کشور را چطور می بینید؟
شرایط فرهنگی از نظر من خوب است، ولی با توجه به تهاجم ماهواره ها و ضدانقلاب، صداوسیما خوب کار کرده است؛ وقت گذاشته اند و کار کردهاند. مقام معظم رهبری و مسئولین کشور درباره مسائل فرهنگی خوب کار می کنند با توجه به اینکه کار سختی دارند. همیشه دعاگوی این عزیزان هستیم. یکی از اهرم هایی که قبلاً هم اشاره کردم، ورزش است.
شما اگر بخواهید از اعتیاد پیشگیری کنید باید ورزش را تقویت کنید. این همه خرج مبارزه با اعتیاد می شود خیلی اثر کمتری دارد تا این که در ورزش هزینه کنید. باید در هر محله ای یک استادیوم کوچک داشته باشیم. آلمان، اروپا و کشورهای اروپایی همه این را دارند. زمین های ورزش و استادیوم های کوچک باید باشد. این هزینه نیاز دارد ولی همان هزینه مبارزه را با اعتیاد است.
* قبل از انقلاب چه زمانی برای مبارزه با رژیم وارد شدید؟
ما هیئت های مذهبی داشتیم، خیلی هم خوب بود. در محله سلسبیل بودیم. هر زمانی بانی نداشتیم منزل آقای کفاشیان میرفتیم، چون پدر ایشان هیئتی و مسجدی بود و خیلی طرفدار داغ بود. خدمت ایشان می رفتیم و میگفتیم این هفته منزل شما باشد.
*پس با آقای کفاشیان رفاقت قدیمی دارید.
ایشان همبازی پسرهای من است؛ جوان است، به قیافه و قدش نگاه نکنید. برای همین همیشه میخندد. به هر حال منزل ایشان بودیم و اتفاقاً ساواک ما را گرفت. ما مبارزه فرهنگی میکردیم.
*روز پیروزی انقلاب کجا بودید؟
در تهران بودیم. همان زمان دسته راه انداختیم تا به میدان آزادی بیاوریم و می گفتند قدغن است. می گفتند امروز قدغن است. بعد شنیدم امام فرمان دادند، دیگه آزاد شد.
*بعد از پیروزی انقلاب اولین مسئولیتی که گرفتید چه بود؟ قبل از انقلاب هم در پارس خودرو بودید؟
بله. آن زمان امریکایی ها آنجا بودیم. ۷ امریکایی به ایران آمده بودند و شرکت جیپ که برای جعفر اخوان بود و ماشین های شورلت و بیوک و کادیلاک را تولید می کردند. یکی دو سال کار کردند که انقلاب شد، خود آقای اخوان هم رفت و مدیران مختلف آمدند و آنجا مدیریت کردند.
پول هم نداشتیم و لوازم هم تمام شده بود بنابراین آقای بهزاد نبوی، آقای هاشمی طباء آمدند و من مدیرعامل شدم. من هم گفتم الان پول نداریم و هیچ امکاناتی نیست مدیرعامل شوم؟ آن زمان که جنس داشتیم و پول هم داشتیم … به هر حال خدا کمک کرد و از اینور و آنور بودجه آمد و به دستور آقایان لاهه حق خودمان را گرفتیم. ۵/۱۹ میلیون دلار به آنها دادیم و ۷۲۰۰ قطعه ماشین را وارد کردیم که دو سال کارخانه مواد خودش را تامین کرد و ساخت.
*بعد به دخانیات رفتید.
من می خواستم به بخش خصوصی بروم تاجر شوم، ولی گفتند آنجا ۴۵ روز اعتصاب بود و امام (ره) هم ناراحت شده است، شما باید بیایید. ما آنجا رفتیم و برخلاف اینکه در آن محل بودم، کلاهم در دخانیات می افتاد نمی رفتم بردارم، ولی رفتم و دیدم عجب فرهنگ خوبی دارند. ۱۲ هزار پرسنل در سراسر کشور بودند و من فعالیت کردم.
۸ باشگاه فعالیت کردیم. مهدکودک، شیرخوارگاه، غذاخوری درجه یک، تعاونی درجه یک و … احداث کردیم. خیلی کار کردیم. هیچوقت سیگار نکشیدم و مضرات سیگار را می دانم. الان قاچاق وارد می شود. میزان قاچاق را بررسی کنید متوجه می شوید چقدر به کشور وارد می شود.
*جبهه هم رفته اید؟
بله. من حدود ۱۲-۱۱ ماه جبهه رفته ام.
*فکر می کردید بعد از امام حضرت آقا به رهبری برسند؟
بله. ما جزو مدیران ایشان بودیم و بسیار خوشحال شدیم چون ایشان لیاقت این کار را داشتند و دارند.
*بعد دیگر وارد والیبال شدید. تعریف کردید که آقای غفوری فرد شما را دعوت کرد و گفتید والیبال را به وزیر دیگری پیشنهاد دادند. آن وزیر چه کسی بود که قبول نکرد؟
وزیر بهداشت بود؛ او هم قدبلند بود.
*آن زمان آقای فاضل بودند؟
بله.
*شما برای والیبال انتخاب شدید.
بله.
*والیبال را تحویل گرفتید.
ناقابل ۱۷ سال آنجا بودیم.
*شما بوگانیکف را آوردید.
بله. آقای افشارزاده برای ورزش مملکت ما خیلی زحمت کشیده است…
*آقای بهرام افشارزاده؟
بله. ایشان از کوبا مربی های زیادی آوردند که با قیمت ۲۰۰ یا ۱۵۰ دلار در ماه بودند. فدراسیون ها استقبال نکردند، چون بلد نبودند کار کنند. این بار از روسیه آوردند و برای هر فدراسیونی دو نفر را معرفی کردند که یکی اقای ایوان بوگانیکف بود و یک نفر دیگر هم بود.
آقای دکتر جمالی آنجا بودند و از ایشان سوال کردم و گفت ایشان تختی روسیه است. خیلی معروف است و همه او را دوست دارند که ما ایشان را انتخاب کردیم و می خواست مربی تیم بزرگسالان شود. آقای هاشمی طباء میگفت آنالیزش کنید و برای نوجوانان خوب است. به ایشان گفتیم و گریه کرد و قبول نکرد.
*چرا گریه کرد؟
می گفت من میخواهم مربی بزرگسالان شوم. من را برای نوجوانان آورده اید؟ برای من افت دارد. گفتیم از شما این را میخواهیم؛ ماهی ۳۰۰ دلار می گرفت. آنقدر نفوذ داشت که یک تلفن به رئیس فدراسیون می زد و می گفت تیم ملی نوجوانان را به ایران بفرستید. شما هیچگاه ندیدید نوجوانان و جوانان روسیه به کشور دیگری برود. تیم نوجوانان به ایران می آمد و ۵ روز اینجا بود. بچه های ما وقتی با روس ها بازی کردند، ترسشان از ژاپن و کره و چین ریخت.
*تا چه زمانی ایشان را در ایران نگه داشتید؟
من نگه داشتم، آقای داورزنی او را رد کرد.
*در پایه نوجوانان؟
بله؛ ما تمام شهرستان ها رفتیم، تمام شهرستان ها کلاس داشتیم. روس ها مدرسه والیبال، مدرسه کشتی، مدرسه فوتبال دارند. ما نتوانستیم این کار را انجام دهیم. با آموزش و پرورش صحبت کردیم و گفتند ما این امکان را نداریم. ما مجبور شدیم کلاس ها را خودمان راه اندازی کنیم. شمال و جنوب، شرق و غرب تهران را حساب کردیم.
وارد مدرسه ها شدیم و ایوان را با خودمان بردیم که آموزش و پرورش ما را راه نداد و گفت خارجی راه نمیدهیم. کلی دوندگی کردیم تا مجوز ورود ایوان را گرفتیم و وارد مدارس شدیم. در مدرسه ها که می رفتیم مدیران استقبال میکردند. هر ساعتی بود زنگ را می زدند و بچه ها می آمدند و ایوان هم بین بچه ها قدبلندها را انتخاب می کرد و به کانون آموزش و پرورش می فرستاد و اینها را انتخاب می کرد. آنالیز می کردیم و در نهایت این بچه ها را بکار میگرفتیم.
تیم ملی نوجوانان ما از این ۴ کلاس بود و بعد سراغ شهرستان ها رفتیم؛ تمام ایران را رفتیم. ۳۰ استان و ۳۰ تیم و همه لباس ها یکدست بود. مربی های آموزش و پرورش کنار آنها بودند. توپ و تور و میله والیبال و حقوقشان را پرداخت کردیم.
*اشاره ای به مربی های کوبایی کردید و یاد یکی از حرف های شما افتادم که خاطره ای تعریف کرده اید که آقای غفوری فرد پیش کاسترو می رود و از او می خواهد در قضیه والیبال به ما کمک کند.
آنجا رفته بودند و کاسترو به آقای غفوری فرد گفته بود پیشنهادی به فدراسیون جهانی والیبال کنید که برای قدکوتاه ها یک دوره برگزار کنند. آقای غفوری فرد گفته بود برای چه؟ گفته بود چون شما الان قدکوتاه هستید و والیبال ندارید. اتفاقاً بعد از چند سال که کار کردیم، به کوبا رفتیم و کوبا را زدیم. اینها ادعاهای زیادی داشتند.
آقای درانی که از پیشکسوتان والیبال بود گفت در استادیوم ۷ تیر جمعیت زیادی آمد که برای بازی ژاپن و ایران بود. گیم اول ۱۵ به هیچ باختیم، گیم دوم هم ۱۵ به هیچ باختیم. گیم سوم ۱۵ به یک باختیم. آن یک امتیازی که گرفتیم باعث شد ملت بسیار خوشحال شوند. خب ژاپنی ها کار میکردند. بعد از چند سال به ژاپن رفتیم و سه هیچ ژاپن را شکست دادیم.
*برای این که در ابتدای راه روحیه بدهید یکسری از افراد که می گرفتید دست در شناسنامه میبردید و صغر سن می گرفتید.
نه. این مُد در تمام رشته ها بود. دو جنبه دارد؛ یک اینکه برخی ها شش ماه کم دارند که وارد تیم ملی شوند. دادگستری می روند و عرض حال می دهند و قاضی تشخیص میدهد کلاس می گذارد و تشخیص می دهد و در نهایت می گوید کم و زیاد شود تا این فرد از مزایای مربوطه استفاده کند. الان هم هست و همیشه هم بوده است. این در تمام دنیا وجود دارد اما اینکه یکی را بیاوریم و این کار را انجام دهیم، من نکردم.
*گفته بودید ۱۷ سال در والیبال بودم و یکبار نگفتم پول ندارم.
بله، همه کمک می کردند. کارخانه ها، موسسات، رفقای ما کمک می کردند. خود آقای رفیقدوست بیشترین نقش را برای ما در کم پولی داشت. سازمان هم وقتی می دیدند موفقیت هست، کمک می کردند.
*زمان آقای هاشمی در چشم بودید و یکبار خبرنگاران به آقای هاشمی می گویند آقای یزدانی خرم را مسئول ورزش بگذارید. آقای هاشمی چه میگویند؟
آقای هاشمی گفتند آقای یزدانی خرم را مطبوعات بزرگش کرده است و همینطور هم بود. ما با مطبوعات و رسانه ها بسیار رفیق بودیم. نه اینکه باج بدهیم، بلکه یک تیم بودیم. اعتقاد ما این است که رسانه ها آئینه تمامنمای فدراسیون ها هستند. یعنی زشت و زیبا را نشان می دهند و موفقیت ما در همین بود.
*شما در دو دولت بودید؛ سومین دولت را هم دیدید. دولت آقای هاشمی را چطور دیدید؟
آقای هاشمی بسیار به ورزش کمک میکرد، به طوری که آخرش خسته شد. به وزیر مربوطه گفت طرح جامع ارائه دهید که بفهمیم کجا هستید و چه چیزی می خواهید. همش بودجه طلب می کنید. بعد آقای مهرعلیزاده شروع بکار کرد و طرح جامع را برای ورزش ارائه داد. متخصصین این کار را کردند.
*زمان آقای خاتمی.
بله.
*یعنی به زمان آقای هاشمی نرسید.
در زمان آقای هاشمی قدری از کار بود. بعد طرح جامع را طراحی کردند که بسیار جالب بود. منتهی وقتی تمام شد گفتند طرح جامع را بخواهیم پیاده کنیم این میزان بودجه نیاز داریم؛ دولت گفت نداریم. آنها هم اقدامی نکردند چون دولت طرح جامع خواسته بود. الان هم یکسری اطلاع ندارند و می گویند طرح جامع خاک میخورد. اینطور نیست بلکه منتظر پول است.
*سال ۷۶ به چه کسی رای دادید؟
من به آقای ناطق رای دادم.
*هنوز هم با ایشان ارتباط دارید؟
بله. ولی آقای خاتمی بیشتر به ما کمک کرد، حتی یکبار تیم ملی والیبال زیرگروه المپیک رفته بود و خیلی خوب بازی کرد. اگر به یاد داشته باشید صبح ها مستقیم پخش میشد. آقای خاتمی به آقای مهرعلیزاده گفت یکی ماشین به این بچه ها بدهید.
*سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟ آقای احمدی نژاد یا آقای هاشمی؟
به آقای احمدی نژاد رای دادم چون ایشان شهرداری بود و خیلی به ما کمک می کرد.
*چطور رابطه شما با آقای احمدی نژاد در شهرداری خوب بود و بعد یکباره در دولت رابطه بهم ریخت؟
ایشان را وقتی دعوت می کردیم، آقای هاشمی طباء می دید، در جلسات رسمی نمی آمد. می گفتیم شما رئیس جمهور هستید و باید حضور داشته باشید منتهی بعد از مدتی متوجه شدیم ایشان حرف گوش نمی کند و هر چه می گوییم توجه ندارد. خبرنگاری که همکار شما بود با من مصاحبه کرد و برخی از مسائل را محرمانه بیان کردم و ایشان نوشت.
یکی اینکه شما می گویید من سیاسی هستم، ولی شما یک سیلی ساواک را نخورده اید و یک شب هم زندان نبوده اید. به علاوه اینکه برای کدام حزب هستید و مرامنامه خود را بدهید تا مطابق مرامنامه با شما عمل کنیم. به علاوه اینکه شما فوتبال تهران را نابود کردید. ۱۶ تیم را به شهرستان ها فرستادید، چه کسی کارشناسی این کار را کرد؟
این مطالب را در روزنامه نوشته بودند و آقای احمدی نژاد خوانده بود و عصبانی شد. به آقای عباسی که رئیس هم بود گفت یزدانی خرم را همین امشب بردارید. بعد هم دستور عزل را داده بود و به عباسی گفته بود اگر برندارید خودتان را برمیدارم. ما با این مسئولین خوشبختانه روز اولی که میآیند برنامه ها و تزهایی که دارند تا آخر دنبال نمیکنند؛ انحراف پیدا می کنند.
نمیخواهم بگویم چه کسی و شاید خود ایشان توقع داشته باشد رئیس فدراسیون فوتبال بشود و اصرار هم داشتند. یک رئیس جمهور نمیآید رئیس فوتبال شود. دلخور هم میشدند یا برخی مواقع در جلسات طرح این را داشتند که رئیس سازمان تربیت بدنی رئیس کمیته المپیک هم شود. ما مخالف بودیم.
*گفته بودید به علی آبادی گفته ام اگر بخواهم به کشتی بروم باید ۵ میلیارد اضافه بدهید. دو میلیارد سال اول داد و بقیه را نداد. درست است؟
نه. کشتی احتیاج به کار فنی و علمی دارد. ما کشتی را علمی کردیم. به علاوه اینکه در کشتی باید دستمزد و حقوق به مربی خوب بدهیم. عوامل فنی داشته باشد به علاوه اینکه دیدارهای تدارکاتی برای کشتی مهم است.
*آقای سجادی که قرار بود وزیر ورزش شود ،به او گفتید به شرطی وزیر ورزش میشوید که در مجلس علیه جریان انحرافی صحبت کنید و نکرد.
ایشان در چارتی که بودند و بهش اعتقاد داشتند، الان هم هستند و از آن راهی که ما دوست داشتیم، نیامدند، مجلس هم رای نداد. مجلس ایشان را خواست و گفت این اشتباه را کردید و گفتید من طرفدار این گروه ها هستم. اگر طرفدار هستید الان بگویید نیستم، ما همین جا به شما رای می دهیم. قبول نکرد و گفت من به عقیده خودم پایبند هستم، هر چند شما رای ندهید و به او رای هم ندادند.
*گفته بودید من حاضر هستم با رئیس جمهور سابق، آقای احمدی نژاد، مصاحبه کنم که ده سال ورزش را به عقب برگرداند.
بله.
*چرا؟
بخشهایی رو گفتم دیگر؛ ایشان ادعا دارند که خیلی خوب کار کردند و ایشان هم مانند برادر ما است. همانطور که ایشان ایرادهای ما را می گیرد ما هم ایرادات ایشان را می گیریم و می گوییم اینجاها موفق نیستید. وقتی برای مردم می گویید من موفق بودم، ما می گوییم شما در ورزش موفق نبودید.
برخی از وزیران و روسای سازمان وارد استادیوم آزادی می شویم و ۱۰۰ هزار نفر را می بینم، زیر گوش آنها می گویم این ۱۰۰ هزار نفر اگر انتخابات شود یک نفر هم به شما رای نمیدهد. خیال نکنید در اجتماع ورزشی میآیید بخواهید سوءاستفاده کنید.
*گفته بودید سیاست، پدر ورزش را درآورده است
بله. همین طور است. الان سیاست ورزش را لوله کرده است.
*چطور؟
هر کسی می آید آدم های خودش را برای تربیت بدنی می گذارد. چیزهایی می شنوم که کسی را صدا می کنند و می گویند استعفا بدهید و بروید. تعجب می کنم. چرا به کار این افراد کار دارید، اجازه دهید کار خود را انجام دهد. یکی از فدراسیون هایی که واقعاً متاسف هستیم ژیمناستیک است. ژیمناستیک ورزش اول دنیا است؛ قبلیها را برکنار کردهاند و یک خانم را گذاشتهاند. این خانم شرعاً و عرفاً نمی تواند جاهایی که این بچه ها لخت هستند برود.
ما تعجب کردیم. این همه آدم های قوی در ژیمناستیک داریم چرا باید این طور شود که الان مراجع هم ناراحت هستند. ایشان ۶۰ نفر را از بچه های پرسنل ژیمناستیک اخراج کرده است، در صورتی که در ژیمناستیک خیلی می توانیم کار کنیم.
*سال ۹۲ به آقای روحانی رأی دادید؟
بله.
*فکر میکنید موفق هستند؟
در برخی جاها موفق هستند و در برخی جاها موفق نیستند. اعتقاد من این است که هر جایی می روم آدم های قوی می آورم و کار را به آنها میسپارم و خودم دست در جیبم می کنم و راه می روم. ولی برخیها اینطور نیستند، آدم های ضعیف و رفیق را می آورند و خراب می کنند و دود در چشم انتخاب کننده می رود.
*خیلی لطف کردید. از صحبت ها و تجربیات شما استفاده کردیم.
خواهش می کنم.
*من از شما خداحافظی می کنم اما به رسم «دست خط» برنامه با دست خط آقای یزدانی خرم عزیز به پایان می رسد که به یادگار برای ما خواهند نوشت.
«بسمه تعالی
از موفقیت شما در این واحد بسیار خوشحال شدم. خداوند یار و مددکار شما باشد».